ماهاندس کارمچند گاندی، کت و شلوار خود را درآورد و از حرفه سودآور وکالت مجلس کنارهگیری کرد تا در جامه یک فقیر به مصاف انگلیسیها برود و هندیها را از استعمار برهاند.
این روزها در هند چهره جدیدی ظهور کرده که شباهتهای بسیاری با گاندی دارد و میتوان او را گاندی جدید نامید؛ کیسان بابورائو هازاره جنبش جدیدی آغاز کرده است تا به مصاف فساد مالی در هند برود.
هازاره یک فعال اجتماعی 71ساله و اهل استان ماهارشتراست که او را با نام آنا میشناسند. اما خودش ترجیح میدهد مانند گاندی او را نیز فقیر خطاب کنند. گرچه مردم هند، گاندی را مهاتما یعنی روح بزرگ میخواندند اما او نیز خود را فقیر میدانست؛ فقیری که از قدرت یکپارچه کردن ملت هند در سالهای1930 تا 1940 برخوردار بود و توانست غرش تفنگهای انگلیسیها را خاموش کند. انگلیسیهایی که ادعا میکردند خورشید امپراتوریشان هرگز غروب نخواهد کرد ناباورانه شاهد بودند که چطور این فقیر نحیف موفق شد در یک جنگ صلیبی بدون خشونت، درخشانترین ستاره آسمان امپراتوریشان را تیره کند. فقیر هندیها از قدرتی جادویی بهره میبرد که مردم جهان آن را نیروی حقیقت نامیدند.
انگلیسیها از هیچ کس به اندازه گاندی واهمه نداشتند زیرا به خوبی میدانستند قدرتی که پشت آن چهره آرام و مهربان نهفته، میتواند دیواری که با قوانین قدیمی استحکام یافته بود را درهم بشکند.
صد سال پیش بود که گاندی مبارزه صلح آمیز با امپریالیسم انگلیس در هند را شروع کرد. یعنی درست زمانی که در سرزمین پهناور هند، زبانهای مختلف، ادیان متفاوت و بحث و جدلهای فراوانی میان اقشار جامعه وجود داشت. کاستیها موجب شده بود میان مستمندان و ثروتمندان شکافی پرنشدنی بهوجود آید اما مهاتما این مرد ریزاندام همه را با هم متحد کرد تا دوشادوش یکدیگر برای استقلال هند مبارزه کنند.
جمله کوتاه «مادر، برابرت زانو میزنم» که ترکیبی از زبانهای بنگالی و سانسکریت است فریاد آتشینی بود مقابل تفنگها و باروتهای انگلیسیها؛ فریادی که از اعماق قلب هر شهروند هندی برمیآمد و نشان قرنها بردگی بود و سرانجام آرزوی گاندی و هموطنانش یعنی رهایی از سلطه بیگانگان را برآورده کرد.
انگلیسیها متحیر بودند که در برابر سیل خروشان جمعیتی که یک صــدا میـهنش را میخواند و کوچکترین خشونتی مرتکب نمیشود چه واکنشی نشان دهند زیرا توان رویارویی با این حرکت مردمی را نداشتند.
اینک پس از گذشت سالها از آن قیام نوبت به آنا رسیده است که مردم هند را بیدار کند و یک صدا به جنگ فساد بروند. حامیان و مخالفان آنا همعقیدهاند که او قادر است مردم را علیه نظامی که طی 6دهه گذشته به شکلی غیرقابل باور، فساد مالی را گسترش داده است، بسیج کند. آنها باید به مبارزه با کسانی بروند که از آزادیهایشان سوءاستفاده کردهاند تا از راههای غیرقانونی پولهای کلان به جیب بزنند و ثروتی نامشروع بیندوزند.
نکته دردآور این است که حزب کنگره که اینک دولت ائتلافی در دهلی نو را هدایت میکند زمانی در مبارزه برای کسب استقلال با گاندی همراه بوده است.
از اینرو آنا نیز جریان مبارزه با حزب کنگره را رهبری میکند. شیوه مبارزه او نیز مانند گاندی شیوهای متفاوت و به دور از خشونت بود. در نخستین روزهای ماه آوریل آنا به همراه 200نفر از مردمی که با او هم عقیده بودند در جانتار مانتار یکی از نقاط دیدنی و باستانی دهلی نو، روزه گرفتند؛ روزهای که او را تا دم مرگ کشاند اما موجب شد هزاران نفر از مردم سراسر هند به او قول دهند در مبارزه با فساد مالی شخصیتهای بلندمرتبه کشور از او حمایت کنند.
روزه آنها برای این بود که دولت را مجبور کنند لایحهای برای مبارزه با فساد مالی وضع کند که تمامی افراد شاغل در دولت حتی نخستوزیر را نیز شامل شود. از آنجا که این حرکت آنا به سرعت مورد حمایت عموم قرار گرفت دولت ناچار شد تا اندازهای به خواسته آنها تن دهد. قرار شد بهزودی جلسهای از وزیران و اعضای جامعه مدنی تشکیل شود و پیشنویس این لایحه برای ارائه به مجلس تهیه شود.
این وعده دولت موجب شد آنا روزهاش را بشکند اما تأکید کرد اگر دولت به وعدههایش عمل نکند بارها این حرکتش را تکرار خواهد کرد. قرار است پیشنویس تا 30 ژوئن- 9تیر- آماده شود.
باید گفت آنچه موجب خشم آنا و سایر مردم هند شده، پولهایی است که طی ماههای اخیر به بانکهای سوئیس راه یافته است. سرمایههای عظیمی که باید به حساب خزانه ملی ریخته شود، سرنوشت نامعلومی پیدا کرده و از سرزمین گاندی و بودا خارج شده است. در چنین شرایطی دولت فدرال خود را پشت بهانههای گوناگون پنهان میکند. اما این پنهانکاریها موجب خشم آنا شد تا جایی که در نامهای خطاب به مانموهان سینگ، نخستوزیر هند، ابراز تأسف کرد که دولت به جای پرداختن به موضوع فساد مالی تلاش میکند احزاب سیاسی مخالف را به تبانی متهم کند.
به نوشته او در شرایطی که مردم شاهد فساد مالی بیسابقه در کشور هستند، بیصبری آنها منطقی است و آنها از دولت میخواهند برای برداشتن گامهایی کم نظیر در مواجهه با این مشکلات از خود جرات نشان دهد.
این نخستین باری نبود که آنا، کانون توجه قرار گرفته بود. او پیش از این نیز طعم روزه اعتراض را چشیده بود. در سال2003 زمانی که 4 وزیر از استان ماهارشترا که مرکز آن بمبئی، کانون تجاری کشور به حساب میآید جابجا شدند، آنا بهعنوان یک فعال اجتماعی روزهای گرفت که توفان به پا کرد و دولت را ناچار به تسلیم برابر نیروی حقیقت فعالان اجتماعی کرد. برای پایان دادن به این اعتراض، وزیران استعفا دادند.
اشیس ناندی یکی از کارشناسان
علوم اجتماعی در دهلینو بر این باور است که حتی بدترین رژیمهای دیکتاتوری و سرکوبگر نیز نمیتوانند در مقابل نیروی حقیقت ایستادگی کنند. این همان نیرویی است که سربازان انگلیسی را شرمسار کرده بود.
آنچه موجب وحشت دولت هند شده و آنها را سراسیمه کرده این است که آنا معتقد است هندیها برای رهایی از فساد مالی و خلافکاران اقتصادی به یک جنبش آزادی دیگر نیاز دارند. در چنین شرایطی میتوان نتیجهگیری کرد که آنا جرقهای است که قادر است یک بار دیگر خشم ملت هند را شلعهور کند و نقش گاندی دوم را برای آنها ایفا کند.
آسیاتایمز