همشهری آنلاین: مجتبی شریفی ریس کمیته انضباطی به تشریح دلایل ممنوع المصاحبه شدن دایی پرداخت. او همچنین در این مصاحبه پاسخ برخی از افراد مانند عبدالرحمان شاه‌حسینی را هم داد.

 شریفی درباره اینکه برخی گفته‌اند ممنوع المصاحبه کردن افراد خلاف آزادی بیان است به ایسنا گفت: آزادی بیان غیر از عدم مصاحبه در رسانه‌ی ملی است. آزادی بیان حق است اما استفاده از رسانه‌ی ملی و پخش مطلب و نشر آن مزیت است. بین حق و مزیت تفاوت بسیار است به همین دلیل اگر استفاده از رادیو و تلویزیون را حق بدانیم باید هفتادمیلیون نفر به ترتیب و با رعایت فرصت برابر در شبکه‌های تلویزیونی حاضر شده و مسائل خود را بگویند.

 وی افزود: نکته‌ دیگر اینکه دوستان برای حق شهروندی هیچ تعریفی ارائه نکردند و تا زمانی که تصویر مشترکی از حق شهروندی ارائه نکنیم، هرگونه گفتمانی میان ما بی‌ثمر خواهد بود. چرا که حق شهروندی برای جلوگیری از مزاحمت افراد در حریم یکدیگر قرار داده شده است. حال سوال این است که اگر کسی به بهانه حق شهروندی حقوق دیگران را ضایع کند آیا نباید مورد کیفر و تنبیه قرار گیرد تا از ضایع شدن حق دیگران خودداری کند. مثلا کسی با تکیه بر آزادی بیان تهمت می‌زند، اگر او را از این کار باز بداریم آیا این خلاف حق شهروندی و آزادی بیان است. پس اگر اینچنین است با این افراد باید چه کرد؟ دوستان باید در حوزه‌های تخصصی با مطالعه بیشتری صحبت کنند. بنابراین تنبیه در مقابل تضییع حق شهروندی که موجب می‌شود بخشی از حقوق شهروندی فرد گرفته شود امری طبیعی است. اما اشتباه دیگر برخی دوستان این است که دقت نکردند که استفاده از رسانه‌ی ملی تنها مزیت محسوب می‌شود و نه حق. به همین دلیل کمیته انضباطی حق دارد هر گاه استفاده از این مزیت به ابزار التهاب در فوتبال تبدیل شود، استفاده از این ابزار و مزیت را ممنوع کرده و محدودیت ایجاد کند. محدودیت در مزیت خلاف حق شهروندی نیست. چرا که استفاده از مزیت حق نیست.

 وی درباره‌ی دلایل ممنوع المصاحبه شدن علی دایی نیز گفت: وقتی سرمربی محترم یک تیم بزرگ اختلافات با فدراسیون را منشاء تصمیمات یا اشتباهات داوری معرفی کند آیا از نظر شما این مساله موجب تحریک هواداران نمی‌شود؟ آیا این حرف سبب نمی‌شود که هواداران حاضر در سکو تصمیمات داور علیه بازیکن و تیم خود را به اختلاف سرمربی با فدراسیون ارجاع دهند که اهانت بخشی از هواداران پرسپولیس در بازی با سپاهان ناشی از چنین اظهارنظرهایی است. به همین خاطر است که می‌گوییم اظهارنظرهایی اینچنینی در رسانه‌ی ملی موجب تشویش اذهان و تحریک هواداران است.

 شریفی با اظهارگلایه از امیر حاج‌رضایی گفت: از ایشان به عنوان یک پیشکسوت بزرگ گلایه دارم که چرا وقتی درباره‌ی منشا تحریک هوادار تصمیم گرفته می‌شود این مساله را خلاف حق شهروندی می‌داند. سوالم از استاد حاج‌رضایی این است که آیا می‌توان به علت و منشا تحریک شدن هواداران و التهاب سکوها معترض نبود بلکه از آن دفاع کرد اما به معلول و نتیجه‌اش که اهانت هواداران است، معترض بود. یقینا باید هم با اهانت هوادار برخورد شود هم با منشاء این اهانت‌ها.

 رئیس کمیته‌ انضباطی درباره‌ی اظهارنظر رئیس اسبق کمیته ی انضباطی که بخشش علی دایی را به "قانون جنگل" تشبیه کرده بود گفت: یقینا چنین تعبیری از سوی همکار ارجمند و بزرگی مثل ایشان برای من جای تعجب دارد. سوالم این است که منظور از قانون جنگل چیست و اصولا آیا در جنگل قانونی وجود دارد یا ندارد و اینکه چه کسی آن را تدوین و اجرا می‌کند و چرا عملکرد فدراسیون به قانون جنگل تشبیه شده؟ این‌ها ابهاماتی است که برای من وجود دارد. اما اصلی‌ترین نکته این است که در جنگل تنازع برای بقا و ستیز برای زنده ماندن محور و اصل است. در حالی که توصیه کمیته انضباطی مدارا، رفاقت و عدم درگیری و ستیزه‌جویی است تا اینکه به جای پرداختن به حواشی ارتقاء سطح فنی فوتبال ایجاد شود. بنابراین راهبرد ما دوری از رفتار حاکم در جنگل است نه تبعیت از قانون جنگل.

 شریفی در پاسخ به این سوال که آیا اختلافات مالی علی دایی با فدراسیون فوتبال موجب چنین برخوردهایی چه از طرف او و چه از طرف فدراسیون فوتبال نشده، گفت: مسلما اگر فردی طلبی از شخصی حقیقی یا حقوقی دارد باید طلب خود را از طریق مراجع قانونی اعم از ورزشی و غیر ورزشی پیگیری کند اما بیان طلب شخصی خود به هواداران به اهالی فوتبال چه ربطی با اصل فوتبال دارد و سوال اصلی من این است که آیا بیان طلب شخصی در رسانه‌ی ملی واقعا حق شهروندی محسوب می‌شود؟! اگرچنین است پس ما پرونده همه شاکیان اعم از بازیکنان و مربیان را در اختیار رسانه ملی قرار می‌دهیم تا برای هر یک، فرصتی تعیین کننند تا نامبردگان بتوانند در شرایط برابر از مطالبات شخصی خود در شبکه‌های تلویزیونی دفاع کنند. می‌خواهم بپرسم چرا چنین کاری برای افراد دیگر نمی‌شود؟ به همین دلیل است که می‌گویم پیگیری حق با طرح آن در رسانه متفاوت است. پیگیری حق را لازم می‌دانیم اما بیان آن را در رسانه نوعی استفاده از ابزار ملی برای منافع شخصی تلقی می‌کنیم که با عدالت و انصاف ناسازگار است.

 شریفی افزود: به خاطر شدت علاقه‌ای که ما به هواداران فوتبال به ویژه طرفداران دو تیم مطرح پایتخت داریم به جای محروم کردن سرمربی تیمشان از نشستن بر روی نیمکت که باعث می‌شود تیمشان از ثمرات فنی مربی محروم شوند، چنین تصمیمی گرفتیم.

 وی در ادامه افزود: بار دیگر باید تاکید کنم سخن گفتن در رسانه‌ ملی و استفاده از سایر وسائط اطلاع رسانی عمومی مزیت محسوب می‌شود نه حق. به همین دلیل باید شرایط لازم برای بهره‌مندی از این وضعیت در فرد موجود باشد. از این رو بسیاری از روزنامه‌ها، مصاحبه‌های افراد را با جرح و تردید ذکر کرده یا رسانه‌ی ملی بخشهای فراوانی از مصاحبه فرد را که شرایط پخش را فاقد است جرح وتعدیل می‌کند، چون استفاده از رسانه ملی مزیت است نه حق. نمی‌توان محدود کردن سرمربی به اظهارنظر در امور فنی را خلاف حق شهروندی تلقی کرد. بلکه شرط استفاده از مزیتی به نام رسانه ملی اقتضا دارد که از هرگونه سخن غیر متعارف با مسائل فنی و یا بهره گیری از رسانه ملی برای رسیدن به مطالبات شخصی و یا اظهارنظرهایی که موجب تنش در سکوها می‌شود پرهیزشود.

 شریفی افزود: باید همچنین میان اصل سخن و پخش آن فرق گذاشت، خداوند انسانها را به اصل سخن گفتن، آن هم با تعیین محدودیت‌های فراوان از قبیل پرهیز از دروغ، سخن‌چینی، افتراء، نشراکاذیب و غیره آزاد آفریده است اما اینکه فرد توقع داشته باشد سخن گفته شده او به گوش همه مردم رسیده و پخش شود ربطی به اصل سخن ندارد بلکه در حقیقت فرد خواستار استفاده از مزیت‌های عمومی شده است. مسلما آزادی در اصل سخن مطرح است و پخش آن از طریق رسانه عمومی مطلبی دیگر است که باید مصالح عمومی به ویژه مصالح مرتبط با فوتبال در آن رعایت شود. در غیر این صورت چون فرد شرط استفاده از مزیت را فاقد شده مسلما امکان استفاده از این مزیت را به طور موقت از دست خواهد داد.

 رئیس کمیته‌ انضباطی در ادامه اظهار کرد: در علم هرمونوتیک اثبات شده است که تفسیر وبرداشت از هر متنی چه متون اقتصادی و ادبی دارای قواعدی است که از آن به قواعد تفسیر و فهم متن تعبیر می‌شود. بر اساس این قواعد هیچ‌کس اجازه ندارد فهم و برداشت و تفسیر و قرائت خود را عین حق، درستی و صواب معرفی کند و فهم و برداشت مخاطب خود را نادرست، غلط وناصواب قلمداد کند در حالیکه بعضی دوستان ما به هنگام اظهارنظر می‌گویند کمیته‌ انضباطی صد در صد دچار خطا شده و در دیدگاهی که ما داریم هیچ خطا و اشتباهی در آن راه ندارد که این چیزی جز پندار عصمت درباره خود و محدود کردن خطا و اشتباه درباره طرف مقابل نیست.

 شریفی افزود: اگر بگوییم آنچه من می‌فهمم درست و آنچه طرف مقابل می‌فهمد نادرست است، علاوه بر پندار عصمت، حق داوری را از مخاطب گرفته‌ایم و اجازه‌ اینکه میان فهم ما و طرف مقابل یک کدام را انتخاب کند از او سلب کرده‌ایم. نکته دیگر اینکه برخی از دوستان هنگامی که از اظهارنظر در امور غیر فنی و امور غیر مرتبط با مسائل فوتبال منع می‌شوند و به اظهارنظر در مسائل فنی محدود می‌شوند، این تنبیه را شدیدتر از محرومیت از حضور در مستطیل سبز تشخیص می‌دهند چرا که اظهارنظر در امور غیر فنی نزدشان اهمیت بیشتری دارد که اگر از آن منع شوند حاضرند نیمکت را نیز از دست بدهند اما سوال کمیته انضباطی این است تا هنگامی که پس از مسابقه نتوانیم علل برد ـ باخت یا تساوی را با رویکرد فنی و علمی به بحث بگذاریم، هرگز پدیده‌ای به نام رفع کاستی‌های فنی در دستور کار مربیان قرار نخواهد گرفت و ارتقای سطح فنی فوتبال و پاسخگویی فنی به مخاطبان و علاقمندان معنا پیدا نخواهد کرد واین بر خلاف فوتبال مدرن است که مربیان در آن پاسخگوی ضعف و قوت فنی تیم خود بوده و خود را موظف می‌دانند که به این سوالات پاسخ دهند که خلاف این مساله در فوتبال کشور ما محسوس است.

منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها