تاریخ انتشار: ۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۰۶:۵۰

ترجمه - راحله فاضلی: سال 1994، 3کشور آمریکا، کانادا و مکزیک، توافقنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی (NAFTA ) را امضا کردند.

در آن هنگام امضای این قرارداد، گام مهم و امیدبخشی برای ایجاد انسجام و یکپارچگی بیشتر در این منطقه به حساب می‌آمد. 6 سال بعد، وینسنته فوکس، رئیس‌جمهور وقت مکزیک پیشنهاد داد یک اتحادیه گمرکی، یک تعرفه خارجی مشترک و توافقنامه‌ای برای تبادل آزادانه کارگران میان کشورهای منطقه تعیین شود. در سال 2005 نیز کشورهای عضو این توافقنامه، برگزاری نشست‌های سالانه را آغاز کردند؛ نشست‌هایی بلندپروازانه برای رسیدن به امنیت و رفاه. از همان زمان جهش برای رسیدن به انسجام و همبستگی سیر نزولی در پیش گرفت تا جایی که سال گذشته، سران این 3کشور که خود را 3 دوست نامیده بودند، فرصت پیدا نکردند به دیدار یکدیگر بروند. از سوی دیگر نشستی که قرار بود 26 فوریه برگزار شود، لغو شد.

نکته قابل تامل در مسیر کند دستیابی به یکپارچگی در آمریکای شمالی، سخنان باراک اوباما و استفن هارپر، نخست‌وزیر کانادا بود. آنها 2ماه پیش اعلام کردند آمریکا و کانادا در پی جست‌و‌جوی راه‌هایی برای یکدست‌کردن مقررات و همکاری‌های امنیتی هستند. این در حالی بود که برنامه‌های مذکور قبلا به صورت سه‌جانبه مورد بحث قرار گرفته بود. به عبارت دیگر2کشور نامی از مکزیک به میان نیاوردند.

شکل‌گیری نسخه‌ای دیگر از اتحادیه اروپا در آمریکای شمالی، همواره دورنمایی دست نیافتنی بوده است. از آنجا که یکی از این 3کشور بسیار قدرتمندتر از 2همتای دیگرش است، معامله آنها با یکدیگر برای هر سه‌طرف قابل قبول به‌نظر نمی‌رسد. از طرف دیگر، آمریکایی‌ها بر خلاف اروپاییان از کمبود انگیزه‌ای تاریخی یعنی جنگ جهانی دوم رنج می‌برند؛ انگیزه‌ای که حس همبستگی میان کشورهای عضو اتحادیه اروپا را تقویت کرده است.

به هر حال حتی کم‌اهمیت‌ترین اهداف توافقنامه آمریکای‌شمالی از زمان تصویب تا کنون برآورده نشده است. یکی از مهم‌ترین دلایل آن نیز حادثه 11سپتامبر بوده است زیرا این اتفاق موجب شد آمریکا در مرزهای خود سختگیری‌های بیشتری اعمال کند. در حالی که در دهه 90 آمریکایی‌ها بر سر این مسئله بحث کرده‌اند که کنترل مرزهایشان با کانادا را کاهش دهند، ابتدای ماه جاری، دفتر پاسخگویی دولت ایالات متحده گزارش داد کمتر از یک درصد مرزهای شمالی این کشور از امنیت قابل قبول برخوردار است.

در مرزهای جنوبی نیز، جنگ علیه قاچاق مواد‌مخدر و سیل مهاجرت، دورنمای کاهش کنترل مرزی را از نظر سیاسی غیرقابل تصور ساخته است. از این رو اوباما برای کم کردن محدودیت‌های جدید به سختی جنگیده است؛ محدودیت‌هایی نظیر قانون سختگیرانه ایالت آریزونا در مورد مهاجرت.یکی دیگر از مشکلاتی که دستیابی به اهداف مشترک توافقنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی را غیرممکن ساخته است، رکود اقتصادی درازمدت آمریکا بوده است زیرا این مسئله موجب شد تقاضا برای تجارت آزاد کاهش یابد. این توافقنامه همواره در میان دمکرات‌ها مورد تردید بوده است.

باراک اوباما نیز هنگام نامزدی برای پست ریاست‌جمهوری به‌عنوان یک دمکرات وعده داد مذاکرات جدیدی در مورد این توافقنامه انجام دهد. البته اوباما به این وعده خود عمل نکرد که ظاهرا به سود مکزیک و کانادا تمام شده است. با این وجود، در سال 2009، ایالات متحده، برنامه‌ای را که به رانندگان کامیون مکزیکی اجازه می‌داد در خاک آمریکا کار کنند، لغو کرد؛ تصمیمی که بر خلاف مقررات NAFTA بود. دولت مکزیک نیز مقابله به مثل کرد و در تعرفه‌های خود تغییراتی ایجاد کرد که مشخص بود ایالت‌های تصویب‌کنندگان این برنامه را مورد هدف قرار داده است.

البته آمریکا تنها کشوری نیست که باید سرزنش شود. استفن هارپر، نخست‌وزیر کانادا که یک دولت اقلیت را اداره می‌کند و هر زمان امکان دارد سقوط کند نیز در کمرنگ شدن روابط سه‌جانبه NAFTA مقصر است. او عمدتا روی اهداف کوتاه مدتی که رأی بیشتری برایش جمع می‌کند نظیر سختگیری شدید در مورد مهاجرت‌های غیرقانونی، تمرکز دارد. کانادایی‌ها در سال 2009 محدودیت‌های جدیدی برای گردشگران مکزیکی به وجود آوردند و صدور ویزا برای آنها را بسیار دشوار کردند که این مسئله موجب نارضایتی شدید دولت مکزیک شد. مشکلات NAFTA تنها به سیاستمداران این سه کشور محدود نمی‌شود. شرکت‌های تجاری کانادایی که پیش از این به شدت از همبستگی منطقه‌ای حمایت می‌کردند نیز اکنون به کشورهای آسیایی تمایل پیدا کرده‌اند. می‌توان گفت آنها کاملا مکزیک را از فهرست خارج کرده و تنها آمریکا را طرف حساب خود می‌دانند. گرچه هارپر از هم‌پیمانی‌های سیاسی در نیم کره سخن می‌گوید و با کشورهای کلمبیا، پاناما و پرو، قراردادهای تجارت آزاد امضا کرده است، اما در تلاش است برای اجرای مقررات و اقدامات امنیتی با آمریکا متحد شود.

فلیپه کالدرون، رئیس‌جمهور مکزیک، همکاری این 3کشور را اتحاد 3 اقتصاد ستایش‌برانگیز می‌داند. او معتقد است کانادایی‌ها منابع طبیعی و مکزیک نیز نیروی کار را تأمین می‌کند، بنابراین آنها با همکاری یکدیگر می‌توانند با آسیا به رقابت بپردازند. البته تلاش‌های او برای آزادسازی اقتصاد مکزیک چندان موفق نبوده و نتیجه قابل توجهی درپی نداشته است. برنامه‌های کالدرون مانند امکان سرمایه‌گذاری خصوصی در بخش انرژی در کنگره شکست‌خورده و بی‌ثمر مانده است. بنابراین به سختی می‌توان پیش‌بینی کرد او تا چه اندازه می‌تواند در ایجاد اصلاحات در سطح قاره موفق باشد. مانع اصلی همکاری‌های سه‌جانبه این است که مکزیک و کانادا بیش از آنکه مایل به برقراری روابط با یکدیگر باشند، خواهان ایجاد ارتباط با ایالات‌متحده هستند. به‌نظر می‌رسد تا زمانی که این رویکرد تغییر نکند، تعیین زمان برگزاری نشست بعدی NAFTAکار دشواری باشد.

اکونومیست