تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۳۸۹ - ۰۶:۳۶

ترجمه راحله فاضلی: با پایان سال 2010، مناسبات دو کشور کره‌جنوبی و شمالی وارد مرحله جدیدی شد.

 پایانی که با آغاز قدرت‌نمایی و آشکار کردن خصومت‌های دو کره همزمان شد. پس از آنکه در ماه نوامبر، نظامیان کره‌شمالی، جزیره یئون پیونگ (Yeonpyeong ) را به توپ بستند، ارتش کره‌جنوبی نیز در ماه دسامبر دو مانور نظامی برگزار کرد تا توان رزمی خود را به رخ بکشد.

با وجود این اتفاق و در حالی که همه منتظر وقوع یک جنگ سنگین میان دو کره بودند، اکنون دوطرف برای آغاز دور جدید مذاکرات برنامه‌ریزی می‌کنند.

حادثه‌ای که در پایان سال رخ داد، موجب نگرانی‌های بسیاری شد و بسیاری از این واهمه داشتند که جنگی تمام عیار میان دو کشور شروع شده باشد. مفسران و سیاستگذاران هر لحظه منتظر بودند که یک جرقه کوچک، آتشی بزرگ درست کند.

بیل ریچاردسن، فرماندار سابق ایالت نیومکزیکو که بارها از کره‌شمالی بازدید کرده این بار در آخرین روزهای سال 2010 بعد از سفر به پیونگ‌یانگ گفت: شبه‌جزیره به انبار باروت تبدیل شده است. برخی از اساتید عالی‌رتبه حوزه علوم سیاسی ضمن ابراز نگرانی شدید از وضعیت دو کره در انتظار جنگ بودند. آنها بر این باور بودند که برای پیشگیری از جنگ، یا باید مشکلات دو کشور را حل کرد یا با کره‌شمالی جدی‌تر برخورد کرد. به همین دلیل زمانی که کره‌شمالی از موضع خود عقب‌نشینی کرد، آنها نفس راحتی کشیدند.

برای بررسی و تفسیر مسائل پیش آمده میان سئول و پیونگ‌یانگ نباید به ظاهر قضیه اکتفا کرد و بهتر است نسبت به پیشینه دو کشور، نگاهی عمیق‌تر داشت و ماجرا را از زوایای دیگر نیز نگریست.

درست است که در این ماجرا، توپخانه‌ها آتش گشودند و یک رزمناو نیز غرق شد اما حقیقت این است که با وجود هیاهوی بسیاری که برپا شد، طی 4 دهه گذشته این حوادث کمتر از هر زمان دیگری خطرساز بود و احتمال وقوع جنگ از همیشه کمتر بود. در واقع کره‌شمالی به هیچ وجه قصد نداشت جنگی بزرگ را آغاز کند. بنابراین با توجه به اتفاقاتی که در دو ماه پایانی سال رخ داد، می‌توان به این نتیجه رسید که مرحله تازه‌ای از جنگ سرد بین دو کشور شروع شده است.

بسیار جای تعجب است که بیشتر مفسران وضعیت شبه‌جزیره را به یک انبار باروت تشبیه می‌کنند و شرایط را بسیار ناپایدار می‌دانند. اما شواهد خلاف این را ثابت می‌کند. در طول 60 سال گذشته باوجود تمام تنش‌های به‌وجود آمده، قدرت‌نمایی‌ها و نگرانی‌ها از درگیری شدید، هیچ جنگ مهم و بزرگی رخ نداده است. با توجه به این پیشینه، اگر کسی هنوز هم عقیده داشته باشد که هر لحظه امکان دارد آتش جنگ میان دو کشور برافروخته شود به این معناست که کره‌ای‌های تاکنون بسیار خوش شانس بوده‌اند و شانس آورده‌اند که در آتش جنگ نسوخته‌اند.

نباید از این مسئله غافل شد که هر دو کشور از هزینه‌های گزاف جنگ آگاهند و طبیعی است که سیاستی در پیش گیرند که مانع از شروع جنگ شود. از این‌رو تنها حادثه‌ای که در روابط کره‌ای‌ها، پیش‌بینی شده همین حوادث کوچک و کشمکش‌های جزیی است.

شاید این سؤال پرسیده شود که چگونه می‌توان از این زاویه به مناسبات دو کشور نگاه کرد آن‌هم در شرایطی که کره‌شمالی به‌صورت شفاهی، سئول را تهدید کرده که از تسلیحات هسته‌ای‌‌اش استفاده خواهد کرد و کره‌جنوبی نیز در جواب تأکید کرده درصورت مشاهده کوچک‌ترین حرکت به بی‌رحمانه‌ترین شکل به آنها پاسخ خواهد داد؟

در جواب این سؤال باید گفت تاکنون هرچه در روابط سئول - پیونگ‌یانگ مشاهده شده، بگومگوهایی بوده که هرگز به جنگی تمام عیار تبدیل نشده است. اینکه سئول از جانب کره‌شمالی مورد حمله قرار بگیرد یا نه، تصمیمی است که باید توسط رهبر این کشور گرفته شود. زیرا در شرایطی که دو کشور دچار بحران جدی شده‌اند و تنش‌ها بالا گرفته است، فرماندهان نظامی بیش از هر زمان دیگری در تصمیم‌گیری احتیاط می‌کنند. بنابراین در حالی که فرماندهان عالی‌رتبه صدها کیلومتر از محل مانور یا عملیات فاصله دارند نمی‌توانند به سادگی و شخصا اجازه حمله به سئول را صادر کنند.

رهبر کره شمالی نیز طی 60 سال گذشته هرگز چنین تصمیمی نگرفته زیرا به خوبی از این مسئله آگاه است که هرگونه حمله به سئول، واکنش جدی کره‌جنوبی و نیروهای آمریکایی را در پی خواهد داشت. با توجه به اینکه در آمریکا، هم دمکرات‌ها و هم جمهوریخواهان، هر دو کره‌شمالی را مقصر می‌دانند، طبیعی است که اتحاد آنها با سئول، جنگ را به پیونگ‌یانگ و سایر نقاط خواهد کشاند؛ فاجعه‌ای که ممکن است به نابودی کره‌شمالی منتهی شود.


بنابراین در حالی که سران دو کشور خطاب به یکدیگر لحن تند و خشنی به کار می‌گیرند اما بعید به‌نظر می‌رسد که در اندیشه چیزی فراتر از جنگ لفظی باشند. آن هم در شرایطی که رهبر کره‌شمالی این بار نیز کوچک‌ترین نشانه‌ای از شروع جنگی بزرگ بروز نداده است.

تنها یک اتفاق می‌تواند شرایط را تغییر دهد و مسیر تازه‌ای برای روابط دو کشور رقم بزند؛ رژیم کره‌شمالی احساس خطر کند و ترجیح بدهد به جای تن دادن به سرنوشت، با یک تصمیم‌گیری متفاوت، حمله به کره‌جنوبی را انتخاب کند.

در کره‌جنوبی علاوه بر بحران در مناسبات خارجی، تنش‌های داخلی نیز افزایش یافته است. زیرا، هم، رئیس‌جمهور - لی میونگ بک - و هم ارتش به خاطر واکنش ضعیف و عدم‌آمادگی در حادثه گلوله‌باران یئون پیونگ به سختی مورد انتقاد قرار گرفته‌اند. از این‌رو رئیس‌جمهور با سر دادن شعارهای جنگ‌طلبانه، تلاش می‌کند حمایت همه کره‌ای‌ها را جلب کرده و آنها را در مواجهه با یک خطر خارجی، یکپارچه کند.

این در حالی است که حوادث اخیر موجب شد روحیه نظامیان کره‌شمالی تقویت شود و بعید نیست که در آینده رژیم حاکم نیز از این موضع سرسختانه و سازش ناپذیر بیشتر حمایت کند.

با توجه به دستاورد تنش‌های شکل‌گرفته در پایان سال گذشته، جای تردید است که هیچ‌یک از اعضای کابینه حاضر باشند در مقابل کره‌جنوبی سر تسلیم فرود آورند. اگر آنها چنین موضعی اتخاذ کنند، رهبران کره‌شمالی به این نتیجه خواهند رسید که اقدامات آنها در ماه‌های گذشته صحیح بوده و در مسیر درستی حرکت کرده‌اند. این نتیجه‌گیری موجب خواهد شد آنها مواضع خود را توجیه کنند.

با این وجود هنوز هم این امیدواری وجود دارد که سیاستمداران کره‌شمالی مانند گذشته از وقوع هرگونه جنگ تمام عیار خودداری کنند. البته این درصورتی است که هیچ تغییری در رژیم حاکم بر این کشور رخ ندهد؛ اتفاقی که احتمال دارد در آینده رخ دهد. هرچند مشخص نیست چقدر طول بکشد اما هرگونه تغییر و جابه‌جایی داخلی در سیاست‌های خارجی نیز تأثیر خواهد گذاشت.

نشنال اینترست