بیش از 160 سال است که از تأسیس نخستین روزنامه در کشور میگذرد و از آن تاریخ تا به امروز مطبوعات دارای فراز و نشیبهای فراوانی بوده است؛ بهطوریکه در مقطعی کثرت و تعدد صداها و در مقطعی وحدت و تکصدایی بر فضای مطبوعاتی کشور حاکم شده است. آنچه مهم بوده این است که فضای مطبوعاتی در یک فراز و نشیب و پستی و بلندی به سر برده و از فضای متعادل و یکسان برخوردار نبوده است.
دلیل این نوسانهای مطبوعاتی و پستی و بلندیها در سپهر رسانهای کشور چه بوده است؟ و چرا بهرغم قدمت فعالیت رسانهای و مطبوعاتی در خاورمیانه به لحاظ روزنامه های تاثیرگذار منطقهای و فرامنطقهای و بینالمللی نتوانستهایم خود را نشان بدهیم؟
چرا نباید روزنامه های ما همانند برخی مطبوعات مهم منطقه از چند ستون ثابت با نویسندگان مطرح و موجساز برخوردار باشند؟ و چرا مطبوعات برخی از کشورهای تازهتاسیس که تاریخ آنها با ما مشترک است و از ایران جدا شدهاند نقش منطقهای و فرامنطقهای دارند اما مطبوعات ما دارای چنین نقشی نیستند و حداکثر کارکردی داخلی و محدود دارند؟
و دست آخر چرا باید عرصه تولید خبر و گزارش از مطبوعات به جانب خبرگزاریها سیر کند و مطبوعات بولتن مکتوب خبرگزاریها شوند؟همه این موارد نشانه این است که مطبوعات در ایران کارکرد سیاسی و به تعبیر دقیقتر کارکرد حزبی پیدا کردهاند.
در نبود احزاب جدی و گروههای سیاسی تاثیرگذار، مطبوعات به عنوان جایگزین احزاب و مکان باندهای قدرت و باشگاههای سیاسی قرار میگیرند و کارکرد واقعی خود که اطلاعرسانی و تنویر افکار عمومی و ارائه راهکارهای صحیح در پیچیدگیهای زمانه است را از دست میدهند و به میدان صحنهگردانان سیاسی و معرکهگیران قدرتطلب و فرصتسوز تبدیل میشوند. در چنین وضعیتی است که مطبوعات بهعنوان کانونهای نزاع و درگیری تبدیل میشوند و از حقیقت خود تهی میگردند.
شاید شما هم بسیار دیده باشید که در آستانه انتخاباتها، مطبوعات به فراوانی چون احزاب مجهول و خلقالساعه سربرمیآورند و تا فرصت انتخابات میدرخشند و بعد از آن چراغ آنها افول میکند و به خاموشی میگراید. در چنین وضعیتی است که از مطبوعات تاثیرگذار خبری نیست و با تاسیس چندین مرکز آموزش عالی در حوزه تربیت روزنامهنگاران کارآزموده و تزریق یارانههای دولتی به جانب مطبوعات شاهد تعالی و اوج مطبوعات نیستیم.
بهنظر میرسد وقت آن باشد که مطبوعات از زیر بار سیاست احزاب شانه خالی کنند و اسباب کسب قدرت سیاسی را به اهل آن بسپارند و خود طرح جدیدی برای تبلیغ و ترویج گفتمان متعالی انقلاب دراندازند؛ در انقلابی که ماهیت آن فرهنگی بود و انقلاب ما انقلاب کلمه نام گرفت مطبوعات بهعنوان یکی از محورهای استوار آن باید نقشآفرینی کنند و به عنوان مشاورانی کارآگاه خطوط اصلی را به صاحبنظران اجرایی و تضمینی معرفی کنند.
در این صورت است که سیاستبازان،مطبوعات را بهعنوان پایگاه دشمن برای مقابله با جریان اسلام ناب تبدیل نمیکنند و از این منظر حرف دشمنان ملت را تکرار نمینمایند و در این صورت است که آزادی و دمکراسی بهانهای برای تخریب و هدم بنیانهای دینی و اعتقادی قرار نمیگیرد و مطبوعات از عناصر ناسره پاک میشوند و میتوانیم امیدوار باشیم در مسیر انقلاب قدم برمیداریم تا به یک تراز قابل قبولی از مطبوعات در شأن ملت بزرگ ایران برسیم.