تازه مفاهیمی همچون فعالیتهای بیرون از کلاس فراگیرندگان، انجام کارهای مبتنی بر دستورزی توسط دانشآموزان، تاکید بر تنوع تکالیف، پژوهشهای دانشآموزی متناسب با سن و سال فراگیرندگان و مفهوم والایی چون ارزشیابی مستمر مطرح شده بود و به دلیل تازگی موضوع، برداشتهای معلمان و مدیران در مدرسههای گوناگون از این مسألهها متفاوت بود.
ابتدای سال تحصیلی بود. آموزگار فرزندم برای بچههای کلاس، پژوهشی تعیین کرده و از آنها خواسته بود در مورد یکی از ورزشهای مورد علاقه خود، تحقیقی را به کلاس ارائه دهند. او به دانشآموزان گفته بود پژوهشی که انجام میدهند، نباید کمتر از ده صفحه (و هر صفحه ده خط) باشد و باید از دو منبع کتابخانهای برای کار خود استفاده کنند.
وی با وجود اعلام اینکه بچهها باید در مورد ورزش مورد علاقه خود تحقیق کنند، هشت رشته ورزشی را با ذکر نام مشخص کرده و از دانشآموزان خواسته بود تحقیق خود را درباره یکی از این هشت رشته انجام دهند.
طبیعی بود که دخترم باید یک رشته ورزشی را از میان هشت رشته انتخاب میکرد و بسکتبال انتخاب شد. دیگر اینکه، او برای کسب اطلاع در مورد بسکتبال، لااقل باید به دو منبع (که در تذکر آموزگارشان اعلام شده بود) دسترسی پیدا میکرد و کتابخانه مدرسه، بهترین مکانی بود که میتوانست لااقل این دو منبع را پیدا کند.
در کتابخانه مدرسه، نه تنها فرهنگنامههای خاص کودکان و نوجوانان، بلکه چنین کتابهایی نیز وجود نداشت و به ناچار، پس از بازگشت از مدرسه، مادرش را وادار کرده بود که با یکدیگر به کتابخانه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در نزدیکی محل سکونتمان بروند و کتابی را- نه ببخشید- لااقل دو کتابی را که در مورد بسکتبال نوشته شدهاند، پیدا کنند.
از قرار، کتابخانه کانون هم فاقد چنین کتابهایی بوده و تنها کتابی پرحجم در مورد «ورزشها» داشته که به گفته دخترم، چهار،پنج صفحه در مورد بسکتبال مطلب داشت و قسمت عمده این چهار،پنج صفحه هم به لیگ بسکتبال حرفهای در آمریکا مربوط بود.
مکانهای دیگری که میتوانست محل رجوع باشد، فدراسیون بسکتبال، کتابفروشیهای مقابل دانشگاه تهران، کتابخانههای عمومی شهر، کمیته ملی المپیک و... بود که صدالبته مادر و دختر، به این مکانها مراجعه نکرده بودند. البته ممکن است بگویید این مشکل با یک جستوجوی ساده اینترنتی در مورد بسکتبال، حتی به زبان فارسی و در یکی از موتورهای جستوجو (مثلاً گوگل) حل و فصل میشود و با تایپ ساده کلمه بسکتبال به زبان فارسی، در زمانی کمتر از 07/0ثانیه، چیزی قریب به 11661مورد امکان دسترسی به منبع مذکور در اختیار شما قرار میگیرد.
این را میدانیم و البته باید بگویم آن سالهایی که این ماجرا را برایتان تعریف میکنم، هنوز اینترنت همهگیر نشده بود و ما در منزل امکان دستیابی به اینترنت را نداشتیم؛ همانطور که در حال حاضر، در بسیاری از شهرها و روستاهای کشورمان، چنین امکانی در دسترس همه نیست.
فرصتها از دست رفته بود و قرار بود تحقیق، روز دیگر تحویل شود. چشمهای مادر و دختر به من دوخته شده بود. شامگاه روزی که قرار بود فردایش پژوهش مربوط به بسکتبال در 10صفحه به آموزگار محترم کلاس تقدیم شود، از دخترم خواستم زودتر از هر شب به خواب رود و در پاسخ پرسش وی مبنی بر اینکه «پس تحقیقم چه میشود؟» گفتم: تحقیقت را من انجام میدهم و دیگر اینکه این، تحقیق من است، نه تحقیق تو. سپس او را آرام کردم و گفتم: صبح، حتماً تحقیقت را با خود میبری.
از روی یکی،دو منبعی که دست و پا کرده بودم، انشای مبسوطی نوشتم در باب بسکتبال و چون آن وقت شب، امکان دسترسی به پرینتر و تایپ مطلب با حروف زیبای ترافیک و رامسر و میترا را نداشتم، تحقیق را با خطی زیبا و در صفحاتی گل-منگلیشده و دقیقاً در هر صفحه 10خط نوشتم.
طرح جلد زیبایی نیز برایش طراحی کردم که عکس یک توپ بسکتبال قهوهای رنگ گوشه آن نقش بسته بود. تحقیق را که با جلد و توضیحات و منابع، حدود 14صفحه شده بود، با طلقی شفاف در صفحه اول و مقوایی رنگی در صفحه آخر همراه ساختم و کل صفحات را از شیرازهای گذراندم.
بدیهی بود که نام و نامخانوادگی دخترم و سایر مشخصات وی را هم روی جلد نوشتم؛ سپس نامهای به این مضمون به آموزگار کلاس نوشتم:
به نام خدا
همکار محترم و گرامی سرکار خانم...
سلامبهترین درودهای مرا پذیرا باشید. از اینکه با تلاش وافر، آموزش و تربیت فرزند من و 35همکلاسی او را عهدهدار هستید، از شما قدردانی میکنم و چون من هم مانند شما فرهنگی هستم، بر اهمیت کار شما واقفم و خودم را با شما همراه و همدل احساس میکنم.
اکنون که این نامه را مینویسم، ساعت5/1بامداد است و فرزندم خوابیده و دقایقی است که من از انجام پژوهشی که شما برای او مشخص ساختهاید، فارغ شدهام. امیدوارم کار مرا بپسندید و اگر کم و کسری دارد، بر من خرده بگیرید؛ نه فرزندم. آخر ناسلامتی، من در دورههای آموزش عالی، چند واحدی روش تحقیق و مأخذشناسی خواندهام (و بعضاً نیز تدریس کردهام) و در انجام چند پژوهش هم همکاری داشتهام.
من فکر میکنم در پژوهش دانشآموزی، هدف ما انجام پژوهش صرف توسط دانشآموز نیست. ما به دنبال ایجاد پرسش در ذهن دانشآموز هستیم و میخواهیم آنها با پژوهشهای سادهای که ما برایشان طراحی میکنیم، بتوانند روشهایی چون مشاهده، آزمایش، جمعآوری اطلاعات، منبعشناسی، تحلیل ساده و... را بشناسند و تمرین کنند.
به نظر من در پژوهش دانشآموزی، تعیین حجم کار برای کار پژوهشی و مشخصکردن تعداد منبع، کار صحیحی نیست. علاوه بر این، پژوهش که فقط کار کتابخانهای نیست؛ با دهها روش دیگر هم میتوان پژوهش کرد.
من نمیدانم شما نمره تحقیق دختر مرا به دلیل اینکه آن را تایپنکرده تحویل میدهد، کم خواهید کرد یا نه؟ من نمیدانم این تحقیق را با سایر تحقیقها که یا با صرف هزینه توسط پدر و مادر یا با وقتگذاری آنها و یا زبانم لال با دستدرازی به بیتالمال و بهرهگیری از دستگاههای تایپ و رایانه و پرینتر اداره و محل کار خودشان آماده شده است، مقایسه خواهید کرد یا نه؟ به نظر من، دخترم در مورد بسکتبال میتوانست برای شما یک نقاشی خوب بکشد.
او همچنین میتوانست با مقوا، ماکت سادهای از آدمکهای بسکتبالیست و میدان بسکتبال درست کند. البته او با توجه به منابعی که در دسترس داشت، میتوانست در حد یک تا دو صفحه، اطلاعاتی را به زبان خود به شما ارائه دهد.
البته اگر منابع مناسب بیشتری در اختیار او قرار میگرفت، شاید حجم پژوهش تا میزان مورد انتظار شما هم افزایش پیدا میکرد، ولی متاسفانه مدرسه فاقد چنین کتابها، منابع و فرهنگنامههایی بود و از این بابت، فکر میکنم هم ما اولیا و هم شما مدرسهایها مقصریم*.
به نظر من، اگر میخواهیم آموزش مدرسهای خودمان را پژوهشمحور کنیم، باید از این روشها دست برداریم. این قبیل پژوهشها، با روحیات کودکانه بچههای ما سازگار نیست.
البته میتوانیم در ظاهر بمانیم و به فرآیند کار بیتوجه باشیم، ولی واقعیت قضیه این است که با این قبیل روشها، به هیچ عنوان، رشد و بالندگی بچهها را شاهد نخواهیم بود و دانشآموزان ما در مقام رونویسکنندههای محض باقی خواهند ماند.
من نه به عنوان یک پدر، بلکه در مقام همکار فرهنگی شما و نیز کسی که درباره پژوهشمحورکردن آموزش، اندکی آگاهی دارد، با عذرخواهی فراوان این نامه را برای شما ارسال میکنم.
من فکر میکنم تغییر آییننامه امتحانات و اختصاص نمره به فعالیتهای پژوهشی دانشآموزان و اهمیتدادن به کارهای بیرون از کلاس آنها، به دنبال آن است که یادگیری فراگیرندگان را آسان سازد. بیایید با کمک هم کاری کنیم که پژوهش به طور واقعی، براساس روحیات کودکانه و لطیف فرزندانمان و لذتی که آنها میتوانند از یادگیری و پژوهش ببرند، طراحی شود.
از اطاله کلام پوزش میطلبم و برایتان آرزوی موفقیت میکنم.
با تشکر؛ همکار شما...
***
فردا صبح، دخترم را راهی مدرسه کردیم؛ همراه با پژوهشی زیبا و پررنگ و لعاب درباره بسکتبال و نامهای در کنار آن. میترسیدم که برخورد خوبی با نامه به عمل نیاید. شب قبل، از فرط خستگی یادم رفته بود لحن نامه را یک بار دیگر کنترل کنم و نگران بودم مبادا به همکارم بیحرمتی و بیجهت «منم» کرده باشم.
ظهر، پژوهش بسکتبال، با درج عبارتی بر صفحه اول به منزل بازگشت: «ملاحظه شد. کار بابات خوب بود. از این که ایشان به فرزندش کمک کرده است، سپاسگزارم». خانم آموزگار، همراه با اظهارنظر درباره تحقیق، نامهای نیز نوشته و آن را داخل پاکت قرار داده و برایم ارسال کرده بود:
به نام خدای بزرگ
همکار محترم! سلام علیکم.نامه شما را خواندم. از شما عذر میخواهم که تا ساعت 5/1صبح بیدار ماندید. فکر میکنم شما راست میگویید و میتوان انجام پژوهشهای دانشآموزی را لذتبخشتر کرد.
امروز، کارهای بچهها را ارزشگذاری نکردم و به همه بچهها -با جسارت میگویم- به همه بچهها که کارهایشان را پدر و مادرشان انجام داده بودند، گفتم از پدر و مادرتان تشکر کنید، ولی برای دفعه بعد، هر کس، هر طور که دلش میخواهد، میتواند در مورد موضوعهای پژوهش کار کند.
تصمیم گرفتهام تا مطمئن نشوم کاری را دانشآموز خودش انجام داده است، ارزشگذاری نکنم و از وی نپذیرم.
به نظر من شیوهها، راهکارها و الزامات پژوهشهای دانشآموزی را نمیتوانیم در منابعی که برای پژوهش توسط آدمبزرگها نوشته شدهاند، پیدا کنیم. اگر شما هم یاری دهید، میتوانیم در این باره کاری انجام دهیم.
بار دیگر از لطف شما ممنونم. منتظر روشهای ابتکاری من در پژوهشهای دانشآموزی باشید.
با تشکر:...
آموزگار فرزند شما
***
خوشحال بودم، همکارم آن قدر فهیم است که از نامه من برآشفته نشده و با نرمی و ملاطفت یک آموزگار دوره ابتدایی پاسخم را داده است.
آن سال دخترم کارهای بیرون از کلاس و نیز پژوهشهای جالب و زیبایی را درباره درسهای گوناگون خود انجام داد که همه حاصل تفکری بود که آموزگار آنها از خود بروز و ظهور میداد.
به نظر میرسد بعد از گذشت قریب 7سال از آن ماجرا، گامهای اولیه را در تبیین پژوهشهای دانشآموزی و پژوهشمحورکردن آموزش برداشتهایم، ولی بدیهی است تا رسیدن به پژوهشهای دانشآموزی بسامان و مبتنی بر ویژگیهای اقلیمی تعلیم و تربیت کشورمان، راه درازی پیش روی ماست.
زیرنویس:
* بعدها در مورد طراحی روشهای گوناگون پژوهشهای دانشآموزی، در کارگاهی که در تابستان79 با گروهی از معلمان دوره ابتدایی در اردوگاه شهید باهنر تهران برگزار کردیم، دیدگاههایی را رد و بدل ساختیم. سپس در 5 و6 دیماه 1379 در دو بخش، مقالهای در روزنامه همشهری نوشتم که به طرح برخی روشها در مورد پژوهشهای دانشآموزی اختصاص داشت.همچنین، در شماره سوم رشد آموزش ابتدایی از مجلات وزارت آموزش و پرورش (آذر ماه 1384)، پروندهای به پژوهشهای دانشآموزی اختصاص داده شد که «آموزش پژوهشمحور» نام داشت. یکی از مقالات این پرونده با عنوان «پژوهشگران کوچک، دانشمندان فردا» به معرفی 52روش در پژوهشهای دانشآموزی اختصاص داشت که تالیف اینجانب بود.