دور از وکلا و نگهبانهای زندان او میگوید از زمان سقوط حکومت صدام با هیچ فرد خارجی صحبت نکرده است اما اکنون پس از سالها رفتوآمد میان سلول انفرادی و دادگاه بیشتر از هر زمان دیگر آماده حرف زدن است.
طارق عزیر میگوید: «هفت سال و چهار ماه است که در زندان هستم اما من جنایتی مرتکب نشدهام».
عراق از یک دوره جهنمی از زمانی که آخرین بار طارق عزیز در انظار عمومی دیده شد گذشته است. او آخرین بار چند روز قبل از سقوط رژیم بعث در آوریل2003 دیده شد.
او به مدت 30سال یکی از قدرتهای اصلی این رژیم به حساب میآمد. او در نخستین گفتوگوی رودرروی خود از آن زمان حرفهای متفاوتی میزند و میگوید آمریکا نباید عراق را در دست گرگها رها کند.
گفتوگو با او در زندانی که مدتهاست در آن زندگی میکند و به همین خاطر به آن میگوید خانه، انجام میشود. او از دادگاه دیگری در منطقه سبز بغداد بازگشته است. طارق عزیز با اینکه پستهایش را بهعنوان یکی از اعضای شورای فرماندهی انقلابی، یکی از رهبران حزب بعث، معاون نخستوزیر و وزیر امور خارجه تایید میکند اما مدعی است که او قدرتی برای جلوگیری از تصمیمها و اقدامات صدام نداشته است و دستش به خونهای ریخته شده و جنایتهای این رژیم آلوده نیست.
طارق عزیز میگوید: همه تصمیمها توسط شخص صدام گرفته میشد. من تنها یک پست سیاسی داشتم و در هیچکدام از جنایاتی که اکنون علیه من مطرح شده است دخالت نداشتهام.
او اکنون در حال سپری کردن حکم 15سال حبس خود تنها به خاطر یکی از محکومیتهایش یعنی جنایت علیه بشریت است. طارق عزیز اما با اتهامهای جدید دیگری هم روبهروست و دادگاههای او همچنان ادامه دارد. او مدعی است که به خاطر جنایاتی که یک جمع انجام داده است محاکمه میشود و نقشی غیر از یک فرد ملیگرا نداشته است.
طارق عزیز میگوید: بهعنوان یک عضو حکومت سابق عراق بهصورت اخلاقی وظیفه دارم از تصمیمهای آن زمان دفاع کنم. اگر زمان به گذشته بازگردد من از صدام میخواهم که به کویت حمله نکنیم ولی در آن زمان من باید از تصمیم جمع حمایت میکردم.
او تأکید میکند: وقتی این تصمیم گرفته شد من به صدام گفتم این کار در اولویت ما نیست و این مسئله ما را به جنگ با آمریکا میکشاند؛ اما تصمیم گرفته شده بود. من وزیر امور خارجه بودم و باید از کشور دفاع میکردم.
نفوذ طارق عزیز در عراق بعد از جنگ اول خلیجفارس در سال1991 به خاطر وفاداریای که او از خود نشان داد بهصورت چشمگیری افزایش یافت. او ادعا میکند که در گذر از 12سال تحریم عراق از همه رازهای رژیم صدام اطلاع پیدا کرده است، از جمله اینکه هیچ برنامه تسلیحاتی محرمانهای در عراق وجود نداشته است. طارق عزیز میگوید: او و صدام متقاعد شده بودند که آمریکا در اواخر سال 2002 به عراق حمله میکند و او از همان زمان فهمیده بود که همراهیاش با بازرسان شکاک سازمان ملل متحد در گوشه و کنار عراق کاری بیهوده است.
او تأکید میکند که حادثه 11سپتامبر برای او و صدام یک مسئله شوکهکننده بوده است. او میگوید: ما مخالف این مسئله بودیم اما رابطهای میان ما و دولت آمریکا وجود نداشت. صدام من را احضار کرد و گفت میخواهد نامهای به رمزی کلارک (دادستان کل وقت آمریکا) بنویسد و این حمله را محکوم کند. من این کار را انجام دادم. طارق عزیز اما پیشبینی نمیکرد که همین حادثه باعث سقوط رژیم بعث در 18ماه بعد میشود. طارق عزیز اعلام میکند که او و صدام با موضعگیریهای تند رهبران جهان میدانستند که به هر صورت به عراق حمله خواهد شد.
طارق عزیز تأکید میکند: بوش و بلر از روی عمد دروغ گفتند. آنها هر دو طرفدار صهیونیستها بودند. آنها میخواستند عراق را به خاطر اسرائیل و نه به خاطر مردم آمریکا و انگلیس نابود کنند.
طارق عزیز دامن زدن صدام به شک و شبهههای آمریکا و غرب درباره برنامه تسلیحاتی عراق را تایید میکند اما مدعی است که این مسئله به خاطر رقابت با ایران بوده است. او میگوید: ایران بزرگترین دشمن ما بود.
طارق عزیز اکنون حاضر نیست درباره اشتباههای گذشته ابراز تأسف کند. او اعلام کرده است که تنها زمانی که آزاد باشد درباره اشتباههای گذشته حرف میزند. او امیدوار است که این مسئله با تغییر دولت عراق و روی کار آمدن علاوی میسر شود.
ایاد علاوی، رهبر فهرست العراقیه وقتی متوجه میشود که خبرنگار گاردین قرار است بهصورت مستقیم با طارق عزیز مصاحبه کند میگوید: به طارق عزیز بگویید که او را همچنان دوست خود میدانم و هر چند وقت یکبار به او فکر میکنم. علاوی بدون
پنهان کردن تمایل خود برای آزادی طارق عزیز تأکید میکند: من خانواده او را بهخوبی میشناسم. بهنظر من زندانی کردن او با این شرایط جسمانی و کهولت سنش کار درستی نیست.
هر روز به او فکر میکنم.طارق عزیز درباره رژیم صدام و اشتباههای گذشته تأکید میکند: اگر من اکنون اظهار تأسف کنم مردم من را به عنوان یک فرصت طلب میشناسند. من تا زمانی که فردی آزاد نباشم علیه صدام حرف نمیزنم. وقتی آزاد باشم میتوانم حقایق را بنویسم و حتی علیه بهترین دوستم حرف بزنم.
تنها مسئلهای که او درباره آن ابراز تأسف میکند تسلیم شدنش به آمریکاییها در 24آوریل سال 2003 است. او میگوید: آخرین بار، در منطقه منصور بغداد با صدام ملاقات کردم و به او گفتم که من از او بهعنوان رئیسجمهور حمایت میکنم. سپس با آمریکاییها تماس گرفتم و به آنها گفتم اگر خانواده مرا به اردن بفرستید، من تسلیم خواهم شد و به زندان خواهم رفت. آنها هم پذیرفتند. اگر آن زمان برمیگشت من ترجیح میدادم که کشته شوم.
طارق عزیز در وضعیت مناسبی زندانی است. خودش میگوید سیستم تهویه هوا، غذا و رفتار نگهبانها بسیار خوب است. او حتی هر چند وقت یکبار در باغ کوچک زندان به ورزش میپردازد. در مقابل اصرار یکی از نگهبانهای زندان برای مقایسه شرایط زندان او با زندانهای زمان رژیم صدام او تنها میگوید: بله، اشتباهاتی وجود داشته است.
طارق عزیز اما اکنون جانشین جورج بوش را با درخواست خود شگفت زده کرده است. او از اوباما میخواهد به اشغال عراق ادامه دهد و میگوید: اوباما نمیتواند ما را در این وضعیت رها کند و عراق را در دست گرگها بیندازد. طارق عزیز تأکید میکند: وقتی شما اشتباهی میکنید باید آن را تصحیح کنید نه اینکه اشتباه دیگری مرتکب شوید و از عراق بروید.
گاردین