پییرکافین کارگردانی این انیمیشن را بر عهده داشته و چهرههایی چون استیوکارل، جیسون سیگل، راسل برند، جولی اندروز، ویل ارنست، کریستن ویگ و میراندا کاسرو صداپیشگان فیلم را انجام دادهاند.
«از من متنفر باش» گرچه برای تماشاگر کودک و نوجوان ساخته شده ولی پیداست سازندگان فیلم گوشهچشمی نیز به مخاطب بزرگسال داشتهاند. در واقع این انیمیشن است که میتواند برای تمام گروههای سنی جالب توجه باشد. نکته جالب توجه کمپانی سازنده «از من متنفر باش» است. یونیورسال با همراهی ایلومینیشن تهیه این انیمیشن را بر عهده داشته است. در حالی که در سالهای اخیر دریم ورکز و پیکسار عرصه انیمیشنسازی را کاملا در قبضه خود قرار دادهاند، پس از کوششهای کمپانی فاکس، فعالیت یونیورسال در این حوزه جالب توجه است.
«از من متنفر باش» داستان مرد شروری است به نام «گرو» که از 3 دختر یتیم برای رسیدن به نقشههایش استفاده میکند. او بعد از مدتی متوجه میشود حس تازهای پیدا کرده؛ حسی که او را کاملا متحول ساخته است.
این فیلم که با بودجه 69میلیون دلاری ساخته شده تنها در شمال آمریکا بیش از 250میلیون دلار فروخته که توفیق تجاری قابل ملاحظهای محسوب میشود.
در «از من متنفر باش» گرو با صداپیشگی استیو کارل فرد شروری است که در فهرست بدترین آدمهای دنیا مقام اول را دارد. او در پیشینهاش دزدیدن جامبر ترون میدان تایم نیویورک و مجسمه آزادی لاسوگاس دیده میشود و کلی به این سابقه خلافکاریاش مینازد تا این که سروکله خلافکار تازهای پیدا میشود که با کاری که میکند گرو در جدول بدترینها به رتبه دوم سقوط میکند. این خلافکار تازه نفس وکتور نام دارد که با دزدیدن اهرام ثلاثه مصر رکورد تازهای را از خود به جا گذاشته است.
گرو وقتی خبر دزدیده شدن اهرام ثلاثه را میشنود، غرورش جریحهدار میشود و تصمیم میگیرد بزرگترین دزدی جهان را انجام دهد. او این بار میخواهد ماه را بدزدد. او به همراه دوستش نقشهای میکشد و میکوشد تا با اشعه کوچککننده ماه را بدزد. در این میان البته وکتور کارشکنی میکند و دستگاه تولیدکننده اشعه کوچککننده را میدزد. گرو برای پس گرفتن دستگاه نقشه تازهای طراحی میکند. 3دختر بچه یتیم را به فرزندخواندگی قبول میکند.
آنها قرار است به عنوان شیرینیفروش سر راه وکتور قرار گیرند. شیرینیها هم در واقع ربوتهایی هستند که باید دستگاه را از وکتور بدزدند. همه چیز مطابق برنامه پیش میرود ولی ناگهان گرو علاقهای پدرانه به دختربچههای یتیم پیدا میکند و متحول میشود. از این جا به بعد «از من متنفر باش» تغییر آهنگ میدهد. رقابت گرو و وکتور جای خود را به زلالیت شخصیت آدم شروری میدهد که دیگر نمیخواهد بدترین فرد کره زمین باشد. این تمی است که پییر کافین کارگردان « از من متنفر باش» روی آن مانور میدهد و ابایی هم از تغییر لحن ندارد. نکته کلیدی فیلم در این است که تحول شخصیتی گرو منطقی و باورپذیر از کار درآمده است.
کارگردان از همان ابتدا میتواند گرو را با وجود تمام خصائص منفیاش به کاراکتری همدلیبرانگیز تبدیل کند و به همین دلیل است که چرخش شخصیتیاش توی ذوق زننده از کار درنیامده. گرو کمی ضعیف است. شکست میخورد و همین ضعف او را انسانیتر و دوستداشتنیتر از وکتور میکند که یک خلافکار کلاسیک است. ابروهای جلوآمده گرو، بینی تیز و لهجه مضحکش دوست داشتنی است. شلختگی و ناشیگریاش باعث میشود شک کنیم که او واقعا یک آدم شرور و بدذات است.
در ظاهر چیزی که گرو در جستجوی آن است شهرت است. شهرت در این روزگار به هر قیمت و کیفیتی بهتر از گمنامی و فراموشی است.
دنیای انیمیشنهای امروزی تماشاگر را عادت دادهاند تا اتفاقات و موقعیتهای غیرقابل پیشبینی و عجیب را بپذیرند. اتفاق عجیب «من را طرد کن» نیز ایده دزدیدن ماه است. یک انسان با ماه چه کاری میتواند انجام دهد؟ در کمیک استریپ مشهور اریک کارل از قول دختربچه خطاب به پدرش آمده «خواهش میکنم ماه را برای من بیاور». دختر ماه را به عنوان وسیلهای برای بازی می خواهد. اما گرو آدم بازیگوشی نیست و قصدش از دزدی ماه جبران کردن عقده حقارتش است. در فلاشبکی میبینیم که گرو در خانوادهای فقیر بزرگ شده و شرارتش نتیجه سالها نادیده گرفته شدن است.
در نهایت هم آنچه التیامبخش او میشود، نه شرارت و دزدی که یافتن حس انساندوستی است. چنان که با ورود 3 دختر بچه یتیم به داستان، گرو راه و روش زندگیاش را تغییر میدهد و تبدیل به آدمی دیگر میشود. «از من متنفر باش» از تخیل بهره میگیرد ولی یک افسانه پریان نیست. این فیلم «داستان اسباببازی 3» نیست بلکه روایت تغییری ناب و قابل اطمینان است.
Movies.msm.com