دکتر محمدمهدی مظاهری: سرانجام قطعنامه 1737 به اتفاق آرا در شورای امنیت علیه برنامه‌های هسته‌ای کشورمان صادر شد.

 گرچه این قطعنامه فاقد ضمانت اجرا و یا بندهای اساسی جهت فشار آوردن به ایران است، اما از آن جهت که مورد تأیید پنج عضو دائم شورای امنیت بوده، می‌تواند حائز اهمیت باشد.


به نظر می‌رسد که پس از اتخاذ سیاست‌های یک‌جانبه‌گرایانه آمریکا در حمله به عراق، که حتی بدون موافقت دبیرکل سازمان ملل متحد (کوفی عنان) صورت گرفت و شکست سیاست‌های تهاجمی این کشور در منطقه و نیز تشدید افکار ضدجنگ در سراسر جهان را به دنبال داشت، تلاش زیادی برای ایجاد اجماع بین‌المللی بر سر تحریم اقتصادی ایران به دلیل تداوم فعالیت‌های صلح‌آمیز آن از سوی دولتمردان کاخ سفید صورت گرفته است.

در این میان نکته قابل ذکر این است که مقامات روسی گرچه به ظاهر مقاومت‌هایی را برای ایجاد تغییر در برخی از بندهای قطعنامه پیشنهادی اروپا از خود نشان دادند، ولی طبق سنت دیرینه خود، بار دیگر ثابت کردند که در بزنگاه‌های حساس، همیشه دوستان خود را تنها می‌گذارند.

 لازم به ذکر است مقاومت اولیه روس‌ها و چانه‌زنی‌های آنان با غرب در شورای امنیت نه به خاطر منافع و حفظ حقوق هسته‌ای ایران بلکه برای حفظ منافع اقتصادی و بازار سودآور ایران به عنوان عنصر تأثیرگذار در روابط روس‌ها با کشورمان بوده است. مسلماً در آینده نیز روس‌ها به بازی دوسویه خویش برای امتیازگیری بیشتر ادامه خواهند داد.


به نظر می‌رسد، کرملین سرانجام تسلیم فشارهای غرب شده و این کشور به دلیل احساس ناامنی در حیات خلوت خویش (گرجستان، روسیه سفید) با اولویت‌بندی منافع خود دست به یک معامله پنهانی با طرف غربی زده است. در هر صورت روس‌ها در ایجاد موازنه در روابط استراتژیک خود با غرب از یک سو و مبادلات گسترده اقتصادی با ایران از سوی دیگر، دچار تردیدهای اساسی شده‌اند.

 در واقع بالانس نمودن این دو، زمانی که روابط غرب و ایران متشنج است، برای مسکو کار ساده‌ای نیست. با این وجود، وابستگی‌های اقتصادی روس‌ها و نیز نیاز به سرمایه‌گذاری‌های عظیم شرکت‌های غربی باعث شده است که آنان بیشتر به غرب گرایش داشته باشند. از سوی دیگر، روس‌ها برای پیوستن به پیمان تجارت جهانی و کاستن از انتقادات شدید غرب نسبت به وضعیت حقوق بشر در این کشور، حاضرند دست به هر اقدام ممکن بزنند.


با بررسی تحولات اخیر پس از تصویب قطعنامه ضد ایرانی باید به موارد ذیل اشاره نمود.


1 - نگرانی آمریکایی‌ها از برنامه‌‌‌ هسته‌ای ایران، نه به دلیل به خطر افتادن امنیت منطقه، بلکه برای تحقق اهداف خاورمیانه‌ای آن با هزینه کمتر از عراق صورت می‌گیرد. بدین معنا ضرورت اجماع بین‌المللی برای محروم ساختن ایران از حقوق هسته‌ای خویش ایجاب می‌کرد که آمریکا بیشترین تلاش را برای توافق پنهانی با روس‌ها و چینی‌ها به‌عمل آورد.


2 - مواضع روس‌ها در مورد پرونده هسته‌ای ایران نشان می‌دهد آنان در صورت مواجهه با فشار بیشتر از سوی آمریکا، حتی با تحریم‌های گسترده ایران نیز موافقت خواهند نمود. لذا خوشبینی بی‌مورد به مواضع روسیه می‌تواند وضعیت امنیتی ایران را در «لبه پرتگاه» قرار دهد. از این رو روس‌ها موافق هرگونه اقدام و به‌کارگیری مکانیسم‌های تنبیهی برای وادار نمودن ایران به قبول تعلیق غنی‌سازی اورانیوم شده‌اند.


3 - مطرح ساختن پرونده هسته‌ای ایران به عنوان موضوع امنیتی از سوی غرب در حالی انجام گرفت، که در هفته گذشته اولمرت نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی علناً اعلام کرد این رژیم دارای تسلیحات هسته‌ای است. عدم واکنش شورای امنیت و دیگر نهادهای بین‌المللی نسبت به گستاخی‌های مقامات رژیم صهیونیستی نشان می‌دهد که تداوم سیاست «یک بام و دو هوا» عامل اصلی گسترش منازعات منطقه‌ای است.


4 - طبیعی است تداوم فشارهای غرب برای محروم ساختن ایران از انرژی هسته‌ای باعث خواهد شد که ایران در مورد ادامه همکاری با آژانس و حتی عضویت در پیمان NPT تجدید نظر به‌عمل آورد. چرا که ایران فقط در شرایط مساوی و عادلانه می‌تواند با نهادهای بین‌المللی همکاری داشته باشد.


5 - ایران بارها اعلام نموده است برای امحاء تسلیحات کشتار جمعی و تحقق خاورمیانه‌ای «عاری از تسلیحات اتمی» آمادگی کامل دارد. لذا اگر تهدیدات رژیم صهیونیستی با پذیرش اجباری NPT محقق گردد و حق ایران در استفاده صلح‌آمیز از دانش هسته‌ای (برابر ماده NPT2) شناسایی شود، امکان مصالحه و مذاکره  جدی با همه طرف‌های درگیر در پرونده هسته‌ای ایران وجود دارد.