جمع مسئولان جمع است؛ حدود 200 نفر؛ از وزیر و وکیل گرفته تا نظامی و بانکی و شهردار و...یک نفر، دیگری را محاکمه میکند که چرا در جریانات اخیر موضعگیری نکرده و قانع نمیشود وقتی میشنود: «اون موقع که خیلیها ساکت بودند، من موضعگیری میکردم. الآن که دیگه موضعگیری کاری نداره.» میگوید برای خاموش کردن این آتش، همه باید کمک کنند و بعد هم داستان آتش و گلستان حضرت ابراهیم(ع) را مثال میزند و پرندهای که با منقارش آب روی آتش میریخت بلکه او را نجات دهد و میگفت من هم باید به اندازه وسعم تلاش کنم. از یک طرف حیاط، هیأت دولت وارد میشود و از طرف دیگر جمعی از سفرای کشورهای اسلامی. به صف شدن طلاب آینده، یعنی که رهبر تا لحظاتی دیگر وارد میشود.
حالا نوبت مسئولین است. همینطور که رهبر به سمت حسینیه حرکت میکنند، جلو میآیند برای تبریک عید. مثل مردم عادی که رهبر را میبینند، سعی میکنند از هم جلو بزنند. مناسبات رسمی کنار رفته است. فقط نظامیها، آن هم اگر حواسشان باشد، یک سلام نظامی هم میدهند. رهبر با آقای هاشمی و رؤسای 3 قوه حال و احوالی میکنند و آنها پشت سر رهبر به سمت حسینیه میروند. توی راه هاشمی با چند تا از اعضای هیأت دولت شوخی میکند. به ورودی حسینیه که میرسند، رهبر میایستند و وارد نمیشوند. هیچکدام از سران قوا نرسیدهاند، بین سایر مسئولینگیر کردهاند. یک نفر میرود و هر سه نفرشان را پیدا میکند و میآورد تا پشت سر رهبر وارد حسینیه شوند. بقیه هم از در دیگر حسینیه داخل میشوند. صدای شعار جمعیت داخل حسینیه بلند میشود.
چهره مسئولین در داخل و بیرون حسینیه کلی فرق میکند. آن صورتهای خندان و چهرههای بانشاط تبدیل میشود بهصورتهای خشک و جدی. شاید برای اینکه پرستیژ مسئول بودن حفظ شود. رهبر دو میلاد پربرکت را تبریک میگویند و همان آیات قرائتشده ابتدای جلسه را موضوع صحبتهای کوتاهشان میکنند. از پیامبری میگویند که تولدش آغاز فجر درخشان زندگی بشری است و بعثتش رحمتی برای عالمیان. پیامبری که اگر بشر میشناختش وضع بهتری داشت؛ کمااینکه هر روز و با افزایش ظرفیت بشری، بهرهمندیاش از او بیشتر شده. رهبر از بشر به ستوه آمده امروز میگویند که گرفتار شیاطین اِنسی شده؛ شیاطینی که از شیاطین جنّی بدتر است غلبهشان بر مردم.
از بشری میگویند که اندکاندک فطرتش در حال بیدار شدن است و ابراز انزجار از مستکبرین، نخستین نشانههای همین بیداری است. نه فقط در مصر و تونس؛ حتی در خود کشورهای غربی. هرچند که مسلمانان بهعنوان نخستین مخاطبان پیامبر، سردمدار این حرکت هستند. رهبر، راه حل مشکل امروز را یک چیز میدانند و آن هم چیزی نیست جز بازگشت به اسلام و تطبیق رفتار با آموزههای آن؛ که اگر این اتفاق بیفتد، دنیا گرایش پیدا میکند به اسلام. و این اتحاد، همان چیزی است که مستکبرین از آن در هراسند و با دسیسه و دخالت، تفرقه میاندازند بین دولتها و ملتها. و غدهای به نام رژیم جعلی صهیونیستی هم فقط برای ادامه همین تفرقه و سلطه است؛ که اگر نبود این اختلاف، سلطهای هم نبود. بعد هم وظیفه نخبگان کشورهای منطقه را یادآور میشوند؛ هم نخبگان سیاسی، هم علمی و هم دینی. اینکه هدایت کنند مردم را، و نگذارند حرکت ملتها مصادره و قیام مردم سرقت شود؛ که در این صورت، آینده امت اسلامی روشن خواهد بود.
درنهایت هم ویژگیهای مؤمن تربیت شده در اسلام را میگویند؛ همان «أشداءعلیالکفاررحماء بینهم» که به خدا توکل و دربرابرش خضوع میکند و با مسلمانان مهربان و دربرابر ظالمان مثل کوه است. اینچنین است که همچون خوشه گندمِ برآمده از دانه ناچیز، چنان رشدی میکند که «لیغیظ بهم الکفار». این مؤمن است که خدا وعده پاداش به او را داده: «والعاقبه للمتقین» در دنیا و آخرت.
آیندهای که رهبر میگوید دور نیست.