رضا فیروزی: از زمان تشکیل دولت ملی در ایران همواره یکی از دغدغه‌های فکری نظام‌های سیاسی ایران تهدیداتی بوده که از حوزه قفقاز جنوبی، دریای خزر و آسیای مرکزی علیه حاکمیت و تمامیت ارضی کشورمان صورت گرفته است.


در این میان فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری‌های به‌جا مانده از آن موجب تغییرات ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی ویژه‌ای در مرزهای شمالی کشورمان شد.

از نتایج مثبت فروپاشی، رفع تهدید عمده در ضلع شمالی ایران و متقابلا افزایش ضریب امنیتی آن بود اما به‌وجود آمدن چندین دولت جدید پس از این فروپاشی امکان آن را فراهم ساخت که سایر قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی از زمینه‌های مختلف ایجاد شده در ورای مرزهای شمالی کشورمان به‌عنوان فرصت طلایی بهره گرفته و ضمن حضور سیاسی و اقتصادی در این منطقه، درخصوص ملاحظات امنیتی با جمهوری اسلامی ایران نیز به چالش برخیزند.

در این میان ایالات متحده از مؤثرترین بازیگران فرامنطقه‌ای بوده و نقش مهمی را در این منطقه داشته است. آمریکا که در چهارچوب استراتژی سلطه‌گرایانه خود به‌دنبال بسط هژمونی خود در جهان است، براساس این دیدگاه نمی‌تواند نسبت به این منطقه که مرکز اوراسیا را تشکیل می‌دهد، بی‌اعتنا باشد. اهمیت استراتژیک این منطقه چنان است که دایره وسیعی از قدرت‌های هسته‌ای یا بالقوه هسته‌ای یعنی روسیه، چین، پاکستان و هند را پیرامون خود دارد.

جمهوری آذربایجان در قلب این منطقه کاملا استراتژیک قرار گرفته است و این ویژگی جغرافیایی، موقعیت ممتازی نسبت به بقیه کشورها به این جمهوری داده است. به دلیل همین موقعیت ژئوپلیتیک جمهوری آذربایجان است که ایران، عثمانی و روسیه در دوره‌های مختلف بر سر این منطقه با یکدیگر به منازعه برخاسته‌اند.

این بار آمریکا در تلاش است تا از موقعیت استراتژیک این کشور جهت اهداف سلطه‌جویانه خود استفاده کند. موقعیت جمهوری آذربایجان با عنایت به همسایگی آن با ایران و روسیه، قرار گرفتن در ساحل دریای خزر و مالکیت ذخایرقابل توجه نفت و گاز سبب شده تا توجه ایالات متحده به این کشور جلب شود. جمهوری آذربایجان از سمت شمال با فدراسیون روسیه 279کیلومتر مرز مشترک دارد که شامل مرز با جمهوری‌های قفقاز شمالی است؛ نقطه‌ای که برای امنیت ملی روسیه بسیار حیاتی است و پر از مناقشات مهمی است که در شرایط فعلی همانند آتش زیر خاکستر عمل می‌کنند.

جمهوری آذربایجان در دیدگاه امنیتی آمریکا جایگاه بسیار مهمی دارد و همان طور که اشاره شد، موقعیت استراتژیک آن برای سیاستمداران این کشور انگیزه مضاعفی ایجاد کرده است. با توجه به چنین موقعیتی استراتژیکی است که هیلاری کلینتون در سفر اخیر خود به باکو تصریح کرد: «جمهوری‌آذربایجان به منزله شاه کلیدی است که واشنگتن به وسیله آن می‌تواند به راحتی به اهداف خود در منطقه دست یابد». در هر صورت آمریکا در جمهوری آذربایجان به‌دنبال منافع امنیتی - نظامی بلندمدت است و نیاز جمهوری آذربایجان به حمایت‌های آمریکا می‌تواند حضور نظامی آمریکا را در این کشور تسهیل کند.

جمهوری آذربایجان که بزرگ‌ترین مشکل آن اعاده تمامیت ارضی و بحران قره‌باغ است، یکی از وظایف مهم در سیاست خارجی خود در تمامی مراحل دولت‌سازی را دفع تجاوز از ارمنستان، بازسازی ویرانی‌ها در این کشور و باز گرداندن قره‌باغ کوهستانی به تمامیت ارضی خود می‌داند.

شواهد حاکی از آن است که حضور نظامی آمریکا در این جمهوری در شرایط حاضر با جدیت و قوت بیشتری پیگیری می‌شود و دو طرف انگیزه‌های بیشتری برای تحقق این امر دارند. سفر اخیر هیلاری کلینتون، وزیر امورخارجه آمریکا آن‌ هم پس از یک دوره کوتاه تنش در روابط دو کشور و نیز سفر رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا به باکو به‌منظور جلب همراهی جمهوری‌آذربایجان با ناتو قبل از سفر کلینتون و همچنین سفر هیأت نمایندگان پنتاگون با سرپرستی سلستا اولاندر، معاون رابرت گیتس به همراه فرمانده نیروهای مسلح آمریکا در اروپا و مسئولان سفارت واشنگتن در باکو، شواهدی دال بر افزون شدن اهمیت جمهوری آذربایجان برای آمریکاست.

لازم به ذکر است که دستیار معاون وزیر دفاع آمریکا در امور اوراسیا، در 2ماه گذشته نیز در سفر به باکو، با ژنرال صفر ابی‌اف، وزیر دفاع جمهوری آذربایجان دیدار و در مورد اولویت‌های توسعه همکاری‌های نظامی میان دو طرف با وی گفت‌وگو کرده بود.

در این میان گشایش جدید در روابط آمریکا و روسیه با توجه به امضای پیمان کنترل تسلیحات استراتژیک موسوم به استارت و همراهی روسیه با قطعنامه ضد‌ایرانی 1929، آمریکا را بر آن داشته که از فرصت به‌دست آمده نهایت استفاده را در جهت تأمین منافع حداکثری خود در منطقه داشته باشد.

همچنین اقدامات جمهوری آذربایجان نظیر دکترین جدید نظامی این کشور نیز در این زمینه می‌تواند تسهیل‌کننده حضور نظامی آمریکا در این کشور باشد. اگر جمهوری آذربایجان قبلا استقرار پایگاه‌های نظامی خارجی را در خاک خود مغایر با قانون اساسی و نظام حقوقی خود می‌دانست، اما با تصویب «دکترین نظامی جدید جمهوری آذربایجان» توسط پارلمان این کشور که طی آن دولت جمهوری آذربایجان می‌تواند در شرایط اضطراری، پایگاه نظامی در اختیار کشورهای خارجی قرار دهد، این محدودیت برطرف شده است.

تصویب این مصوبه در پارلمان جمهوری آذربایجان در پی سفر وزیر دفاع آمریکا به این کشور، احتمال تحقق این مسئله را نیز تقویت می‌کند که دولت و پارلمان آذربایجان متأثر از خواسته‌های‌ مقامات آمریکایی تن به تصویب ماده 29 دکترین نظامی داده‌اند که با تصویب این ماده، جمهوری آذربایجان حق صدور مجوز استقرار پایگاه‌ها و نیروهای خارجی را در خاک خود پیدا می‌کند. البته جمهوری آذربایجان در اواخر ژانویه 1999 نیز با طرح انتقال پایگاه نظامی آمریکا از اینجرلیک ترکیه به شبه‌جزیره آبشوران مباحث و مناظرات مهمی را ایجاد کرده بود. ولی این بار بحث حضور نظامی به‌صورت جدی‌تری مطرح شده است و آمریکا می‌کوشد از مصوبه اخیر پارلمان جمهوری آذربایجان مبنی بر واگذاری پایگاه نظامی به ناتو و آمریکا برای پیگیری اهداف منطقه‌ای خود استفاده کند که این امر در تضاد با منافع ایران محسوب می‌شود.

نکته مهم از نظر دولتمردان ایران این است که حضور نظامی آمریکا و ناتو در جمهوری آذربایجان به بهانه مبارزه با تروریسم یا حفاظت از لوله‌های نفتی یا هر بهانه دیگری که باشد، دشمن دیرین کشورمان را به مرزهای کشور کشانده و زمینه‌ساز تهدیدات بالقوه و محدودیت در اتخاذ تصمیمات مستقل در سطح منطقه و بین‌الملل برای جمهوری اسلامی ایران است. در این شرایط، واکنش‌ ایران به تحرکات آمریکایی‌ها در جمهوری آذربایجان غیرقابل اجتناب خواهد بود. جمهوری اسلامی ایران نسبت به حضور کشورهایی که اقدامات آنها در تقابل با منافع ایران قرار دارد ناخشنود و نسبت به گسترش روابط جمهوری آذربایجان با آمریکا و اسرائیل به‌شدت معترض‌ است.

تهران این اعتراض را در مناسبت‌های مختلف مطرح کرده و خواستار آن است که جمهوری آذربایجان روابط خود را با آنها قطع یا محدود کند.مقامات ایرانی بر این نکته آگاهی دارند که اختلافات میان ایران و جمهوری آذربایجان اعم از رژیم حقوقی دریای خزر، روابط ایران و ارمنستان و... می‌تواند تشدید‌کننده تهدیدات متعدد ناشی از حضور نظامی آمریکا در جمهوری آذربایجان علیه ایران باشد که این تهدیدات می‌تواند ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی- امنیتی، فرهنگی و حتی زیست‌محیطی را در بر بگیرد. از جمله این تهدیدات، فراهم کردن امکانات و تسهیلات پایگاهی و نظامی توسط جمهوری آذربایجان است که دسترسی نیروهای متخاصم را از دریا و زمین به ایران تسهیل می‌کند.

در ضمن این نکته را نباید از نظر دور داشت که آمریکا هر چه بیشتر در تثبیت و تحکیم موقعیت خود در استراتژیک ضدایرانی موفق‌تر باشد، رفتارش در مواجهه با کشورمان تهدیدآمیزتر می‌شود. بنابراین باید ابتکار عمل را از کاخ سفید در زمینه تسلط بر مناطق استراتژیک قفقاز گرفت و این کار ابزاری به جز دیپلماسی ندارد. شاید یکی از راهکارها برای دیپلماسی ایران، کمک گرفتن از کشورهای منطقه در راستای حل منصفانه و مسالمت‌آمیز بحران‌هایی باشد که تأثیر بسزایی در جهت‌گیری‌های جمهوری‌های حاضر در این جغرافیا دارد و می‌تواند اسباب حضور بیشتر آمریکا را در منطقه به‌دنبال داشته باشد.