سخنرانی هفته گذشته او در صور، با واکنش مثبت نبیهبری و سیدحسن نصرالله روبهرو شد و تحرک جدیدی را در دستگاه قضایی لبنان درباره پرونده ربودن امام آغاز کرد. آنچه میخوانید جدیدترین گفتوگوی وی با خبرگزاری لبنان است که مؤسسه تحقیقاتی امام موسی صدر ترجمه فارسی آن را در اختیار همشهری قرار داده است.
سید صدرالدین صدر اینگونه سخنانش را شروع میکند: «من یکی از خدمتگزاران در مؤسسات امام صدر و در کنار سیده رباب صدر (خواهر امام موسی صدر) هستم و اکنون مقیم لبنانم. در سال1976 به سبب جنگهای داخلی لبنان و اوضاع امنیتی و تلاشهای پدرم مجبور شدیم به تهران برویم اما بهطور مرتب برای دیدارهای خانوادگی به لبنان میآمدیم، تا اینکه سرانجام در سال1989 در مؤسسات امام صدر مستقر شدم و تا امروز نیز هستم.
من در قسمتی از مؤسسات اشتغال دارم که به جمعآوری دستاوردهای اندیشهای امام صدر میپردازد؛ چه از طریق چاپ نشریات و کتاب، چه از طریق وبسایت مؤسسات و چه از طریق همایشهای «کلمه سواء». افزون بر اینها به قدر توان، مسئله ربودن امام صدر و دوهمراهش را پیگیری میکنیم و مسئولان را برای ادای وظیفهشان برمیانگیزیم، باشد که خدا با نجات امام و دوهمراهش از زندانهای لیبی بر ما منت نهد».
او ادامه داد: «نزد مراجع قضایی و دیپلماسی روشن است که امام و دو همراهش در سفری رسمی وارد خاک لیبی شده و از آن خارج نشدهاند.
قذافی مدعی شد که آنان به رم رفتهاند، اما دستگاه قضایی ایتالیا و تحقیقات لبنان و اطلاعات و اسناد بسیاری ثابت کرد که آنان لیبی را ترک نکردهاند. سالهای طولانی، یعنی حدود 24سال، قذافی ادعا میکرد که امام و دو همراهش به ایتالیا رفتهاند اما در 31/8/2002 قذافی علنا اعتراف کرد که امام و دو همراهش به دعوت رسمی لیبی وارد خاک این کشور شده و همانجا ناپدید شدند؛ این اعتراف خلاف آن چیزی بود که در مدت 24سال میگفت. این اعتراف منجر به اقدامات جدید دستگاه قضایی لبنان شد که متأسفانه تا آن زمان به سبب مسائلی که نمیدانیم در خواب فرو رفته بود.
از آن زمان پرونده قضایی به جریان افتاد تا اینکه سرانجام بازپرس دادستانی لبنان قرار اتهامی را ضد قذافی به جرم ربودن امام و دو یارش و سلب آزادی آنان صادر کرد. نیز در 26/8/2008 حکم به توقیف قذافی داد. این قرارها با حمایت و پشتیبانی تحقیقات دادستانی صادر شد. در این تحقیقات بر مسئولیت قذافی تأکید شده بود و ضدآنان ادعا شد. با تأسف باید بگویم که از سال2008 تا امروز دادستانی که تنها مرجع صالح برای رسیدگی به پرونده است، زمانی برای جلسه دادگاه تعیین نکرده است».
صدرالدین صدر افزود:«دستگاه قضایی وظیفه خود را انجام نداده است، اما من نمیتوانم متعرض آن شوم زیرا نماینده ماست. احکام توقیف قذافی و همدستانش هم در بایگانی ماند و بهصورت بخشنامه در نیامد.
ما نمیخواهیم به کسی اسائه ادب کنیم، اما مسئله حقی است و برای ما و دستگاه قضایی لبنان و دولت و جهان عرب زشت است که درباره آن ساکت باشیم. به یاد میآورم دولت کنونی در برنامه خود اعلام کرده بود که برای روشن شدن مسئله امام صدر تلاش مضاعف خواهد کرد، ولی تا امروز دولت یک گام مثبت و رو به جلو هم برنداشته است؛ باید درباره این اهمال از آنان سؤال شود. من از طریق خبرگزاری ملی لبنان از آنچه دولت در سیودومین سال ربودن امام و دو همراهش برای آزادی آنان انجام داده است، میپرسم. خصوصاً اینکه شاگردان، دوستداران و دوستان امام بسیارند و متعلق به همه فرق و مذاهب هستند».
صدر پرسید: «اگر امام آزاد بود و یکی از مسئولان نزد قذافی اسیر میشد، امام صدر چه کار میکرد؟ جواب را بر عهده کسانی میگذارم که امام را میشناسند».
وی درباره این پرونده ادامه داد: «گاهی و چه بسا بدون قصد، در رسانهها مطلبی منتشر میشود که گویا میخواهد به جانی کمک و او را تبرئه کند. این مسئله هیچ ابهام و پیچیدگی و معمایی ندارد. نیازی نیست تا چیزی روشن شود. مسئله روشن است، مگر برای کسی که قضیه را نمیداند یا خود را به نادانی میزند. امام صدر میگفت: خطر اسرائیل نزدیک است و به سوی ما میآید، مگر برای کسی که نمیداند یا خود را به نادانی زده است. ما هم عین همین حرف را درباره مسئله ربودن امام صدر میگوییم. او و دو همراهش همچنان پشت میلهها هستند، مگر برای کسی که بخواهد از بار مسئولیت شانه خالی کند».
او در پاسخ به این پرسش که آیا مقصودش این است که امام و دو همراهش همچنان زندهاند، گفت: «امام و شیخ محمد یعقوب و روزنامهنگار سید عباس بدرالدین همچنان زنده و اسیر قذافیاند. این امر جدیدی نیست اما بهنظر میرسد که این مسئله نباید فراگیر شود. مسئولان کشورهای اسلامی، همه دوستان امام هستند. بسیاری از آنان هنگامی که برای ما از امام میگویند، گریه میکنند اما مطلقاً کاری نکردهاند. همه مسئولان کشورهای اسلامی، چه آنان که زندهاند و چه وراث آنان، از عربستان تا سوریه، مراکش و ایران، اردن، مصر و کویت همه دوستان امام هستند».
صدرالدین صدر تأکید کرد: «مقصودم از این سخن تهاجم به کسی یا حسابرسی از کسی نیست. اما در این میان مسئله حقی وجود دارد و کسی که در برابر حق سکوت کند، شیطان لال است، هر که میخواهد باشد. امام 19سال در لبنان زندگی کرد و کرد آنچه را کرد... . اگر در این 32سال همچنان در عرصه بود چه دستاوردهایی بهجا میگذاشت؟ ما بسیار نیازمند او هستیم».
صدرالدین صدر در مورد اقدامهایی که انتظار دارد انجام شود گفت:«آزادسازی امام و شیخ و سید با فشار بر قذافی محقق میشود تا دوباره دروغپردازی نکند. او یکی از قضات ایتالیا را خرید و آنان هم گفتند شاید امام وارد ایتالیا شده باشد. اینها دروغهایی فضیحت بارند. در پشت این حرفها دولت و پول و روابط است. در برابر این اکاذیب سکوت است. میخواهم بپرسم که چرا لبنان در اجلاس سران کشورهای عربی در لیبی شرکت کرد، در حالی که دستگاه قضایی لبنان قذافی را متهم به اسارت امام و دو همراهش کرده بود؟ چرا روابط لبنان و لیبی همچنان پابرجا مانده است؟ اینها پرسشهایی است بیپاسخ، اما علت در زندان ماندن امام و دو همراهش را روشن میکند».
صدرالدین درمورد طولانیتر شدن روزهای غیبت گفت: «اگر بخواهیم از دردمان بگوییم باید روزهای غیبت را بشماریم: 11هزار و 687 روز. این نهایت ستم به امام و دوهمراهش است که آنان زندانی باشند و در برابر این قضیه سکوت شود، آن هم به این علت که 32سال از ربودنشان میگذرد. خدا شاهد است که هدف ما این نیست کسی را به زحمت بیندازیم یا آزار دهیم و یا به محاسبه بکشانیم».
او افزود: «امام صدر به ما آموخت اگر مسئله حقی در میان باشد، باید از آن دفاع کنیم حتی اگر تنها بمانیم. واجب شرعی مرا وادار میسازد که بدون در نظر گرفتن اینکه امام پدرم است، این مسئله را پیگیری کنم». فرزند امام باز هم تکرار کرد: «آنچه میخواهیم تلاش برای آزادسازی امام است و اگر چیز دیگری را بخواهیم خیانت کردهایم».
وی در پاسخ به این سؤال که آیا در فکر انتقام و خونخواهی هستند گفت:«نه، امام خونخواهی و انتقام را به ما نیاموخته است. مسئله دفاع از حق است. آیا فرزندان امام حسین(ع) به خونخواهی ایشان قیام کردند؟ نه. امام و دو همراهش به سبب چشمان سبز یا لهجه دوستداشتنیشان ربوده نشدند، آنان به سبب راه درستشان ربوده شدند. آنان در روند اجرای توطئههایی که چیده میشد، مزاحمت ایجاد میکردند».
او در پایان گفت: «من فعالیت سیاسی نمیکنم اما وظیفه ما اولاً آزادسازی آنان برای ادامه دادن راه آنان است و ثانیاً اینکه از حرکت آنان الگو بگیریم و در همان مسیر گام برداریم».