تاریخ انتشار: ۲۸ آذر ۱۳۸۵ - ۰۸:۲۷

مترجم: هدا عربشاهی: فیدل کاسترو زنده است. رهبر کوبا در تلاش تکذیب شایعات منتشر شده ای می باشد که بر اساس آنها وی از بیماری لاعلاجی رنج می برد ، یا حتی مرده است!

 به همین علت هفته گذشته تصاویری ویدیویی را در حالت های قدم زدن ، صحبت با تلفن و خواندن روزنامه به تلویزیون کوبا ارسال کرد. درحقیقت این اولین تصاویری است که از شش هفته گذشته تاکنون از وی منتشر شده است.

 رهبر کوبا در پیام این ویدیو اظهار داشت که پس از بستری شدن در بخش اورژانس در ماه جولای ، اکنون از طریق دریافت اخبار و تماس های تلفنی منظم و پی در پی ، در پاره ای از تصمیم گیری های دولت شرکت می کند . وی در این خصوص گفت : « اکنون که دشمنان ما شایعه کرده اند که من مرده ام ، خوشحالم که این فیلم کوتاه را برای دوستان و طرفدارانم در تمام دنیا می فرستم.»


تصاویری که هفته گذشته از تلویزیون کوبا پخش شد ، کاسترو را در حال خواندن روزنامه ای از حزب کمونیست با عنوان « گرانما»  و قدم زدن آهسته و صحبت با تلفن با صدایی واضح و رسا نشان می دهد.

در این خصوص یکی از مدیران این تلویزیون اظهار داشت که این فیلم ویدیویی کوتاه که با هدف پایان بخشیدن به شایعات مرگ کاسترو که در میان تبعیدی های کوبایی در ایالات متحده پخش شده ، بعد از ظهر شنبه هفته گذشته ضبط شده است.

درحقیقت غیبت طولانی رهبر اکثریت کوبا موجب شد که شایعه مرگ کاسترو دوهفته قبل از سوی «لولا» ، رییس جمهور برزیل نیز قوت گیرد، بطوری که وی تائید کرد که کاسترو احتمالا مرده است . علاوه بر این در مقاله ای که در یک روزنامه چاپ کاراکاس منتشر شد ، آمده است که هوگو چاوز ، رییس جمهور ونزوئلا و مهمترین همپیمان کوبا ، مخفیانه به منظور وداع آخر با کاسترو از هاوانا دیدار کرده است.

31 جولای گذشته ، رهبر اکثریت کمونیست های کوبا ، برای اولین بار پس از انقلاب 1959 اختیارات خود را به برادرش ، رائول واگذار کرد و به منظور درمان خونریزی روده در بیمارستان بستری شد. اما در آغاز ماه اکتبر مجله تایم به نقل از یک مقام آمریکایی نوشت که کاسترو مبتلا به تومور بدخیم معده است.

 درپی انتشار این خبر منابع کوبایی ابتلای کاسترو به سرطان را تکذیب کردند و همچنین بدون ارائه جزئیات بیماری رهبر کوبا تاکید کردند که وی در حال بهبود است و بزودی به قدرت باز خواهد گشت. دراین حال کاسترو نیز شایعات در خصوص مرگ خود را تکذیب کرد و گفت که این شایعات وی را برای ادامه کار و مبارزه تحریک و تشویق می کند.


فیدل کاسترو ، رهبر انقلاب کوبا و مبارز سرسخت و همیشگی با امپریالیسم آمریکا ، در سال 1926 در مزرعه ای به وسعت 40 هزار هکتار در دهکده « بیزان » متولد شد .  این دهکده که دریکی  از زیباترین مناطق کوبا واقع شده ، در سال 1901 به دلیل داشتن مزارع وسیع نیشکر که در انحصار شرکت اتحادیه میوه بوستون بود ، دارای راه آهن شد. پدر فیدل، آنخل کاسترو و مادرش لینارز گونزالس بود. آنخل دوبار ازدواج کرد ، از همسر اولش ، پدرو، امیلیو و لیدیا و از لینارز ، رامون ، فیدل ، ژوان ، اما و رائول (رهبر کنونی کوبا ) را داشت.

 فرزندان آنخل کاسترو در کالج لاساله ، کالج دولورس سانتیاگو و پس از آن در مدرسه دینی معروف شهر هاوانا تحت آموزش های مذهبی قرار داشتند و از همان زمان فیدل که زیر نظر آموزه‌های دینی فردی مبارز و مباحثه گر بارآمده بود ، در سال 1940 درحالی که تنها 14 سال داشت، اقدام به سازمان دهی اعتصاب کارگران نیشکر بر ضد پدرش کرد.


کاسترو در سال 1945 به منظور تحصیل در رشته حقوق وارد دانشگاه هاوانا شد. در دانشگاه به سمت سیاست گرایش پیدا کرد و قسمتی از فعالیت‌های حزب اقلیت کوبا را به عهده گرفت و علاوه بر آن با یکی از سازمان های انقلابی دانشگاهی که تهدیدی برای امور ملی بود همکاری کرد. تا اینکه در12 فوریه 1948 در تظاهراتی که به منظور مخالفت با خشونت استبدادی دانشگاه برگزار شده بود ، دستگیر شد.


در آوریل همان سال کنفرانس سراسری قاره آمریکا در خصوص سازماندهی دوباره اتحادیه سراسری آمریکا و دولت های آمریکایی در قالب یک سازمان واحدتر ، در بگوتا برگزار شد و ژنرال مارشال نام ایالات متحده را نیز در این کنفرانس در لیست اعضای سازمان دولت های آمریکایی (OSA ) قرارداد. این اقدام ژنرال مارشال با مخالفت شدید دانشجویان کوبایی و آرژانتینی مواجه شد و هزاران داوطلب با حمله به عضویت آمریکا در این سازمان و استعمارگرایی این کشور دست به شورش زدند.

 بطوری که با افزایش خشونت ها در رئزهای برگزاری اجلاس ، مغازه های بگوتا تعطیل شد و مراکز پلیس به حالت آماده باش درآمد.  ژنرال مارشال ازبین تمام  کمونیست های شرکت کننده در این کنفرانس تنها از کاسترو و دل پینو دعوت کرد تا با این سازمان همکاری کنند.


کاسترو پس از بازگشت از بگوتا با « میرتا» ، خواهر «رافائل دیاز بالارت» که از دوستان دانشگاهی اش بود ازدواج کرد و قبل از پایان سال با فولخنزیو باتیستا ، رییس جمهور وقت کوبا دیدار کرد . وی در سال 1950 از دانشگاه فارغ التحصیل شد.

 خود دراین باره می گوید : « وقتی از دانشگاه فارغ التحصیل شدم ، تازه فهمیدم که از نظر سیاسی بی سواد هستم و اولین برخوردهایم با اقتصاد متوسط  تمام ایده ای انقلابی ام را به من نشان داد . چرا که تا آن زمان هیچ ارتباطی با ایده‌های کمونیستی نداشتم و کارهای مارکس، انگلس و هگل را نمی شناختم. هنگامی که از دانشگاه خارج شدم ، بطور بنیادی تحت تاثیر مارکسیسم قرار گرفتم.»


گرایش کاسترو به مارکسیسم موجب شد وی در نوامبر همان سال مسئله استقلال را مطرح کند و به این نکته که دانشجویان کوبایی در مقابل استعمار آمریکا مقاومت می کنند ، تاکید کرد و در سال 1953 به همه نشان داد که آماده است از ملت کوبا در مقابل هر تجاوزی دفاع کند . بطوری که اواسط این سال، اقدام به تشکیل گروهی از جوانان که بخش اعظم آن را ارتدوکس ها تشکیل می دادند ، کرد تا بر ضد باتیستا مبارزه کند و در این تشکیلات پروژهایی را به اجرا درآورد که اعضای گروه با حمله به مرکز تسلیحاتی دوشهر بزرگ سانتیاگو و بایامو، جنبش را برای فعالیت های آینده مسلح کنند.


در اول نوامبر 1954 باتیستا برای دومین بار و بدون اینکه مخالفی داشته باشد ، به عنوان رییس جمهور انتخاب شد. در سال 1959 که سال آزادی کوبا نام گرفت ، کاسترو بطور رسمی و برای اولین بار در تاریخ آمریکای جنوبی در کاراکاس اعلام کرد که انقلاب این کشور به پیروزی رسیده است. اما آمریکا که حاضر به قبول این واقعیت نبود ، در سال 1960 روابط دیپلماتیک خود را با کوبا قطع کرد.

 این در شرایطی بود که صادرات اسلحه از کوبا به اروپا آغاز شده بود . در سال 1961 آمریکا نام کشتی هایی که با این کشور تجارت می کردند را در لیست سیاه CIA قرار داد و روابط دیپلماتیک کوبا با تمام کشورها به جز مکزیک را تحریم کرد. در سال 1962 و درپی محکوم کردن مانور آمریکا در آمریکای لاتین از سوی کاسترو ، به دستور کندی ، رییس جمهور وقت آمریکا ، اقتصاد کوبا بایکوت و این امر منجر به بروز بحران اکتبر کارائیب شد.

 فیدل کاسترو در سال 1963 در اولین دیداری که از روسیه داشت ، قرارداد صادرات شکر به اتحاد جماهیر شوروی را  به امضا رساند و پس از بازگشت خدمت سربازی را برای همه اجباری کرد .وی که همواره به فکر برقراری ارتباط با مخالفان استعمارگری بود، در سال 1966 در هاوانا کنفرانسی را برگزار کرد و طی آن با انقلابیون آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین به منظور احقاق حقوق کشورهای تحت فشار آمریکا ، دیدار کرد.

 این کنفرانس منجر به تشکیل سازمان وحدت آفریقا ، آسیا و آمریکای لاتین شد. در سال 1972 کاسترو در بیانیه ای اعلام کرد : «باید کارگران کارخانه ها ، کشاورزان و انقلابیون با یکدیگر متحد شوند . کشور کوچک ما ، از یک طرف از سوی کاپیتالیست ها و از طرف دیگر از سوی یانکی ها احاطه شده است و من فکر می‌کنم ، ایجاد یک حکومت سوسیالیستی که تا این زمان کوبا از آن محروم بوده است ، می تواند به سازندگی این کشور کمک کند.»


کاسترو پس از تشکیل حکومت سوسیالیستی ، برنامه های اقتصادی ، اجتماعی و سیاست گذاری های خارجی خود را آغاز کرد و در شرایطی که با تجاوزات و تحریم های آمریکا مواجه بود ، اصلاحات مهمی را در این کشور مستقل انجام داد. بطوری که طی دهه های گذشته نام کاسترو تبدیل به نامی دلگرم کننده برای کشورهای در حال توسعه آمریکای لاتین و کابوسی برای دولتمردان آمریکا شده است.

منبع: کوریرا دلاسرا

قاره چپ‌ها
بیش از نیم قرن است که سیاست واشنگتن در آمریکای لاتین تلاش برای جلوگیری از به قدرت رسیدن نیروهای چپ بوده است. محور این سیاست بعد از سال 1959 و به قدرت رسیدن فیدل کاسترو در کوبا و رویارویی با حکومت کمونیستی این چریک چپ قرار گرفت.

 اکنون در حالیکه آمریکای لاتین را قاره چپها می‌خوانند و آن را برای واشنگتن از دست رفته می‌پندارند، کاسترو در بستر بیماری و در آستانه حذف همیشگی از صحنه سیاست و شاید زندگی است.

 دیکتاتوری‌های راست و حکومت ژنرالها در آمریکای لاتین اکنون تنها بخشی از تاریخ است و مرگ پینوشه یکی از فصول اصلی این بخش از تاریخ را بست. دولتهای چپ و میانه که بسیاری از آنها به ارتباط نزدیک با کوبا  افتخار می‌کنند در سراسر آمریکای لاتین روی کار هستند. لولا داسیلوا در برزیل، نستور کرچنر در آرژانتین، تاباره واسکوئز در اروگوئه و اوو مورالس در بولیوی و در راس همه اینها هوگو چاوز در ونزوئلا که آشکارا آمریکا و رهبران آن را به چالش می‌گیرد از جمله این دولتها هستند.

در اواسط امسال شکست نامزدهای چپگرا در انتخاباتهای مکزیک و پرو این روند را اندکی کند کرد اما پیروزی دانیل اورتگا در نیکاراگوئه و رافائل کورئا در اکوادور و مهمتر از همه پیروی دوباره چاوز در انتخابات ونزوئلا قدرت تازه‌ای به چپها در آمریکای لاتین داد.


دولت جورج بوش در واکنش به این روند استراتژی تازه‌‌ای را در پیش گرفته است. بعد از اعلام نتایج انتخابات اکوادور شخص جورج بوش برای کورئا نامزد چپ پیروز این انتخابات پیام تبریک فرستاد. در همین هفته هیاتی بلندپایه متشکل از 10 نماینده کنگره آمریکا از کوبا دیدن کردند و بعد از مذاکرات چند روزه‌شان و البته بدون اینکه با رهبران ارشد دیدار کنند از دولت بوش خواستند تحریمهای کوبا را لغو کرده و مذاکرات با این کشور را آغاز کند.

 اگر چه کاخ سفید پیش از این سفر با انجام آن مخالفت کرد اما این را باید بخشی از بازی دیپلماتیک واشنگتن دانست. در هیات بلند پایه آمریکایی که به کوبا سفر کرد شش نماینده دمکرات و چهار جمهوریخواه وجود داشتند. از زمان به قدرت رسیدن کاسترو در کوبا تلاش بی ‌امان واشنگتن برای تضعیف و سرنگونی این حکومت هم شروع شد.

 علی‌رغم بی‌نتیجه بودن این تلاشها تا کنون، اما دولت بوش باز هم برشدت آنها افزود. بخشی از این تلاش و سیاست دلیل داخلی دارد و به لابی قدرتمند مخالف کاسترو در کالیفرنیا باز می‌گردد که از اهرمهای نیرومند رای دهی در انتخابات آمریکا هستند. در تابستان گذشته دولت بوش طرحی 80 میلیون دلاری برای تغییر قدرت در کوبا را تصویب کرد.


بعد از آنکه رائول کاسترو به جای برادرش قدرت را تحویل گرفت، بسیاری در واشنگتن کوبای تحت حکومت او را کوبایی متفاوت توصیف کردند. دولت رائول در کوبا نه با تهدید سیاسی در داخل رو به رو خواهد بود و نه از سوی واشنگتن با خطری جدید مواجه می‌شود.

 در همین حال او می‌تواند روی حمایت دولتهای چپ منطقه حساب کند. بنابراین دلیلی برای تغییر مسیر آن هم از نوع جدی و چشمگیر نخواهد داشت. این آمریکاست که برای تغییر شرایط در قاره چپها پیش قدم خواهد شد.

برچسب‌ها