بهنظر میرسید که پیشرفت تکنولوژی سریعتر هم خواهد شد و در نتیجه رشد اقتصادی فزاینده، همگی ما از پدرانمان ثروتمندتر و نسبت به اجدادمان به طرز حیرتآوری ثروتمندتر خواهیم شد.
اما از سال 2000 به بعد بهنظر میرسد که این رویه تغییر کرده است؛ حداقل از نظر اقتصادی. بخشی از آن به خاطر انتقال ثروت به اقتصادهای نوظهور است که از طریق اینترنت و ارتباطات مدرن ممکن شده است. اگرچه ورای این حقیقت تلخ این نتیجه بهدست میآید که روند رو به رشد تکنولوژی و در نتیجه بهبود سطح استانداردهای زندگی انسان به هیچ وجه بهصورت فزاینده پیش نمیرود.
اعتقاد به رشد فزاینده پیشرفت تکنولوژی بین برخی از علاقهمندان این نظریه، به اعتقاد به جهش تعبیر میشود. منظور از جهش، پیشرفت با شتاب بیشتر است تا حدی که باعث میشود تاریخ بشر وارد دوره جدیدی بشود که با گذشته تفاوت زیادی دارد.
بنابراین این جهش ممکن است همراه با بهبود چشمگیر در سطح زندگی انسانها نباشد چرا که احتمالا ماشینهای خیلی خیلی هوشمند علاقهای به استانداردهای زندگی انسانها نخواهند داشت و حتی شاید اصلا ما را کنار خودشان تحمل نکنند، البته غیراز نمونههای آزمایشگاهی و یا بهعنوان حیوانات دست آموز خانگی. (دراینصورت بهطور حتم من جزو نخستین انسانهایی خواهم بود که نابود میشود چرا که خصوصیات جذابی که گربه خانگیام از خود بروز میدهد را هم ندارم.)
بهطور کلی سه جهش بزرگ در تاریخ بشر وجود دارد: کسب توانایی صحبت کردن، تغییر انسان از کوچ نشین به انسان کشاورز که در جای ثابتی زندگی میکرد و انقلاب صنعتی. هرکدام از این رخدادها باعث شتاب گرفتن پیشرفت انسان آنهم در مقیاسی بزرگ شدهاند. تغییراتی که ممکن بود چندین میلیون سال رخ دادنش طول بکشد تنها 100هزار سال بعد از پیدایش مکالمه، 10هزار سال بعد از اختراع کشاورزی و 2 یا 3دهه بعد از انقلاب صنعتی به وقوع پیوست. زندگی بعد از هرکدام از این رخدادها به کلی با قبل از آن متفاوت بود. همچنین زندگی بعد از انقلاب صنعتی با پیشرفت شتابان و عظیم تکنولوژی همراه شد.
انقلاب صنعتی و جهشی که ایجاد کرد ارزش اینکه بیشتر به آن بپردازیم را دارد. این رخداد طی 200 سال به وقوع پیوست و تأثیر هیچ اختراعی قبل از آن تا این حد نبوده است. موتور جدید که برای بیرون آوردن آب از درون چاه به کار میرفت و در سال 1712 اختراع شده بود هم تحول کمی ایجاد کرد و در مقابل موتور بخار جیمز وات که در سال1769 اختراع شده بود موفقیتی کسب نکرد. (البته موتور ساخت وات هم تا دهه1790 جهانی نشده بود.)
البته این تحول تکنولوژیکی همراه شد با تحول مهمی در اندیشه بشر، که با بنا نهادن مرکز علمی انجمن سلطنتی در سال1662 آغاز شده بود و توسط کتاب ثروت ملل آدام اسمیت وارد قرن 19 شد. از این دیدگاه، بهنظر نمیرسد که ما در آستانه یک جهش در تاریخ بشر باشیم. اینترنت، اگرچه ارتباط جهانی را متحول کرده و تغییرات عظیمی در شیوه زندگی ما ایجاد کرده است اما تحولی فراتر از تحولات ناشی از لامپ الکتریکی، تلفن یا خودرو محسوب نمیشود. زندگی در سال2010 واقعا نسبت به سال1995 متفاوت است. ما میتوانیم تولید و خدمات تجاری را در سطح جهانی بهمراتب کاراتر از سال1995 سازماندهی کنیم. در 1845، بعد از اختراع راه آهن، الگوی سفر کاملا با سال1830 متفاوت بود. در 1905، بعد از اختراع لامپ الکتریکی، کارکردن بعد از غروب آفتاب و الگوهای سرگرمی مردم بهطور کلی نسبت به سال1890 متحول شد. همچنین در مناطق روستایی آمریکا، زندگی در سال1925 و با آمدن خودروی فورد کاملا نسبت به سال1910 تغییر کرد.
هرکدام از این اختراعات به خاطر متحول کردن الگوی زندگی انسان قابل احترامند اما آنها نتوانستند به روند اختراعات و پیشرفت بشر آن سرعتی را ببخشند که انقلاب صنعتی بخشید. زندگی بعد از گسترش این اختراعات متحول شد اما پیشرفت بشر با همان روند سابق به راهش ادامه داد.
اینترنت هم یکی از همین اختراعات است که زندگی را عمیقا متحول کرده اما هنوز سرعتی را که انقلاب صنعتی به اختراعات بخشید، نبخشیده است. در واقع ما میان چندین مانع موقت و دائم گرفتار شدهایم که وضعیت پیشرفت ما را پیچیده کردهاند. با روشها و ابزار فعلی بسیاری از پیشرفتها غیرممکن خواهد بود. باید اعتراف کرد که پیشرفت بیشتر در هوش رایانهها از طریق برنامه نویسی و طراحی بهتر امکانپذیر است اما حقیقت اینست که بعد از حدود سالهای 2020-2015 پیشرفت در این زمینه بسیار کند خواهد شد به جای اینکه سرعت بگیرد. همانطور که در واقع آخرین تحول اساسی در خودروسازی، اختراع دنده اتوماتیک در سال1939 بود پیشرفت چشمگیر طراحی رایانهها هم در نهایت به حد طبیعی خود خواهد رسید.
حتی با وجود موافقت حکومتها هم آزمایش زیادی برای اطمینان از ایمن بودن ارتقاء ضریب هوشی انسان نیاز است و همچنین بعید است که بتواند هوش انسانهای موجود را افزایش دهد و به کار بردن آن برای نسلهایی که هنوز متولد نشدهاند، زمان بر است. نیاز بیولوژیک کودکان به 15سال برای بالغ شدن و 5 تا 10سال دیگر برای آموزش نشان میدهد که هر نتیجهای در مورد این پیشرفت (درصورت وقوع) حداقل 50سال بعد از به کار بردنش آشکار خواهد شد.
سومین تکنولوژی که میتواند بهطور بالقوه بشر را با جهش مواجه کند و البته از قبلیها هم جذابتر است، افزایش طول عمر بشر است. البته چنین پیشرفت تکنولوژیکی تقریبا همان ساز و کاری را لازم دارد که تولید انسانهای ارتقاء یافته اما با این تفاوت که این یکی چندان با مخالفت سیاستمداران و رهبران مذهبی مواجه نخواهد شد. همچنین مزایای زندگی طولانیتر بر همگان مشخص است و از لحاظ تئوری هم جهانشمول است. اما از طرف دیگر افزایش طول عمر انسانهای متولد شده بهمراتب سختتر از ایجاد نسلی جدید از بشر با عمر طولانی است.
بنابراین تا سال2050، ما احتمالا توانایی ظرفیت تولید نوزادانی با طول عمر 150 تا 200 سال را خواهیم داشت. (برای بیشتر از این سنین نیازمند توانایی غلبه کردن بر فرسودگی بافتهای بدن هستیم که ما هنوز چیز زیادی در مورد آن نمیدانیم چرا که تا قبل از 100سالگی اثراتش چندان مشخص نخواهد بود.) کمی بعد از آن ما باید توانایی تولید داروهای افزایش طول عمر برای انسانهای متولد شده را داشته باشیم.
با توجه به تقاضای چشمگیری که این محصول خواهد داشت به سرعت در بین انسانها گسترش خواهد یافت و از مزایای تولید انبوه آن برای کاهش هزینهها میتوان سود برد. تاکنون من در مورد جهشهای مثبت صحبت کردهام. اما احتمال وقوع پدیدههای منفی هم وجود دارد مانند پدیدههای فاجعه آمیز، نابودی تمدن، نزول سطح زندگی و دانش به سطوح اولیه. یک عامل محتمل جنگ جهانی است، هرچند که احتمال وقوعش نسبت به 50سال قبل کمتر شده است.
خطر دیگر یک فاجعه زیستمحیطی است. در حال حاضر نشانههای بدی وجود دارد. جمعیت جهان همچنان در حال افزایش است، هرچند رشدش کندتر شده است اما افزایش جمعیت تا سال2050 ادامه پیدا خواهد کرد و درصورتی که دستاوردهای علمی بتواند عمر انسان را تا 200سال افزایش دهد، حتی میتواند بدتر هم بشود.
از اینرو تلاش برای کند کردن آهنگ افزایش جمعیت زمین و چه بسا کاهش آن باید در اولویت قرار گیرد. قبل از آخرین جهش در تاریخ بشر، جمعیت جهان تنها یک میلیارد نفر بود که با آن جمعیت مشکلات محیطزیست و منابع ناپدید خواهند شد.
جدا از احتمال ویران شدن تمدن، دو مورد از سه پیشرفت محتمل که ذکر کردم بیشتر سرعت پیشرفت بشر را کند خواهند کرد تا اینکه به آن شتاب ببخشند. تنها افزایش ژنتیک هوش انسان پتانسیل ایجاد جهش و تغییر شتابان را دارد اما مقاومتها و مخالفتها با این علم احتمال وقوع آنرا تا آیندهای دور به تاخیر خواهند انداخت. بنابراین منحنی پیشرفت انسان در قرن 21به جای اینکه شیب تند داشته باشد و فزاینده باشد، دارای شیب کند خواهد بود.
مارتین هاچینسن