تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۳۸۹ - ۰۵:۴۲

ترجمه کیکاووس زیاری: پرسشی که صنعت سینما این روزها با آن روبه‌رو است، این است که آیا بحث و جدل مربوط به حق تألیف و کپی‌رایت بین فیلمسازان و مالکان معنوی قصه‌های کمیک‌ استریپی ابرقهرمانانه، می‌تواند مانعی در راه اقتباس و برگردان سینمایی آنها فراهم کند یا خیر؟

این پرسش مدت زمانی طولانی است که ذهن اهالی سینما را به خودش جلب کرده و هر روز که می‌گذرد، به‌صورتی جدی‌تر مطرح می‌شود. یک واقعیت مهم هم این است که هالیوود باید بالاخره جواب این سؤال را بدهد و مشخص کند که این ابر قهرمانانه‌های رنگارنگ و جورواجور کمیک استریپی متعلق به چه کسی هستند؟

تا به امروز کمپانی‌های فیلمسازی میلیون‌ها دلار روی قصه‌های کمیک استریپی ابرقهرمانانه سرمایه‌گذاری کرده‌اند (و البته به همان میزان هم از بابت آنها سود برده‌اند) برگردان سینمایی قصه‌های سوپرمن، اسپایدرمن، مردان ایکس، بتمن، هالک شکست‌ناپذیر، چهار شگفت‌انگیز و بسیاری از دیگر ابرقهرمانان کمیک استریپی به محصولات سینمایی و حیات دادن به نقاشی‌های غیرمتحرک آنان، موفقیت‌های زیادی برای سازندگان آنان به همراه داشته است.

اما با وجود موفقیت نسخه‌های سینمایی این قصه‌های مصور، وراث برخی از این قصه‌های مصور با استناد به قانون کپی‌رایت، خواهان حقوق قانونی خود هستند. آنها می‌گویند که خالقان متوفای این کاراکترهای کمیک استریپی (در حقیقت وراث این خالقان متوفی) چیزی از بابت موفقیت کلان مالی این نسخه‌های سینمایی دریافت نکرده‌اند. عدم دریافت این حقوق مادی می‌تواند باعث شود تا آنها با مراجعه به قانون، خواستار بازپس‌گیری آن چیزی شوند که تا به امروز از آنها دریغ داشته شده است. آنها یک برگ برنده قوی نیز در دست دارند؛ قانون به آنها اجازه می‌دهد جلوی تولید قسمت‌های جدید سینمایی این قصه‌های مصور را بگیرند.

اگرچه در حال حاضر شرکت‌های سرشناس انتشاراتی همچون مارول و دی‌سی‌کمیکز مالک این قصه‌های مصور هستند و با دریافت سود کلان اجازه برگردان سینمایی آنها را به کمپانی‌های فیلمسازی می‌دهند ولی مسئولان این شرکت‌ها با وراث خالقان قصه‌های کمیک استریپی روبه‌رو هستند. اگر آنها نتوانند رضایت خاطر این وراث را جلب کنند، وارثان می‌توانند امتیازی را که در اختیار این شرکت‌ها قرار گرفته پس بگیرند. در آن صورت این شرکت‌های انتشاراتی از نظر قانونی اجازه امضای قرارداد با کمپانی‌های فیلمسازی را ندارند و نمی‌توانند امتیاز ساخت نسخه‌های جدید سینمایی این قصه‌ها را به این کمپانی‌ها واگذار کنند.

اعتراض‌های اخیر وارثان خالقان قصه‌های کمیک استریپی، تعدادی از مطرح‌ترین کاراکترهای ابرقهرمان این قصه‌ها را دربرمی‌گیرد. این کاراکترها دقیقا همان کسانی هستند که منتقدان سینمایی و اهل فن از آنها به عنوان تاج‌های جواهر قصه‌های کمیک‌استریپی اسم می‌برند. به همین دلیل است که تحلیل‌گران سینمایی می‌گویند- و پیش‌بینی می‌کنند- که در آینده‌ای نه‌چندان دور، کمپانی‌های بزرگ فیلمسازی مجبور خواهند شد با شرکای ناشناسی (بگو مهمانان ناخوانده) رودررو شوند که بر سر تقسیم سود حاصل از فروش فیلم‌های کیک استریپی ادعاهای زیادی دارند؛ البته بحث فقط به محصولات سینمایی اینگونه آثار محدود نمی‌شود و مجموعه‌های تلویزیونی، کتاب‌ها و اسباب‌بازی‌های این قصه‌های کمیک استریپی را نیز دربرمی‌گیرد. قانون و مصوبات آن هم در کنار معترضان قرار دارد و حقوق مادی آنها را قانونی و درست ارزیابی می‌کند.

در این رابطه می‌توان به پرونده سوپرمن اشاره کرد. یک قاضی فدرال لس‌آنجلسی، بخش‌های کلیدی و مهمی از متولوژی قصه‌های کمیک استریپی را حل کرده است. شرکت انتشاراتی دی‌سی کمیکز و شرکای سینمایی آن در کمپانی برادران وارنر از سال1938- که قصه مصور سوپرمن منتشر شد- تا به حال کنترل مربوط به بخش‌های مهمی از این قصه را در اختیار خود داشته‌اند. اما جری سیگل یکی از 2خالق اصلی این قصه و نویسنده قصه‌های اصلی و اولیه سوپرمن، وارثانی دارند که به این موضوع به شکل دیگری نگاه می‌کنند. استفن لارسن، قاضی فدرال آمریکا، از سال2008 درگیر پرونده سوپرمن است. او می‌گوید وارثان جان سیگل ادعاهای زیادی را در ارتباط با کاراکتر سوپرمن و نحوه نمایش سینمایی آن مطرح کرده‌اند.

آنها با استناد به مشخصه‌های ظاهری باشکوه این شخصیت کمیک استریپی، ادعای خسارت کرده و می‌گویند سازندگان نسخه‌ سینمایی «سوپرمن»، مؤلفه‌های اورجینال این کاراکتر را زیرپا گذاشته‌اند. در عین حال، آنها سهم خود را از بابت فروش بالای داخلی و بین‌المللی مجموعه فیلم سوپرمن می‌خواهند. اما این همه ماجرا نیست و هنوز قطعات خالی جدول پر نشده است. وراث جان‌سیگل از هم‌اکنون به دنبال میزان سود خود از بابت نسخه جدید این مجموعه فیلم هستند که قرار است برای سال2013 آماده نمایش عمومی شود. اهل فن می‌گویند که آنها سود خوبی دریافت خواهند کرد.

نسخه جدید فیلم سوپرمن به هر صورتی که ساخته شود، یک واقعیت سخت را در دل خود دارد: یکی از طرفین ماجرا، دوران سختی را برای تولید محصول خود طی خواهد کرد، بدون اینکه طرف مقابل هیچ‌گونه همکاری نزدیکی با آنها داشته باشد. جین‌سی گینبرگ، پروفسور رشته حقوق، در این رابطه می‌گوید: این یک واقعیت غیرقابل انکار است که کمپانی برادران وارنر و وارثان شخصیت کمیک استریپی سوپرمن می‌توانند یکدیگر را توی هچل بیندازند و برای هم دردسر درست کنند و باعث یک وضعیت کور شوند.

اما کار دادگاه‌های لس‌آنجلس در ارتباط با شخصیت‌های سرشناس ابرقهرمانان قصه‌های مصور به همین‌جا خاتمه نمی‌یابد. اواخر سال گذشته میلادی وراث جک‌کی‌یربای آرتیست، شکایتی را به دادگاه ارائه دادند که حکایت از آن می‌کند که آنها بیشتر از بقیه درگیر این نوع ماجراها هستند. این شاکیان در جست‌وجوی کسب مالکیت کامل یا مالکیت مشترک یک دوجین از کاراکترهای ابرقهرمانی هستند که در حال حاضر، تحت کنترل و مالکیت شرکت انتشاراتی مارول هستند. اسپایدرمن، آیرن‌من، هالک شکست‌ناپذیر و چهارشگفت‌انگیز فقط تعدادی از این کاراکترها هستند. شرکت مارول و شریک جدید تجاری آن کمپانی والت دیزنی، چالش سخت و بزرگی را در این رابطه پیش روی خود دارند و با ادعای بسیار بزرگی روبه‌رو هستند. تحلیل‌گران حقوقی می‌گویند که این بحث و اختلاف به این سادگی‌ها حل نخواهد شد و در این رابطه باید چشم انتظار دور طولانی مذاکرات و جلسات دادگاهی بود.

شاید برای بسیاری از کمپانی‌های فیلمسازی، مارک توبروف، بزرگ‌ترین دشمن نباشد. توبروف یک وکیل دعاوی سرسخت و بسیار جسور است که وکالت پرونده شکایت وارث کی‌یری و سیگل را به عهده گرفته است. احتمالا از نقطه نظر مسئولان کمپانی‌های بزرگ سینمایی، بزرگ‌ترین و اصلی‌ترین دشمن، زمان و گذر آن است. در دل شکایاتی که تا به حال به دادگاه ارائه شده، بحث مربوط به بازنگری قانون سال1976 نیز در رابطه با موضوع کپی‌رایت وجود دارد. این بخش از قانون به خالقان کاراکترهای کمیک استریپی و وراث آنها این توانایی را- البته در دوران و شرایط خاصی- می‌دهد تا ادعاهای جدید خود مبنی بر مالکیت مادی و معنوی کاراکترهای ابرقهرمانانه را پس از یک دوره مشخص تاریخی، مطرح کنند.

این موضوع شامل قراردادهای قبلی این خالقان و وارثان آنها با کمپانی‌های فیلمسازی و شرکت‌های انتشاراتی نیز می‌شود. در یک کلام، می‌توان گفت این مقررات امکان آن را برای وارثان خالقان این قصه‌های کمیک استریپی فراهم می‌کند تا بحث مربوط به حق تألیف را همیشه تازه نگه داشته و آن را همواره به روز نگه دارند. قانون کپی‌رایت در رابطه با هر موضوع هنری و ادبی، 56سال اعتبار دارد و متمم‌های این قانون شرایط لازم را برای معترضان مهیا می‌کند تا مانع از پایان یافتن کامل حق نظارت آنها بر محصولات کمیک استریپ بشوند.

یکی از نکاتی که در ارتباط با قصه‌های مصور مورد توجه قرار گرفته این است که تعداد زیادی از شخصیت‌های ابرقهرمان قصه‌ها در دوران اوج و شکوفایی پس از پایان جنگ جهانی دوم خلق شده‌اند. در آن دوران تلاش وسیعی از سوی اکثر چهره‌های هنری و ادبی صورت گرفت تا دست به خلق کارهایی جذاب بزنند که می‌تواند نوجوانان و جوانان را در سطح وسیعی به سمت خود بکشاند. به همین دلیل است که گفته می‌شود کمپانی‌ها فیلمسازی که این قصه‌ها را تبدیل به فیلم سینمایی می‌کنند، مبارزه و مقابله سختی را با وارثان اصلی این قصه‌ها در پیش‌رو خواهند داشت.

کارول هندلر، یک وکیل دعاوی که با کمپانی‌های فیلمسازی همکاری دارد، می‌گوید: شما در دنیای سینما آدم‌های مسئولی را می‌توانید پیدا کنید که می‌خواهند به شکلی خلاق، به قصه‌های مصور جان بدهند و آنها را در سطح وسیع‌تری به تماشاگران علاقه‌مند معرفی کنند. در همان حال، شما در جبهه مقابل، آدم‌های زیادی را می‌بینید که ضمن پیگیری شکایت قانونی خود، کاملا متوجه این نکته هستند که گردانندگان کمپانی‌های فیلمسازی چگونه اشخاصی هستند و چه دیدگاه‌هایی دارند. هر کمپانی فیلمسازی این حق را به صورت طبیعی دارد که کاراکتر کمیک استریپی خود را مورد مکاشفه قرار دهد و احتمالا چیزهایی را به آن اضافه یا کم کند.

از سوی دیگر جیمز تیرگ وکیل در مقاله‌ای که در یک نشریه حقوقی نوشته، بحث آن را مطرح می‌کند که وارثان خالقان قصه‌های کمیک‌استریپی می‌توانند از بابت محصولات قبلی ابرقهرمانانه کمپانی‌های فیلمسازی هم طلب سود و خسارت کنند. اگر چنین بحثی جا بیفتد و شاکیان پیگیر شکایت خود باشند، کمپانی‌های فیلمسازی باید مبلغ زیادی را در اختیار رقبای ناخوانده جدید خود قرار دهند. یک تحلیل‌گر اقتصادی سینما می‌گوید: شکایت‌های حقوقی به این دلیل در چند سال اخیر افزایش یافته که تلاش کمپانی‌های فیلمسازی برای تولید نسخه‌های سینمایی قصه‌های کمیک استریپی و احیای نسخه‌های قدیمی سینمایی اینگونه آثار، نسبت به گذشته افزایش چشمگیری یافته است.

در حقیقت، فیلم‌های دنباله‌دار کمیک استریپی حکم یک گنج و معدن طلای عالی را برای کمپانی‌های فیلمسازی پیدا کرده است. همین نکته، طرف مقابل را هم به یک موضع‌گیری سفت و سخت واداشته است. قصه‌های کمیک استریپی سابقه‌ای قدیمی دارند و خالقان آنها، امتیاز مالی آنها را در آن دوران به قیمت کمی به شرکت‌های انتشاراتی فروختند. برای مثال سیگل، کاراکتر سوپرمن را در اواسط دهه30 میلادی خلق کرد و امتیاز آن را چند سال بعد فروخت. وی با انجام این کار به دنبال یک سود مالی خوب و بالا نبود و قبل از هرچیز، فقط می‌خواست که قصه و کاراکترش به صورت رسمی و در قالب یک کتاب منتشر شود.

وراث سیگل به کمک توبروف وکیل توانستند امتیازهای مالی مربوط به نسخه اورجینال قصه کتاب سوپرمن- که در سال1938 منتشر شد- را به دست بیاورند. توبروف در یک گفت‌وگو چنین گفت: نام سوپرمن، سوابق و گذاشته‌اش، رقبایی که دارد، ریشه‌های او، مأموریت‌هایش برای خدمت به مردم محروم، تلاش برای نجات جهان از دست عوامل منفی و همچنین توانایی‌های قهرمانانه‌اش، دیگر در انحصار شرکت انتشاراتی دی‌سی‌ کمیکز نیست. حالا این شرکت و مسئولان کمپانی برادران وارنر که نسخه‌های سینمایی قصه‌های سوپرمن را به صورت مشترک تهیه می‌کنند، می‌دانند که نمی‌توانند به تنهایی به مکاشفه در ارتباط با این کاراکتر بپردازند و کارهای خود را انجام دهند.

استفن لارس قاضی دادگاه فدرال لس‌آنجلس هم حق را به توبروف و موکلان او داده است. اما نه کمپانی برادران وارنر و نه شرکت دی‌سی کمیکز، رأی این قاضی را قبول ندارند و خواستار تشکیل دادگاه تجدیدنظر شده‌اند. آنها نه فقط به حکم دادگاه اعتراض دارند، بلکه می‌خواهند مانع از آن شوند که دادگاه رأی بعدی را نیز به نفع وراث سیگل صادر کند و اجازه دریافت سود از بابت نسخه جدید سینمایی سوپرمن در سال2013 را به آنها بدهد.

کمپانی برادران وارنر به همین حد اکتفا نکرده و علیه توبروف به دادگاه شکایت کرده است. در این شکایت عجیب و غریب، کمپانی برادران وارنر مدعی شده که توبروف در روابط بین وراث سیگل و آنها کارشکنی می‌کند و با طرح شکایت علیه این کمپانی‌، قصد دارد امتیاز مربوط به کاراکتر سوپرمن را از آن خود کند. برخی از رسانه‌های گروهی با دیده شک و تردید نسبت به این ادعای کمپانی برادران وارنر نگاه می‌کنند و چنین می‌گویند که آنها با این کار می‌خواهند روابط بین توبروف وکیل و موکلان او را خراب کنند.

این در حالی است که توبروف هم این ادعاها را رد کرده و می‌گوید که هدف او برگرداندن حق به حق‌دار است و به جز حق وکالت خود- که البته رقم کمی هم نیست- هیچ چشمداشتی به سود کلان حاصل از موفقیت‌های مالی نسخه‌های سینمایی سوپرمن ندارد. او اقدام کمپانی برادران وارنر را یک «تاکتیک پایین‌شهری و بازاری» ارزیابی می‌کند و هدف آن را عقب‌نشینی وراث سیگل از خواسته برحق و قانونی خود می‌داند. اما سخنگوی برادران وارنر با اشاره به ناآشنایی وراث سیگل با موارد قانونی، می‌گوید که توبروف می‌خواهد خود را به صورت قهرمان ماجرا به وراث سیگل معرفی کند و به‌واسطه آن، کل امور مربوط به دعاوی حقوقی آنان را در اختیار خود بگیرد.

شکایت کمپانی برادران وارنر از توبروف، مبین یک واقعیت پنهان است. این پرونده نشان از آن دارد که نبرد سختی شروع شده که هیچ یک از طرفین قصد عقب‌نشینی از آن را ندارند و در همان حال، نمی‌توان پایان خاصی را برایش پیش‌بینی کرد. دعوای تند حقوقی اخیر، حکایت از آن می‌کند که نه فقط کمپانی برادران وارنر بلکه بقیه کمپانی‌های فیلمسازی هم به شکلی شفاف روی این نکته تأکید می‌کنند که حاضر نیستند به راحتی شریک تازه‌ای برای محصولات کمپانی استریپی خود بپذیرند، به همین دلیل است که شکایت وراث کی‌بری علیه شرکت مارول و کمپانی والت دیزنی هم به‌شدت مورد توجه رسانه‌های گروهی و تحلیل‌گران اقتصادی سینما قرار گرفته است. منتقدان سینمایی می‌گویند کمپانی والت دیزنی با بدشانسی بدی روبه‌رو شده است.

این کمپانی سپتامبر سال گذشته شرکت انتشاراتی مارول و تمام متعلقات آن را به یک قیمت گزاف (ظاهرا بالای 3میلیارد دلار) خریداری کرد. اما در شرایطی که هنوز سودی از بابت ابر قهرمانان کمیک استریپی این شرکت دریافت نکرده، باید در ضررهای مربوط به تقسیم سود حاصل از فروش فیلم‌های کمیک استریپی آن، با مسئولان این شرکت شریک شود! در شرایطی که هنوز مرکب امضای قرارداد کمپانی والت دیزنی با شرکت مارول خشک نشده بود، توبروف به نمایندگی از سوی وراث کیی‌بری یک متن 45ماده‌ای برای مسئولان این کمپانی فرستاد و نسبت به اعطای حقوق قانونی موکلان خود به مسئولان والت دیزنی هشدار داد.
بحث و جدل بین کمپانی های فیلمسازی و بازماندگان خالقان قصه‌های کمیک استریپی ابرقهرمانانه ادامه دارد.

عاقبت ماجرا چه خواهد شد؟ این چیزی است که هیچ‌کس در هر دو طرف ماجرا نمی‌تواند پاسخ دقیقی به آن بدهد و همه ترجیح می‌دهند فعلا نظاره‌گر ماجرا باشند. یکی از تحلیل‌گران سینمایی به شوخی و طعنه در این باره چنین اظهار نظر می‌کند که شاید بهتر باشد ابرقهرمانان قصه‌های کمیک استریپی مورد بحث، در این رابطه دخالت کرده و با قدرت‌های خلاقه و فراوان خود ماجرا را به نفع یکی از طرفین خاتمه دهند! اما سؤالی که در همین ارتباط مطرح می‌شود این است که این ابرقهرمان‌های خیالی، باید به نفع کدام یک از دو طرف مداخله کنند؟

ورایتی