زهرا ابراهیمی: انتخابات روز ۲۴ آذرماه، آزمونی عمده برای دولت محمود احمدی‌نژاد محسوب می‌شد، زیرا برای نخستین بار بود که این دولت انتخاباتی را برگزار می‌کرد که نتیجه آن می‌توانست نشان دهنده جمع‌بندی مردم از 16 ماه عملکرد دولت وی باشد.

شرایط خاص این دوره از انتخابات برای هواداران دولت حیاتی و تعیین کننده بود‌. دولتی که پس از روی کار آمدن با وجود شوراهایی که قرار بود به دلیل یکدست بودن اعضایش همراهی کاملی با دولت داشته باشد، اما به دو گروه هوادار دولت و هوادار شهردار تغییر جهت داد و تعجب‌آورتر اینکه هواداران دولت کمتر از هواداران شهردار بودند.

در مجلس نیز با وجود اکثریت اصولگرایان، دولت موفق به کسب نظر و پشتیبانی اکثریت نمایندگان آن نشد. آثار اولیه جدایی مجلس اصولگرا از دولت اصولگرا در جریان رای اعتماد به کابینه خودنمایی کرد. آثاری که یکسا‌ل بعد با جایگزینی دو نماینده مجلس به جای دو وزیر هم نه تنها مرمت نشد بلکه در جریان انتخابات شوراها این شکاف‌ها افزونتر نیز گردید.


هواداران دولت که طاقت نداشتند کوچکترین تضادی را با دولت خود ببینند در جریان انتخابات شوراها تصمیم گرفتند با نشان دادن وزن جناح خود به بزرگان اصولگرایشان از آنها بخواهند بازنشسته شده و صحنه را به جوانان واگذارند. اگرچه آنها از لفظ  پدربزرگ‌ها در برابر رقیب دیگرشان یعنی اصلاح‌طلبان استفاده می‌کردند، اما این لفظ شامل جناح اصولگرا هم می‌شد. آنها یکسره تجربیات بزرگان اصولگرا را به هیچ انگاشتند و اصرار آنان به همراهی را هم دلیلی برای بر حق بودن، رای داشتن و قطعی بودن پیروزی‌شان گرفتند.

 هرچه بزرگان آنها بیشتر اصرار کردند، اینان بیشتر جدا شدند. در این میان تندی‌ها و بعضاً توهین‌هایی هم به اصولگرایان سنتی شد. مثلاً در نمازجمعه تهران، چمران بی‌نصیب از تخریب‌ها نماند. با وجود تلاشی که بزرگان اصولگرا برای ایجاد وحدت کردند اما کمتر نتیجه گرفتند. بالاخره هواداران دولت تصمیم قاطعشان را گرفتند و فهرست مستقل دادند. فهرستی که تنها در نام یک کاندیدا با فهرست بزرگان اصولگرا مشترک بود.

در آن سو، حضور شماری از چهره‌های نزدیک به اردوگاه اصلاح‌طلبان در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا، در کنار دست‌کم سه فهرست متفاوت از اصولگرایان موجب شد که رقابت انتخاباتی فراگیری بر سر شوراها پدید آید.

همه نیروهای اصولگرای حاضر در انتخابات روز ۲۴  آذر، امیدوار به تکرار مسیر پیروزی‌های گذشته بوده و می‌کوشیدند با پیروزی در این انتخابات، امیدهای خود را برای گسترش قدرت از یک نهاد غیردولتی به نام شوراها، به قوای مقننه و مجریه افزایش دهند. هرچند میزان امیدواری در پاسخ به این سؤال نهفته بود که آیا همواره شرایط و نتایج قابل تکرارند؟

در این میان و با وجود همه اختلافات، هواداران همه جناح‌ها و طیف‌های سیاسی، عموماً بر ضرورت شرکت در انتخابات تاکید کردند. برخی از خبرگزاری‌های بین‌المللی هم، انتخابات روز جمعه (۲۴ آذر) را محکی برای شناسایی میزان قدرت نیروهای محافظه‌کار و در راس آنها محمود احمدی‌نژاد ارزیابی کردند.فرانس پرس از این انتخابات به عنوان « نخستین آزمایش برای آقای احمدی نژاد» نام برد و نتیجه این انتخابات را یک «عامل تعیین کننده» دانست.


این خبرگزاری نوشت ، نتایج انتخابات شوراهای شهر می‌تواند شدت دمای فضای سیاسی ایران را نشان دهد و محافظه‌کاران را نسبت به میزان قدرت‌شان در برابر اصلاح طلبان آماده مبارزه، آگاه سازد.

بر طبق همین گزارش، از هنگام قدرت‌گیری مجدد اصولگرایان در انتخابات شوراهای دوم در سال ۱۳۸۱ (که میزان مشارکت مردم در آن پایین‌ترین میزان در طول حیات جمهوری اسلامی بود) تاکنون، معیار و محک مناسبی برای ارزیابی مجدد قدرت آنها به دست نیامده بود؛ به همین دلیل انتخابات جمعه اهمیت خاصی برای آگاهان عرصه سیاست داشت.

خبرگزاری آسوشیتدپرس هم در گزارش خود به مصاحبه با مردم عادی پرداخته و از جمله مصاحبه یک لوله‌کش ۵۴ ساله به نام ضیا معروفی را نقل کرده که با نشان دادن شناسنامه خود اظهار کرده است:

«شناسنامه من پر از مهرهای انتخاباتی است و من امروز به یاران آقای احمدی‌نژاد رای داده‌ام».
یک کارشناس آزمایشگاه  به نام حسین انتظاری هم اظهار کرد : «در انتخابات شورای شهر به کسانی رای دادم که برای حل مشکل ترافیک تلاش می‌کنند و فضای سبز بیشتری ایجاد می‌کنند.»

آسوشیتدپرس همچنین به موقعیت اصلاح طلبان در ایران پرداخت که این اواخر شکست‌های سنگینی را متحمل شده‌اند. با این حال یک معلم ۲۷ ساله به نام فاطمه کرمانی در مصاحبه با این خبرگزاری گفت: «من به اصلاح طلبان رای دادم و امیدوارم پیام این رای به حد کافی روشن باشد.»

اما مسائل انتخابات شوراها با پایان انتخابات آن تمام نشد، بلکه در جریان شمارش آرا  نیز مسائلی بروز کرد. تأخیر سه روزه در اعلام نتایج شمارش آرا موجب بروز اضطراب در جناح‌های سیاسی شرکت‌کننده در انتخابات و کاندیداهای آنان شد. فشارهای وارده از سوی افکار عمومی موجب شد در نخستین ساعات صبح روز دوشنبه(27/9/85) نتایج اولیه اعلام شود که حاکی از پیروزی کاندیداهای رقبای دولت در هر دو طیف اصولگرا و اصلاح‌طلب بود.

با نتیجه بدست آمده ترکیب شوراها متنوع و از همه جناح‌های سیاسی خواهد بود. تا لحظه تنظیم این گزارش فهرست هواداران شهردار فعلی تهران اکثریت را در شورای شهر دارند. پس از آن اصلاح‌طلبان و هواداران دولت در مرتبه بعدی هستند. در این میان احتمال ائتلاف نانوشته‌ای بین دو طیف اصولگرا و اصلاح‌طلب در درون شورا وجود دارد هرچند اصولگرایان راه یافته به شورای شهر تهران متحد استراتژیک خود را طیف هوادار احمدی‌نژاد می‌دانند. شرایط آینده مشخص می‌کنند که اکثریت شوراها  به کدام سو نزدیک خواهد شد.


در هر صورت ملموس‌ترین نتیجه انتخابات در میان سه طیف اصولگرایان، هواداران دولت و اصلاح‌طلبان، ضعیف شدن هواداران احمدی‌نژاد  و قدرت یافتن دو طیف دیگر است که می‌تواند در تعیین سرنوشت انتخابات آینده مجلس هشتم و ریاست جمهوری دهم مؤثر باشد.

اما مهمتر از نتیجه انتخابات درس گیری از تحولاتی است که در صحنه‌های سیاسی کشور هر چند سال یکبار به وقوع می‌پیوندد.

 بنا به سنت تأسف‌بار تاریخی گویا قرار نیست در ایران هیچ تجربه‌ای «انباشت» شود و راهگشای راه آینده گردد. تجربه شوراها نیز از این آفت مصون نمانده است. در حد یک مثال می‌توان از چالش شورای دوره قبل با وزارت کشور دولت سابق و شورای کنونی با وزارت کشور دولت فعلی (ضمن آن که هر دو شورا با دولت و مسئولان وزارت کشور هم‌خط و هم‌فکر بودند)، یاد کرد.

 در هر دو دوره اعضای شوراها از عدم همکاری دولت، اراده مسئولان دولتی برای تسلط بر شوراها (و در واقع تبدیل یک نهاد مردمی به زائده و بخشی از دولت) و به ویژه عدم همکاری برای افزایش اختیارات شوراها برای اثرگذاری جدی آنها بر امور شهری حکایت می‌کنند. اینک نیز هیچ جمع‌بندی و اصلاح و تصحیحی در تجربه شوراها پس از دو دوره صورت نگرفته است.

 در حالی که تجربه مدیریتی بشری در همه جای دنیا چنین است که هر امری از یک نقطه صفر آغاز می‌کند و در طی مسیر و تجربه عملی به اصلاح و بازسازی خود می‌پردازد. عدم تمایل ساختاری دولت در ایران، در سپردن امور مردم به دست خود آنها و توزیع نظام قدرت و تصمیم‌گیری و اجرا، بدانجا منجر شده است که چه در دولت سابق و چه در دولت کنونی، اصل قانونی تشکیل «شورای عالی کشور» که منتخب شوراهای سراسر کشور می‌باشد و علیرغم اختیارات محدودش می‌تواند برای حل امور عینی و روزمره شهری اثرگذار باشد و مثلاً پیشنهاداتی را برای تصویب به پارلمان بدهد؛ تاکنون نامحقق باقی بماند.


 پدیده قابل توجه دیگر دوطیفی شدن اعضای شورای شهر دوم در تهران است که هر دو به طور مشترک و از سوی یک جناح و با یک لیست (با آرایی کمتر از ۵ درصد صاحبان حق رأی) وارد شورا شدند. ولی در انتخابات شورای شهر سوم، دو گرایش مختلف آن به رقابت وسیع و گسترده در برابر یکدیگر دست زدند؛ اتفاقی که در شورای شهر اول هم افتاد و گرایش‌های حاضر در آن پس از پایان دوره به صف‌آرایی مقابل یکدیگر پرداختند.