اگر آن روزی که بسیاری از دلسوزان عنوان میکردند مدیریت کلانشهری چون تهران باید از یک منطق واحد پیروی کند که بتواند اقتصاد ، معیشت ، زیست، فرهنگ و حیات طیبه مردمان آنرا در یک بسته واحد ببیند تا در یک مسیر منطقی بتواند مشکلات تلنبار شده این کلانشهر را برطرف کند، عدهای بر طبل ناسازگاری نمیکوبیدند،
امروز شاهد آن نبودیم که این حجم وسایل آلاینده تولید شوند و کارخانههای خودروسازی بیشترین درآمد را داشته باشند اما قدمی برای رفع آلودگی و کمبود معابر شهر برندارند و امروزه همه مشکلات اداره کشور بر کلانشهر تهران بار شده و مردم پایتخت تاوان سیاستهای توسعه نامتوازن را میپردازند.
اکنون شرایط به گونهای رقم خورده که از یکسو دستگاه اجرایی کشور سهم خود را در توسعه خطوط حملونقل عمومی نادیده میگیرد و از سوی دیگر روزی 1000 اتومبیل در تهران شمارهگذاری میشود و از سمت دیگر نیز برنامه جدی و عملی برای تمرکززدایی از تهران وجود ندارد. در نتیجه همهچیز به تهران متصل است و هزینه اداره پایتخت که بیشترین بار و فشار را دستگاه اجرایی بر آن تحمیل میکند، مردم میپردازند.
برای رفع مشکلات جدی کلانشهر تهران که اگر اقدام عاجلی برای آن نشود خطر بزرگی ساکنان آنرا تهدید میکند عدهای به بهانه سیاستزدگیها و برداشتهای تنگنظرانه اجازه نمیدهند مدیریت واحد شهری شکل بگیرد. وقتی عناصر غیرمسئول
سد راه بزرگترین دستگاه تخصصی و مسئول امر مدیریت شهر میشوند و به انحای مختلف میکوشند تا عنصر تجربه شده دیگر کشورها یعنی مدیریت واحد شهری را بهگونهای به تأخیر بیندازند باید شاهد همه نوع سیاستزدگی و روزمرگی باشیم و به انتظار بنشینیم تا باد و بارانی بیاید و آلودگی هوا را دفع کند وگرنه هیچگاه فکر نکردهایم که چرا دستگاههای مسئول پیشگیری را مدار حرکت خود قرار نمیدهند و هشدارها را از قبل نمیدهند.
تا چه زمانی باید بر مدار سعی و خطا حرکت کنیم؟ دستگاههایی که در امر صنعت و تولید خودرو فقط به سود خود فکر میکنند، چه مقدار از سود بیحساب خود را برای آموزش عمومی و رفتار صحیح شهروندی و استفاده بهینه از خودرو خود صرف میکنند؟ آیا هنوز نیز باید شاهد آگهیهای اغواکننده خرید خودرو برای هر نفر ایرانی باشیم تا وضعیت بهگونهای برسد که بهرغم تلاشهای فراوان برای توسعه معابر، دیگر نه معابر جواب بدهد و نه هوای پایتخت برای تنفس ساکنان آن؟
سؤال این است: دستگاههایی که فقط به توسعه نامتوازن میپردازند چه مقدار از وقت و انرژی و سرمایه خود را صرف توسعه ناوگان حملونقل عمومی و ترویج فرهنگ استفاده عمومی و نفی فرهنگ تکسرنشینی وسایط حملونقل عمومی کردهاند؟ تا زمانیکه در برابر این حقایق بدیهی و سؤالات جدی پاسخ قانعکنندهای دریافت نشود و سنگینی سیاست همچنان احساس شود، باید شاهد تکرار مکررات بود؛ یعنی آلودگی هوا و تعطیلی ولاغیر؛ یعنی آسانترین راه که همان پاک کردن صورت مسأله است.