علی شاکری: بهنام محمودی، متعلق به عصر نقره‌ای والیبال ایران است.

او هنوز اعتقاد دارد تیم ملی در دوره او و هم‌تیمی‌های مطرحش مثل امیر حسینی، عباس قاسمیان، فرهاد ظریف، محمد ترکاشوند، محمد منصوری، محمد شریعتی، پیمان اکبری، حسن شیرکوند و امیرحسین منظمی استحقاق کسب مدال طلا در بازی‌های آسیایی2006 دوحه و راهیابی به بازی‌های المپیک2004 آتن را داشته است و به دلایل گوناگون از جمله بداقبالی از دستیابی به این دو افتخار بزرگ بازمانده است.

موفق‌ترین لژیونر والیبال ایران که حتی موفق به بازی در سری‌A ایتالیا شده در گفت‌وگو با همشهری از اتفاقاتی که منجر به ناکامی تیم ملی در بازی‌های آسیایی دوحه و حوادث تلخ بعد از آن بازی‌ها شد، پرده برداشت و اینکه هرگز ناملایمات 4سال پیش را فراموش نخواهد کرد. محمودی که سهم پررنگی در یک دهه موفقیت والیبال از سال1998 به بعد داشته است در این گفت‌وگو به تفصیل در همه زمینه‌ها صحبت کرد که ماحصل آن را می‌خوانید.

تفاوت من و هم‌دوره‌ای‌هایم با بازیکنان فعلی در مسئولیت‌شناسی و تعهد و جاافتاده‌تر بودنمان بود. اگر امروز والیبال از جایگاه و اعتبار خوبی در میان رشته‌های ورزشی برخوردار است، بدون‌شک مرهون تلاش گذشتگان است که با برخورداری از امکاناتی محدود توانستند چنین بستری را برای آیندگان ایجاد کنند. در دوره ما اکثر ارتباطات والیبال خلاصه شده بود در بازی با تیم‌های کشورهای عربی و نهایتا هرچند وقت یک‌بار با تیم‌هایی چون ژاپن، چین و کره در آسیا؛ در حالی که اکنون همه چیز با چند سال پیش تفاوت پیدا کرده؛ از تدارکات گرفته تا بازی‌های دوستانه در اروپا و بازی با تیم‌های بزرگ که این از مزیت‌های نسل کنونی والیبال است.

دوست دارم تیم ملی قهرمان شود

با وجود دلگیری از رفتاری که با من و هم‌دوره‌ای‌هایم شد، خیلی دوست دارم تیم ملی در بازی‌های آسیایی گوانجو قهرمان شود.
قهرمانی والیبال در گوانجو، کمک بیشتری به توسعه والیبال ایران می‌کند، همانگونه که نایب قهرمانی ما در بازی‌های آسیایی2002 بوسان باعث تحول در رقابت‌های باشگاهی و سرمایه‌گذاری بیشتر در این رشته شد. والیبال ایران هنگامی توانست خود را از زیر سایه سایر رشته‌ها خارج سازد که در سال1998 در تهران برای نخستین‌بار قهرمان جوانان آسیا شد و پیامد آن حضور پیاپی والیبال ایران در مسابقات جهانی و موفقیت در رده‌های سنی مختلف بوده است.

عدم مدیریت، باعث ناکامی در دوحه شد

هرگز ناکامی در بازی‌های آسیایی دوحه را فراموش نمی‌کنم و هنوز افسوس نگرفتن مدال طلای آن بازی‌ها را می‌خورم. تیم ایران در آن دوره پس از بازگشت از مسابقات جهانی ژاپن بدون حتی یک بازی تدارکاتی با گذشت یک‌ماه و نیم با کره‌جنوبی روبه‌رو شد و به دلیل استرس بیش از حد باخت. نبود مدیریت واحد به دلیل آنکه فدراسیون مرحله انتقالی را پس از رفتن یزدانی‌خرم به کشتی طی می‌کرد و همچنین اعمال نفوذ میزبان در قرعه، موجبات ناکامی ما را رقم زد. ما اگر حتی یک بازی قبل از دیدار با کره با هر تیم دیگری انجام می‌دادیم و در فضای بازی‌ها قرار می‌گرفتیم هرگز امکان نداشت بازنده دیدار با کره شویم. من هم در عین بدشانسی با پیچیدن مچ پایم مجبور به ترک بازی‌ها و راهی تهران شدم. بزرگ‌ترین مشکل تیم ایران در آن بازی‌ها غیبت در مرحله اول و حضور یکباره در مرحله دوم بود و اگر تیم ایران همانند بوسان مرحله به مرحله در بازی‌ها پیش می‌رفت هرگز پای تیم‌هایی مثل عربستان و قطر به مرحله نیمه‌نهایی نمی‌رسید. هنوزهم با قاطعیت روی حرفم هستم که حق تیم ایران در دوحه فقط طلا بود و بس.

برخورد نامناسب و غیرمنتظره

خاطرات تلخ بعد از بازی‌های آسیایی دوحه برای من و هم‌دوره‌ای‌‌هایم فراموش‌شدنی نیست. جواب زحمات چندین‌ساله ما را که افتخارات بسیاری در طول یک دهه خلق کرده بودیم به شکل بدی دادند و دریغ از انجام بازی خداحافظی که حسرتش را می‌خوریم. البته من خودم تلاش دارم که اگر شده، با بازی مقابل تیم ملی فعلی یا دعوت از یک تیم خارجی به‌طور رسمی، از تیم ملی خداحافظی کنم. فکر می‌کنم فدراسیون والیبال می‌توانست در همین سال‌های گذشته با برگزاری یک بازی خداحافظی برای نسل قبلی تیم‌ملی، حرکت حذفی قبلی‌اش را جبران کند؛ هنوز هم دیر نشده و می‌توان در مراسمی از ملی‌پوشان قبلی تجلیل کرد. حداقل خاصیت چنین مراسم نمادینی دستاورد تبلیغاتی مثبتی برای فدراسیون است.

جواب منفی به پیشنهاد مربیگری تیم ملی

بعد از کنار گذاشتن بازیگری 2بار پیشنهاد مربیگری تیم ملی بزرگسالان و امید به من داده شد که هر دوبار به دلایلی جواب منفی دادم. دلیلش نیز این بود که به من گفته شد با رئیس فدراسیون تماس بگیرم و من گفتم که اگر قرار است من به تیم ملی کمک کنم بهتر است از من دعوت شود تا حضوری، با بررسی تمامی جوانب، به طور مستقیم به من گفته شود و راجع به این موضوع هماهنگی لازم به عمل آید. من معتقدم که بازیکنان سابق تیم ملی و به‌خصوص تحصیل‌کرده‌ها برای کار مربیگری باید از امتیاز بیشتری نسبت به غریبه‌های حاضر در والیبال برخوردار باشند و فدراسیون با جهت‌دهی مناسب به باشگاه‌ها می‌تواند زمینه‌ساز حضور آنان در این عرصه شود. آنها در 5شاخص تعریف‌شده، برای مربیگری از شرایط بهتری برخوردارند ولی متأسفانه غریبه‌ها در این والیبال از مزیت‌های بیشتری برای اشتغال سود می‌برند تا بازیکنان سابق تیم ملی که والیبال را حداقل بهتر از بقیه می‌فهمند.

دستیار هیچ مربی ایرانی نمی‌شوم

برای شروع کار مربیگری طبیعی است که باید از کمک مربیگری آغاز کرد ولی من دوست ندارم دستیار هیچ‌کدام از مربیان ایرانی شوم. البته مربیان بزرگ خارجی جای خود را دارند. من تجربیات گرانقدری از کار با مربیان بزرگ در ایتالیا و ایران دارم و دوست دارم که حتی اگر شده این کار را با تیم‌های نوجوانان و جوانان آغاز کنم. بی‌آنکه تعبیر بد شود که من آدم خودخواهی هستم ولی این توانایی را در خودم می‌بینم که حتی در لیگ برتر نیز تضمین بدهم که تیمم را قهرمان کنم. چند وقت پیش در مذاکره با یکی از باشگاه‌ها گفتم که اگر نتوانم از عهده این کار برآیم تمامی هزینه‌ و خسارت را خواهم پرداخت و حقوق و دستمزد قراردادم را نیز در صورت ناکامی می‌توانید به مؤسسات خیریه اهدا کنید اما در صورت موفق‌شدن پاداش قابل توجهی می‌خواهم که با این پیشنهادم موافقت نشد.اکنون چند ماهی است که کار مربیگری را با تیم امیدهای کرج آغاز کرده‌ام و با این تیم موفقیت‌های خوبی از جمله مقام سوم کشور نیز داشته‌ام. دوست دارم در کار مربیگری، استقلال کامل داشته باشم.

تیم ملی (ب) یا تیم امید

تشکیل تیم ملی (ب) یا تیم امید به‌نوبه خود کار پسندیده‌ای بود ولی باید به این نکته توجه داشت که اگر نام این تیم را امید گذاشته‌ایم دیگر حق نداریم بازیکنان 28ساله را در آن جای دهیم. اعضای این تیم را همگی باید بازیکنان جوان و آینده‌داری تشکیل دهند که با همان شیوه تیم ملی بزرگسالان تمرین کنند و در فرصتی مناسب به تدریج راه حضورشان به تیم ملی را هموار کنیم. در چنین صورتی تیم ملی صاحب پشتوانه‌های ارزنده‌ای خواهد شد.