30منزل ما در مرتفعترین نقطه سنجان در کنار جاده اراک- بروجرد بود. آب شرب و شستوشوی ما از چشمهای تأمین میشد که سولک نام داشت. این آب از طریق لولههای گلی(گنگ) از کوه میآمد و از خانه ما عبور میکرد و همه اهالی نیز از آن استفاده میکردند. کیفیت آن آب زبانزد خاص و عام بود. جریان این آب نه تنها نیازهای شرب و شستوشوی اهالی را تأمین میکرد بلکه با جریان خود در مسیری طولانی، درختان کوچهها را سیراب کرده و نقش مهمی در حفظ فضای سبز و تلطیف هوا ایفا میکرد. چیزی نگذشت که با اتمام جنگ همه چیز تغییر کرد. مردم سنجان که از نظر اقتصادی وضعیت نسبتا خوبی داشتند و نفوذشان هم در دستگاههای دولتی خوب بود، روستایی بودن را زیبنده خود نمیدانستند و با تلاش خود در سال1371 روستای سنجان به شهر سنجان تبدیل شد.
گسترش بیرویه شهر اراک و به تبع آن توسعه صنایع به خصوص پتروشیمی و پالایشگاه، منابع آبی منطقه را یکی پس از دیگری یا خشک کرد یا به شدت کاهش داد. باغهای انگور و سبزی سنجان که در گذشتهای نه چندان دور یکی از مهمترین محل درآمد مردم و تأمین نیاز اهالی بود خشک شد. بسیاری از کشاورزان زمینهای خود را رها کردند و در شهر اراک مغازهای خریدند و به جای تولید کننده، مصرفکننده شدند.
کوچه باغهای قدیمی و خاکی سنجان آسفالت شد. آبهای زلال و جویبارهایی که در گذشته صفای خاصی به سنجان میداد یا خشک شدندیا بسیار کم آب شده و به شدت به فاضلاب آلوده شدند. شهرداری سنجان شکل گرفت و تصمیم بر آن شد که پارکی در محل چشمه سولک(کلاله) بسازند. در دره کوچکی مجاور پارک، سدی ساخته شد و آب سولک به سد هدایت شد.
دریاچهای مرگآفرین
دریاچهای مصنوعی ساخته شد تا باعث جذب اهالی اراک و سنجان شود. هتل بزرگی نیز در مجاور آن در حال ساخت است. روستایی که در گذشته همهاش پارک طبیعی بود و درختان انبوه، جویبارها، چشمهها و باغهای آن در استان بینظیر بود دچار دگردیسی عظیمی شد که دریاچه کلاله از نشانههای تلخ این گذار بود. دریاچهای که بنا بود محل استراحت و صفای مردم و خانوادهشان باشد بلای جان مردم شد. از سال1373 که این دریاچه ساخته شده بهدلیل نامناسب بودن بستر دریاچه و تجمع لجن، به محض آنکه پای کسی به ساحلش میخورد به عمق دریاچه سر میخورد و غرق میشود. آبی که تا گذشتهای نه چندان دور حیات بخش و شفابخش بود، به قتلگاه مردم تبدیل شد. این دریاچه کوچک تا به حال جان 8 انسان را گرفته است.
آخرین قربانیان آن، 5سرنشین اتومبیلی بودند که در تاریکی شب به عمق آب فرود میروند و همه سرنشینان از جمله خانمی باردار در این حادثه جان باختند. قبل از آنکه این نوشته را بنویسم سعی کردم اطلاعاتی از چند و چون قضیه کسب کنم. ظاهرا بخشدار دستور داده است هر چه سریعتر دریاچه خشک شود اما اداره کل حفاظت محیط زیست استان با آن مخالفت کرده است. با ریاست اداره کل تلفنی صحبت کردم و علت را جویا شدم. ایشان اذعان داشتند علت مخالفت اداره کل محیط زیست، فشار سازمانهای مردم نهاد و طرفداران محیط زیست است که مدعی هستند با خشک شدن این آبگیر مصنوعی به آبزیان آن خسارت وارد میشود؛ آبزیانی که عمدتا غیر بومی بوده و بعد از ساخت دریاچه تعدادی ماهی در آن رها شدهاند.
البته اینکه سازمانهای مردم نهاد نسبت به مسائل زیست محیطی استان حساس و تأثیرگذارند بسیار جای مباهات دارد اما باید به این جوانان و دوستان عزیز یادآوری کرد که امروز بسیاری از محیطهای طبیعی کشور و جوامع سنتی ما بهدلیل فشار شهرنشینی و صنعتیشدن یکی پس از دیگری نابود میشوند و متأسفانه از ما کاری برنمیآید؛مثال بارز آن تالاب میقان و رودخانه اراک است که در اثر نابخردی نابود و خشک شدهاند. چگونه است که اصرار بر حفظ آبگیری مصنوعی است که اکثر موجودات آن اگزوتیک هستند و فقط باعث از بین رفتن تنها منبع آبی منطقه میشوند؟ این سد در کوهپایه ساخته شده است.
بهطور طبیعی محل دریاچه در پایینترین نقطه یک حوضه آبریز است. پس بیایید کمک کنید و این آبگیر مصنوعی که محلی برای
غرق شدن هموطنان ما شده را خشک کنید. آب چشمه سولک را نیز به حالت طبیعی درآورید تا از این طریق بیشتر به محیط زیست خدمت کنید. این آب میتواند در آبیاری فضای سبز استفاده شود تا شهرداری سنجان مجبور نباشد با گیاهان پلاستیکی شهری را سبز نشان دهد که در گذشته سبزترین منطقه استان مرکزی بود.
ای کاش جلوی احداث چاههای عمیق منطقه سفید خانی گرفته شده بود که برای تأمین آب شرب اراک باعث خشک شدن مهمترین قناتهای منطقه شد.
ای کاش این سازمانهای مردم نهاد جلوی آسفالت کردن جاده کرهرود- سنجان را میگرفتند که متأسفانه تیر خلاصی است به زمینهای کشاورزی منطقه.ای کاش جلوی پروژه احداث آپارتمانهای شرکت برق گرفته میشد که به ساخت مجتمع 13طبقهای در زمینهای کشاورزی محله بالا (درست در چند صد متری پارک کلاله) اقدام کردهاند که باعث نابودی بافت قدیمی سنجان شده و صدها معضل اقتصادی- اجتماعی را برای ریه اراک ایجاد میکند.
و ای کاش میشد سد دینه کبود را برداشته تا رودخانه اراک مجدا زنده شود و به تبع آن مهمترین منبع تأمینکننده آب تالاب میقان نیز زنده میشد. من بهعنوان متخصص محیط زیست و بهعنوان یکی از اهالی سابق منطقه که زندگی خود را مدیون آب سولک میدانم نه تنها از بین رفتن این سد را اقدامی بجا میدانم، بلکه از دادستان استان انتظار دارم که بهعنوان مدعیالعموم طراح و مشاور این سد را به مراجع قضایی معرفی کند تا درس عبرتی شود برای آنانی که بدون دانش در طبیعت و بافت سنتی کشور دخالت میکنند.
دکتر حسین آخانی
استاد دانشگاه تهران