اگرچه علی رحمانی موافق اجرای این قانون است اما معتقد است که در بورس اوراق بهادار تهران جریانهای دیگری از جمله قیمتهای جهانی محصولات از عوامل جریانسازند. از طرف دیگر با توجه به مشخصنشدن بسته سیاستی - حمایتی از صنایع، ممکن است در جریان نظام باز توزیع یارانهها باز هم رانتهایی ایجاد شود و مسئولان صنایع قدرتمند و استراتژیک بتوانند سهم بیشتری از این بازتوزیع را به خود اختصاص دهند که در این صورت فقط شکل یارانهها تغییر میکند و اصل موضوع پا برجاست. مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
- تا قبل از اجرای هدفمندسازی یارانهها برخی کارشناسان و فعالان بازار نگران آینده شرکتهای تولیدی و صنعتی و در مجموع کل بورس بودند اما با اجرای این قانون در 28 آذرماه، بازار سهام برخلاف پیشبینیها و نگرانیهای موجود با رشد شاخص و قیمتها مواجه شد. در این رابطه تحلیل و ارزیابی شما از این وضعیت چیست؟ آیا رشد قیمت سهام واقعی است؟
البته در رابطه با روند کنونی بورس یک سؤال اساسی مطرح است که نیروهای تعیینکننده جریان بازار کدامند؟ آیا بازار به حد کافی رقابتی است؟ چون یکی از شروط بازار رقابتی این است که هیچ خریدار و فروشندهای نمیتواند تعیینکننده باشد، همه قیمت را میگیرند و هیچکس قیمت را تعیین نمیکند. بنابراین بهنظرم باید در این مورد بیشتر بررسی شود که من فعلا اطلاع دقیقی ندارم اما بهطور شهودی احساسم این است که بازی مقداری عوض شده و یک عده تعیینکننده هستند. البته بحث محاسبه شاخصها هم جای خود دارد که عمدتا ناشی از روند قیمت سهام شرکتهاست و نه تقسیم سود. رشد قیمت سهام هم متأثر از دیگر رویدادها مانند افزایش قیمت نفت و فلزات اساسی در بازارهای جهانی است که تعیینکننده اصلی هستند. به همین دلیل نمیتوان اجرای قانون هدفمندی یارانهها را عامل رشد شاخص و قیمتها دانست.
- یعنی شما معتقدید قدرت مقولههایی مانند نوسان قیمتهای جهانی محصولات استراتژیک بیشتر است؟
بحث من عامل تعیینکننده اصلی بازار است و اینکه آیا زیرساختها رقابتی است یا دارای انحصار چندجانبه و یکجانبه است؟ بحث دیگر موضوع سودآوری شرکتها بهعنوان یک متغیر اصلی در تعیین قیمت متأثر از عوامل دیگر است؛ مانند روند قیمت محصولات کالا.
ببینید، بورس ما بهدلیل متفاوتبودن با دیگر بورسها به بخش کالایی بیشتر نزدیک است و نوسان کالاها اثر مستقیم و محسوسی روی اوراق بهادار میگذارند. با این اوصاف، بهنظرم در مورد آثار اجرای هدفمندسازی یارانهها بر بورس باید صبر کرد؛ چرا که هرچند هدفمندسازی یارانهها اجرا شده اما از طرف دیگر در برخی موارد رانت ایجاد کردهایم که این خود بحث اساسی است. بهنظر میرسد هر کس بهدنبال این است که از بسته سیاستی- حمایتی و نظام بازتوزیع یارانهها سهم خود را بگیرد. یعنی درست است که قیمت انرژی آزاد شده اما به برخی از صنایع مابهالتفاوت آن داده میشود. بنابراین این سؤال مطرح است که بازتوزیع یارانهها چگونه خواهد بود. جواب این سؤال هنوز روشن نشده که بحث خطرناکی است.
به همین دلیل است که اعتقاد دارم آثار اجرای قانون هدفمندسازی یارانهها روی قیمت سهام شرکتها هنوز مشخص نشده است، چون آمار و ارقامی از ورود نقدینگی ناشی از پرداخت یارانهها به بورس وجود ندارد. این نکته هم نباید فراموش شود که در برابر نبود نقدینگی در بخش مسکن و افت قیمتها، در بازار سهام نقدینگی بهطور کافی وجود دارد که میتواند عوارضی هم داشته باشد و منجر به روانشدن قیمت سهام شود. تداوم این روند حتی ممکن است به جایی برسد که رابطه قیمت و سود شرکتها را از بین ببرد. اینگونه مسائل باید مورد توجه قرار گیرد.
بحث دیگر این است که اگر انتظار تورمی وجود داشته باشد به نوبه خود میتواند روی قیمت سهام اثرگذار باشد چون طرح هدفمندسازی یارانهها به صورت مرحلهای اجرا میشود، به تدریج قیمت انواع خدمات و محصولات هم افزایش خواهد یافت. بنابراین هنوز به تعادل بعد از اجرای قانون نرسیدهایم و باید ببینیم تا زمان رسیدن به نقطه تعادل، قیمتها چگونه خواهد بود. انتظارات تورمی و افزایش قیمتها در آینده میتواند سودآوری و در نهایت قیمت سهام را تحتتأثیر قرار دهد.
- اما اگر هزینه تولید شرکتها افزایش یابد و از طرف دیگر قیمت محصولاتی مانند فلزات و فراوردههای نفتی توسط دولت کنترل شود، سودآوری برخی شرکتها کاهش خواهد یافت؟
ببینید حتی اگر قیمتها در کارخانهها کنترل شود باز هم قیمتها تا به دست مصرفکننده برسد، افزایش خواهد یافت. این روند میتواند روی قیمت تمام شده پروژهها اثرگذار باشد. بنابراین با وجود افزایش قیمتها، هر پروژهای باید توجیه داشته باشد؛ مگر اینکه انتظار تعدیل درآمد داشته باشیم. این اتفاق خودبهخود رخ خواهد داد و ممکن است در برخی از بخشها و محصولات سرکوب قیمتی انجام شود اما این سؤال وجود دارد که تعادل قیمتها آیا در کوتاهمدت رخ میدهد یا بلندمدت. من معتقدم که در آیندهای دور تعادل قیمتی خواهیم داشت که کنترل کنونی قیمتها و تعدیلها هم هدایت شده خواهد بود.
- فکر میکنید در اجرای قانون هدفمندسازی یارانهها نقش بازار سرمایه هم دیده شده یا نه، بیشتر به اقتصاد کلان کشور توجه شده است؟
من نگران اجرای ناصحیح بازتوزیع یارانهها هستم. اما اینکه بورس در این قانون دیده شده یا خیر باید بگویم که در زمان حضورم در شرکت بورس (بهعنوان مدیرعامل) و از 2سال قبل از اجرای قانون، جلسهها و گزارشهایی در خصوص آثار اجرای آن بر صنایع و بورس تهیه و ارائه میشد. در این میان نکته اصلی در پیادهکردن این قانون و مواردی چون بهبود بهرهوری، کاهش مصرف، مدیریت کارآمد، استفاده از تکنولوژی روز و دیگر موارد است که در نهایت به بهبود شرایط شرکتهای بورسی و بازار سهام منجر خواهد شد.
- هماکنون بورس اوراق بهادار تهران میزبان 37صنعت در قالب 341 شرکت است که از این تعداد صنایع، 10صنعت با وجود 167 شرکت، 80درصد ارزش بازار سهام را در دست دارند. حال بهنظر شما از بین این 10صنعت که جزو صنایع پیشرو و مهم بورس هستند، کدام صنایع با بیشترین آسیبپذیری و چالش ناشی از اجرای قانون هدفمندسازی یارانهها مواجه هستند یا خواهند بود؟
صنایعی دچار چالش خواهند شد که نتوانند آثار افزایش هزینهای را منتقل کنند. برخی صنایع با کنترل قیمت از سوی دولت مواجهند که چارهای جز حرکت به سمت طرحهای بهرهوری ندارند. این طرحها هم نیاز به سرمایه دارند که ممکن است سودآور نباشد و سرمایه آن از وجوه دولتی تأمین شود. در این میان موضوع جدیدی به نام یارانه مالی در کشور خواهیم داشت. اما اینکه کدام صنعت سهم بیشتری از این یارانه مالی را به خود اختصاص خواهد داد، به لابی و قدرت آن صنعت مربوط است. مثلا خیلیها معتقدند که لابی صنایع خودرو و فولاد از دیگر صنایع بیشتر است که این موضوع از چالشهای اساسی است. بنابراین بهنظرم یارانه مالی در کنار انتقال افزایش هزینهها موضوعی تعیینکننده برای صنایع برتر بورس خواهد بود.
- آیا اجرای هدفمندسازی یارانهها روی عملکرد سهامداران و شرکتهای سرمایهگذاری هم اثرگذار است؟ مثلا دیدگاه عمده سهامداران را به کوتاه یا بلندمدت تغییر دهد؟
حتما. اما اینکه دیدگاه سرمایهگذاری سهامداران کوتاه، میان یا بلندمدت باشد به درجه ریسکپذیری هر یک از سرمایهگذاران مربوط است. سرمایهگذاران ریسکگریز ممکن است به سمت دیگر بازارها حرکت کنند تا تکلیف روشن و نهایی شود اما یک بحث اساسی وجود دارد و آن این است که سهام عموما جزء داراییهای مالی است که خود را در برابر تورم پوشش میدهد و انتظارات تورمی به نحوه مثبتی میتواند بر قیمت سهام مؤثر باشد.