بعد از قضایای فتنه 88 و روشنشدن خطوط بیگانه برای آشوب و اختلافافکنی در کشور و استفاده ابزاری از عناصر فریبخورده و مرعوب برای ایجاد خط نفوذ، دخالت و تأثیرگذاری بر فضای عمومی کشور، جبهه استکبار که سالهاست در پی چنان فرصتی برای ضربه زدن به نظام اسلامی بود با شکست سنگینی روبهرو شد و اکنون در استیصال و سردرگمی قرار گرفته است؛ به طوری که اظهارات صریح دولتمردان آمریکایی و انگلیسی و جبهه متحد غرب گویای توطئه خطرناک و از پیش طراحی شدهای بود که عدهای غافل نیز در زمین بازی طراحی شده از بیگانگان به خوبی نقش بازی کردند و به جبهه انقلاب ضربه زدند.
جنگ نرم که دقیقا بعد از جنگ تحمیلی در دستور کار جبهه استکبار قرار گرفت، بیشترین هدف خود را بر تسخیر افکار و اذهان نیروهایی قرار داد که در جبهه انقلاب بودند و با توجه به جاذبهها و کششهای نفسانی میتوانستند به جبهه بیگانه متمایل شوند.
این یارگیری آشکار اگرچه بعد از فتنه 88 ماهیت و بطن آن آشکارتر شد و نشان داد که گذشت زمان و حبها و منیتها که چه بر سر آدمی نمیآورد و میتواند انسان را به مسیر خواست دشمنان متمایل کند اگر چه خود نداند! یا حتی نخواهد! اما خروجی کار، قرار گرفتن در اردوگاه دشمنان است. فتنه 88 این واقعیت را روشن کرد؛ اگر چه در تاریخ سیاسی معاصر چنین سرنوشتهای مشابه و تکراری را شاهد هستیم.
امروز بعد از قضایای فتنه، برگ جدیدی در تاریخ کشورمان آغاز شدهاست که ضمن بصیرت و دشمنشناسی، فضای عمومی باید مبتنی بر کار و تلاش و سازندگی باشد اما ظاهرا عدهای که از قضا برخی از ایشان مسئولیتهایی دارند با سخنان دلسردکننده و ابهام بافیها میکوشند تشنجهایی هرچند اندک بر فضای کشور ایجاد کنند.
حتما این روایت تاریخی را شنیدهایم که علت اصلی ادبار و شکست یک ملت را مشغولشدن به فروع و غافل شدن از اصول عنوان میکنند. اما اینکه چرا آن بخشی که دست بر بیتالمال نیز هم دارند دائم موضوعات فرعی را برجسته میکنند و بر نکاتی تأکید مینمایند که مورد اختلاف عقلاست، موضوع ابهام انگیزی است.
اینگونه رفتار مبهم که سخنگویانی برای خود در تریبونهای عمومی، نشریات و سایتهای اینترنتی پیدا کردهاند به دلیل غافل بودن از فضای وحدت و اخوت و تأکید بر اصول و خدمت صادقانه برای مردم خط نفوذ دشمنان را ناخواسته دنبال میکنند و بیشترین بهره از اینگونه رفتار را بیگانگان میبرند.
برای شاهد مثال، هرگاه یک موضوع از جنس موارد شبههناک بر فضای بحثها حاکم میشود، بد نیست همان موقع سری به رسانههای بیگانه بزنیم و خط خبری - تحلیلی و برجستهسازی اخبار آنها را مشاهده کنیم تا ببینیم از مسائل به ظاهر کوچک و کماهمیت اما اختلافی و بحثانگیز، دشمنان چه بهرهبرداریهایی مینمایند.
به نظر میرسد اگر درک دقیقی از شرایط امروز ایران و وظایف دستگاهها و قوا و رسالتهای آنها برای هر کدام از طرفین بحثهای اختلافآفرین مشخص شود، شاید آنها متوجه اعمال تخریبی خود که بذر سوءظن میپراکند، بشوند!