مجتبی اردشیری: این روزها آن‌قدر بر تعداد دانشگاه‌های کشور افزوده شده که حتی می‌توان سراغ این مراکز را از کوچه پس کوچه‌های باریک شهر جست و افرادی که تحت عنوان دانشجو به این مراکز، رفت‌وآمد می‌کنند؛ از دانشگاه‌های سراسری (اعم از روزانه و شبانه)گرفته تا دانشگاه‌های آزاد، پیام نور، غیرانتفاعی و مجازی همه و همه هر ساله اقدام به جذب تعداد زیادی دانشجو می‌کنند.


روی سخن ما با این تعدد دانشگاه‌ها نیست بلکه این سیاستی است که در آن اکثر شرکت‌کنندگان در کنکور پذیرفته شده و وارد فضای دانشگاه می‌شوند.

در اینکه کنکور برای تعیین سطح سواد کسانی که می‌خواهند وارد دانشگاه شوند، روش غلط و ناکارآمدی است، جای هیچ‌گونه شکی نیست. اینکه تمام سؤالات به‌صورت تستی است یا اینکه در مدت زمان 4‌ساعت تمام آینده یک فرد رقم می‌خورد نمی‌تواند معیار خوبی برای صلاحیت کنکور باشد.

البته قرار است این غول مردافکن دیروز که این روزها با همه مهربان شده در سال1392 پایان یابد. اما سؤال اصلی اینجاست که آیا مسئولان در مورد پذیرش سالانه این تعداد بالای دانشجو در دانشگاه‌های کشور چاره‌ای اندیشیده‌اند؟ تقریبا از سال‌83 بود که ناگهان موج عظیمی از قبولی‌ها در میان شرکت‌کنندگان شیوع یافت و وزیر وقت قول داد که روزی خواهد رسید که افزون‌تر از دانشجویان، صندلی دانشگاه خواهیم داشت و این وعده خیلی زود به تحقق پیوست و این فضا در میان متقاضیان به‌وجود آمد که اگر برگه سفید پاسخنامه را هم تحویل دهی بالاخره در یک دانشگاه قبول می‌شوی؛ تصوری که خیلی هم بیراه نبود و بدین‌ترتیب دروازه‌های دانشگاه روی اکثر کسانی که حتی کمی تلاش کرده بودند باز شد.

رضا از همین افراد است. او می‌گوید: من اصلا فکرش را هم نمی‌کردم که در کنکور قبول شوم چرا که 4‌نمره منفی داشتم و بقیه درصدهایم از 18‌بالاتر نرفت اما در کمال ناباوری برای انتخاب رشته مجاز شده و در مرحله بعد خیلی راحت در دانشگاه پیام نور شهر خودم که حتی در‌ رؤیا هم به آن فکر نمی‌کردم قبول شدم.

رضا نمونه بسیاری از این دانشجوهاست و دانشجویانی که با درصدهایی پایین‌تر از رضا به دانشگاه راه یافته‌اند. دانشجویی که با این سطح سواد وارد دانشگاه می‌شود چه آینده‌ای را می‌تواند برای کشورش رقم بزند؟ و آیا دانشگاه با این شرایط می‌تواند محیط مناسبی برای علم‌آموزی باشد؟

سیامک می‌گوید: باور کنید من چیزهایی در دانشگاه می‌بینم که در فضای بیرون دانشگاه نمی‌بینم. ضمن اینکه باید توجه داشت در فضایی این‌چنینی نباید خانواده‌ها را تنها به قبول شدن فرزندانشان در دانشگاه‌ها دلخوش کرد چرا که فارغ از جنبه علمی قضیه، باید به‌شدت مراقب مراودات آنها بود. طبق آمارها درصد طلاق در میان زوج‌های دانشجو به‌شدت بالا رفته است.

وقتــی مقــاصد دیگری غیر از علم آموزی مطرح می‌شود!

در اکثر کشورها نظیر آمریکا برای ورود به دانشگاه آزمونی وجود ندارد و تنها براساس معدل دوران دبیرستان، دانشجویان به دانشگاه‌های درجه‌بندی شده معرفی می‌شوند. اگر مقصود دست‌اندکاران از پذیرش همگانی دانشجو در این سال‌ها، این منظور به‌خصوص بوده است که باید گفت دانشگاه‌های کشور با توجه به امکانات و محدودیت رشته‌هایی که دارند در رتبه‌بندی (رنکینگ) می‌لنگند و نمی‌توانند موجبات ارتقای علمی دانشجویان خود را فراهم آورند و از سویی این تصور موجود است که مقصود از این قبول شدن‌های فراگیر، سرگرم‌کردن قشر عظیمی از جمعیت جوانی است که اگر سرشان به جایی بند نمی‌شد سبب‌ساز بسیاری از ناهنجاری‌ها و کارشکنی‌های اجتماعی و فرهنگی را فراهم می‌آوردند.

با ضرس قاطع می‌توان به راحتی عنوان کرد که این دو سیاست - منظور، هر یک که می‌خواهد باشد- به‌شدت شکست خورده است چرا که در آن به هیچ وجه به نیازهای علمی دانشگاه و اعتلای سطح علم‌آوری آن توجهی نشده است و در اینجاست که پای همان صحبت همیشگی به میان می‌آید که دانشگاه‌های کشور به هیچ وجه علم‌آور نیست. در تازه‌ترین رده‌بندی دانشگاه‌های جهان که در ماه اخیر اعلام شد، هیچ‌یک از دانشگاه‌های کشور جایی در میان 200 دانشگاه برتر جهان نداشتند و این برای کشوری که در بسیاری از زمینه‌ها در جهان حرفی برای گفتن دارد، بسیار زشت و ناپسند است و تأسف از بابت آن، زمانی بیشتر می‌شود که ببینیم کشورهایی عقب‌مانده‌تر از ایران، دانشگاه‌هایی در میان این 200 دانشگاه برتر دارند.

مشابه کاری در بسیاری از زمینه‌ها مفید است

بهتر است مسئولان در وهله اول به فکر ارتقای کیفی در دانشگاه‌ها باشند؛ مانند همان کاری که ماهاتیر محمد در مالزی انجام داد و از این کشور، قطب علمی بزرگی در آسیا ساخت.

در دانشگاه‌های ما در کمال ناباوری، برخی رشته‌های پیش پا افتاده به دلایلی از جمله کمبود استاد اصلا وجود ندارند و این برای چهره یک دانشگاهی که عنوان معتبر را برای خود یدک می‌کشد، خیلی کریه است. ضمن اینکه باید با تصویب فعالیت‌هایی دانش‌محور، بر غنای مباحث و پایان‌نامه‌های علمی در داخل و خارج کشور صحه گذاشت و نگاهی حرفه‌ای به چاپ مقالات در نشریات علمی بین‌المللی داشت. نباید گذاشت که سواد دانشجویان مستعد در راه یافتن نشانی این نشریات هرز برود.

2سال پیش صحبتی به میان آمد که دانشگاه‌های مادر و بزرگ کشور فقط به جذب دانشجویان کارشناسی‌ارشد و دکتری اقدام کنند؛ اقدام مفیدی که می‌توانست درصورت اجرای صحیح، ثمرات فراوانی را برای ارتقای سطح علمی کشور به بار بیاورد البته به شرطی که در این روش نیز، درهای دانشگاه به‌صورتی گسترده روی هر کسی باز نشود!