ترجمه رضا خطیبی: مردم گاهی فراموش می‌کنند که سرنوشت پسر بچه‌ای که زوزه گرگ را در می‌آورد، خورده شدن است؛ بله، پس از حملات هسته‌ای 65‌سال پیش آمریکا به هیروشیما و ناکازاکی، دیگر کسی توسط سلاح‌های هسته‌ای کشته نشده است.

 با توجه به فاصله گرفتن از تنش‌های دوران جنگ سرد، سیاستگذاران و افکار عمومی، کسانی را که از فرجام شوم هسته‌ای برای جهان خبر می‌دهند، چندان جدی نمی‌گیرند، نسبت به تهدید سلاح‌های هسته‌ای که همچنان ادامه دارد، نگران نیستند و تلاش‌هایی را که برای حذف این سلاح‌ها یا مهار گسترش آنها صورت می‌گیرد، خیرخواهانه - هرچند بی‌حاصل- تلقی می‌کنند.
اما حقیقت این است که آنچه موجب شده جهان طی 6 دهه گذشته از وقوع فاجعه هسته‌ای جان به در ببرد، نه دیپلماسی، مدیریت حرفه‌ای یا ثبات نظام سلاح‌های هسته‌ای در سطح جهانی بلکه بخت مساعد بوده است.

با توجه به‌وجود 23‌هزار سلاح هسته‌ای (معادل 150‌هزار بمب اتمی که بر سر هیروشیما فرود آمد) که بیش از 7‌هزار تای آنها فعالانه مستقر شده‌اند (آماده استفاده‌اند) و بیش از 2هزارتای آنها به شکل خطرناکی آماده شلیک هستند، دیگر نمی‌توان روی بخت خوش و مساعد، بیش از این حساب کرد. اینک می‌دانیم که - با توجه به افشاگری‌های بسیاری که درباره خطای انسانی و اختلال در سیستم‌های هسته‌ای آمریکا و روسیه طی دوران جنگ سرد و پس از آن صورت گرفت -حتی پیچیده‌ترین سیستم‌های فرماندهی و کنترل نیز مطمئن و عاری از خطا نیستند. می‌دانیم که کشورهایی که اخیرا دارای سلاح هسته‌ای شده‌اند، از سیستم‌هایی به‌مراتب ساده‌تر و کمتر پیچیده برخوردارند و می‌دانیم که در تمامی سیستم‌های هسته‌ای نظامی، خطر حمله سایبری علیه دفاع سایبری، بیش از هر زمان دیگری مطرح است.

از این‌رو آشکار است که حفظ وضعیت کنونی دیگر امکان پذیر نیست. علاوه بر این، تهدید جدی گسترش [سلاح‌های هسته ای]، به‌خصوص در خاورمیانه، خطر به کارگیری سلاح‌های هسته‌ای را در نتیجه تصادف، محاسبه اشتباه و حتی طراحی ضعیف، چند برابر کرده است.

افزون بر این موارد، خطر غیرقابل چشم پوشی افتادن سلاح‌های هسته‌ای یا مواد [رادیو اکتیو] شکافت‌پذیر، به‌دست سازمان‌های تروریستی و در پی آن انفجار بمب در مراکز پرجمعیت نیز مطرح می‌شود که خطری بعضا اغراق شده اما جدی است.

باراک اوباما، رئیس‌جمهوری ایالات متحده با هشدار نسبت به این تهدید‌ها به قدرت رسید و ادعا می‌کرد مصمم است که آنها را نابود کند. خط‌مشی او موجب این امیدواری شد که بیش از یک‌دهه خوابگردی قدرت‌های هسته‌ای به پایان رسیده است و طی 18 ماه نخست حکومت وی، اقداماتی نیز انجام شد؛ ازجمله جمع بندی پایانی معاهده جدید استارت بین آمریکا و روسیه که بر مبنای آن، تعداد سلاح‌های استراتژیک کاهش می‌یابد؛ اعمال محدودیت‌هایی برای نقش سلاح‌های هسته‌ای در دکترین نظامی آمریکا؛ برگزاری اجلاس سران [قدرت‌های هسته‌ای] در واشنگتن و توافق درباره انجام اقداماتی برای اصلاح امنیت هسته‌ای و در نهایت اجماع بین‌المللی در کنفرانس بازبینی معاهده منع گسترش سلاح‌های استراتژیک (که هر 5‌سال برگزار می‌شود) برای انجام اقداماتی مفید مانند برگزاری همایشی در سال‌2012 با هدف ایجاد منطقه‌ای عاری از سلاح‌های هسته‌ای در خاورمیانه.با این حال تصویب معاهده استارت، تنها در سنای آمریکا با سرعت پیگیری می‌شود و پیشرفت در سایر موضوعات مهم به شکلی کند یا متزلزل صورت می‌گیرد.

از جمله این اقدامات مهم، اجرای معاهده جامع ممنوعیت آزمایش‌های هسته‌ای، مذاکره درباره یک معاهده جدید با هدف ممنوعیت تولید مواد شکافت‌پذیر (برای سلاح‌های هسته‌ای)، تقویت رژیم منع گسترش سلاح‌های کشتار جمعی همراه با اقداماتی مؤثر برای شناسایی موارد نقض معاهده و جلوگیری از خروج اعضا از معاهده، رسیدن به توافق بر سر نحوه مدیریت بین‌المللی بر حساس‌ترین ابعاد چرخه سوخت و بالاتر از همه، آغاز دور جدید گفت‌وگوهای خلع سلاح با حضور تمام 8‌کشور دارای سلاح هسته‌ای است.

کنترل تسلیحاتی و خلع سلاح هسته‌ای، کاری طاقت فرسا و دشوار می‌نماید که البته نتایج و بازخوردی سریع دارد. موضوعات داخلی ایالات متحده و نگرانی‌های مربوط به پیروزی مجدد [اوباما در انتخابات سال‌2012] اینک بر سایر موضوعات و دستور کار سیاسی این کشور سایه انداخته و آنها را کمرنگ نشان می‌دهد. اگر بتوان از چنین موانعی عبور کرد، مدیریت و رهبری بی‌وقفه مسئله خلع سلاح هسته‌ای توسط باراک اوباما و دیمیتری مدودف، روسای جمهور آمریکا و روسیه، اجتناب‌ناپذیر و ضروری است؛ هرچند کشورهای کمتر قدرتمند و رهبران [جامعه جهانی] و نیز سازمان‌ها و نهادهای اجتماعی نیز می‌توانند گام‌های مؤثری در این زمینه بردارند.

مهم‌ترین وظیفه چهره‌های معتبر و سرشناس در سطح جهانی، آن است که از هر فرصتی برای پر کردن خلأهای موجود بهره ببرند. پیام آنان باید آشکار و واضح باشد: تسلیحات هسته‌ای، علاوه بر اینکه غیرانسانی و غیراخلاقی‌ترین سلاح‌هایی هستند که تاکنون ساخته شده‌اند، تنها سلاح‌هایی نیز هستند که ظرفیت نابود کردن حیات را در سیاره ما دارند. دی‌اکسید کربن نیز می‌تواند ما را بکشد، اما نه به سرعت بمب‌های هسته ای.وظیفه دیگر رهبران جامعه جهانی، تعیین یک دستور کار عملی و روشن برای خلع سلاح بین‌المللی، همراه با تعیین جدول‌های زمانی و ضرب‌الاجل‌هایی برای این کار است.

شاید در حال حاضر تعیین یک هدف زمانی قابل اطمینان برای عاری شدن جهان از سلاح‌های هسته‌ای، بیش از حد دشوار باشد. هنوز مشکلات فنی بسیاری برای تصویب و اجرای چنین اقداماتی- علاوه بر مشکلات ژئوپلیتیک و روانی- وجود دارد. اما می‌توان تاریخی را - به‌عنوان مثال سال‌2025 - تعیین کرد که تا آن زمان، ظرفیت زرادخانه‌های هسته‌ای جهان به یک دهم مقدار کنونی کاهش یابد و در این راه، میزان سلاح‌های مستقر و نقش آنها را در دکترین نظامی تمام کشورها به شکل قابل ملاحظه‌ای کاهش داد.

برای پرداختن به یک معاهده جدید سلاح‌های هسته‌ای که چارچوبی مؤثر را برای مذاکرات چندجانبه فراهم کند و طراحی یک ساختار نظارتی سطح بالا که معیارهایی روشن را برای پیشرفت و تحقق این معیارها و اعمال فشار واقعی برای تغییر، تعریف و تعیین کند، چندان زود نیست.

کمیسیون بین‌المللی معاهده منع گسترش [سلاح‌های کشتار جمعی] و خلع سلاح، توصیه‌هایی دارد. درحالی‌که طی هفته‌های گذشته، جهان شصت و پنجمین سالگرد بمباران هسته‌ای هیروشیما و ناکازاکی را گرامی‌داشت، ما باید بپذیریم که بخت خوش ما بیش از این ادامه نخواهد یافت و باید شرایط را جدی بگیریم.

گلوب ‌اند میل