تا این جای کار همهچیز طبیعی به نظر میرسد. با توجه به آنچه در یکسال اخیر میان 2 نهاد مهم سینمایی کشور گذشته نه صحبتهای شمقدری علیه خانه سینما عجیب بود و نه تشکیل کمیته برای بررسی عملکرد معاونت سینمایی از سوی جامعه اصناف سینمایی کشور. دو طرف در این مدت آنقدر علیه یکدیگر موضع گرفتهاند که دیگر کسی از چنین برخوردهایی تعجب نمیکند.
چیزی که عجیب به نظر میرسد واکنش مدیرکل اداره نظارت و ارزشیابی در قبال این مسئله است. علیرضا سجادپور در گفتوگو با یکی از رسانهها، کل ماجرای اختلاف میان معاونت سینمایی و خانه سینما را منکر شده است! به گفته سجادپور اصلا اختلافی میان این دو نهاد وجود ندارد و ماجرا وقتی جالبتر میشود که او به دلیل عدم وجود چنین اختلافی اشاره میکند. نکتهای که خود میتواند محل مناقشهای تازه باشد. به گفته سجادپور از آنجا که خانه سینما زیر مجموعه معاونت سینمایی محسوب میشود نمیتوان اختلافی میان این دو نهاد متصور شد.
مدیرکل اداره نظارت و ارزشیابی که علاقه زیادی به گفتوگو با رسانهها دارد امری آشکار و عیان که یکسال سینمای ایران را تحت تأثیر قرار داده را منکر میشود. دست آخر هم حرفی میزند که مشخص نیست در کدام قانون و تبصره آمده است. شاید هم این آرمان و آرزوی معاونت سینمایی است که خانه سینما را به زیر مجموعه خود بدل کند.
هر چه هست مدیرکل اداره نظارت و ارزشیابی یک بار دیگر نشان میدهد در دادن پاسخهای عجیب به مسائل روشن بدیلی میان مدیران سینما ندارد. در کل نوعی پیچیدگی رفتاری در سجادپور به چشم میخورد که قابل قیاس با سادگی و صراحت شخص شمقدری حتی دیگر مدیران زیر مجموعهاش چون شفیعآقامحمدیان مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی نیست.
به هر حال اینکه در پایان سالی که برای سینما یکسره به اختلاف میان 2نهاد مهم و تاثیرگذارش گذشت، حرفهای سجادپور زیادی عجیب بود.ذهنیت غلطی وجود دارد که از سوی افرادی معدود به آن دامن زده میشود؛ اینکه منتقدان میانهای با سینمای دینی ندارند و به تخفیف و تخطئه آثاری میپردازند که بهنوعی با دیانت و مذهب نسبت برقرار میکنند. قائلان این فرضیه کاری به این موضوع ندارند که در این سالها مضامین ارزشمند دینی چگونه دستاویزی برای کسانی شده که تخصص و تبحر چندانی در هنر سینما نداشتهاند و حاصل کارشان چنان ضعیف بوده که هیچ منتقد منصفی نمیتوانسته تأییدشان کند و این بهمعنی عناد با طرح مضامین دینی در سینما نیست.
در نظرسنجیهایی که برای انتخاب بهترینهای سال 89 از سوی رسانهها صورت گرفته، «طلا و مس» بهعنوان بهترین فیلم سال از نگاه منتقدان برگزیده شده است؛ فیلمی ارزشمند که مضمونی عمیقا دینی دارد و البته حرف خویش را هم بهشکلی مطلوب میزند؛ نکتهای که از چشم منتقدان سینما نادیده نماند. طلا و مس که زندگی یک طلبه جوان را بهتصویر میکشد ارتباطی با آنچه روال معمول و متداول سینمای ایران است، ندارد.
اگر سلامت و شرافت و نگاه درست دینی در طلا و مس متبلور شده و تأثیر گذاشته و اگر فیلم توانسته در رویکرد به مفاهیم اخلاقی برخاسته از آموزههای دینی موفق عمل کند بیش از هر چیز به تصور درست سازندگان فیلم از مدیوم سینما بازمیگردد، وگرنه با نابلدی میشد همین موضوع ارزشمند را نیز هدر داد.
طلا و مس با زبان فاخر سینماییاش مسیری بهظاهر ساده و آسان ولی دشوار را با فنسالاری تعمدا پنهان شده (و به همین دلیل تأثیرگذار) طی کرده است. این طی طریق حاصلش فیلمی است که معنویت در آن شعار داده نمیشود بلکه جزو درام اثر است. باعث خوشوقتی است که مهمترین دستاورد سینمای ایران در سالی که آخرین روزهایش را پشتسر میگذاریم، فیلمی فاخر از سینمای دینی است.