بلیت را که گرفتید،کیف و موبایل را که تحویل دادید، از ورودی که رد شدید، وارد موزه ملی که شدید، اول سراغ منشور را نگیرید! حتی اگر بار پنجم است که برای بازدید ازموزه ملی میآیید واگرنه که همهچیز معلوم است. بروید جلوی پلههای خروجی تخت جمشید بایستید. بروید و مرد نمکی را ببینید، مجسمه داریوش را ببینید و متن آن را بخوانید که سپاس میگوید خداوند را «که این زمین را آفرید که آن آسمان را آفرید که مردم را آفرید که شادی را آفرید....»
بعد اشیای تاریخی را ببینید تا قلبتان از زمان بگیرد و اگر پنجرهای باز بود و کبوتر چاهی آمد و روی سر ستون تختجمشید نشست، به این تخته سنگ تاریخی دست نزنیدکه کبوتر بپرد و آنقدر محو موزه نشوید که یادتان برود برای چه آمدهاید...تا یکی از دو هزار نفری باشید که پس از ورود منشورکوروش به ایران، هرروز از موزه ملی بازدید میکنند، تا رکورد بازدید از موزه ملی را بزنید و وقتی منشور از ایران رفت، باز هم دلتنگ موزه شوید.
بعد بالا بروید در میان ماکتهای تختجمشید، دیوار نوشتهها را بخوانید .
بعد پشت آن نوار زرد بایستید و مستند ورود منشور به ایران را ببینید. نوبت شماست در میان سکوت بازدیدکنندهها و صدای پخش شده در اتاق، این صدا را بشنوید که بالاخره ما این منشور را دیدیم. اگر با گروهی جوان ونوجوان همراه شدهاید اشک را در چشمانشان ببینید و باز به منشور کوچک خیره بمانید و از ریختگی پشت آن غمگین شوید...سه دقیقه شما تمام شد. اتاق را ترک کنید!
به هر حال اگر دوباره خواستید این سه دقیقه را تجربه کنید بین ساعت 9صبح تا 9شب به موزه ملی ایران در خیابان امام خمینی ابتدای خیابان سیتیر، بروید.