انقلاب اسلامی ایران که از آن بهعنوان واپسین انقلاب مدرن قرن بیستم یاد میشود، بدون شک رویدادی شگرف در عصر ما محسوب میشود؛ رویدادی که به خاطر جهانشمولی ایدئولوژی مستتر در آن توانست در اندک زمانی تأثیرات عدیدهای را روی جنبشهای اسلامگرای معاصر بگذارد و به گفته فوکو، روح جهان بیروح شود. بدون تردید خاورمیانه بهدلیل قرابت جغرافیایی، فرهنگی و دینی میتوانست یکی از مهمترین مراکز تأثیرپذیر از این انقلاب باشد. در این بین شاید هیچکس به اندازه سران عراق و بحرین از وقوع انقلاب در ایران هراسان نبودند، چرا که بهدلیل همسایگی و سابقه ادعاهای مالکیت ارضی و مهمتر از همه، همکیشی دو ملت میتوانست عواقب زیانباری را برایشان نوید دهد. اینگونه بود که مقامات بحرین نگران از اعاده حاکمیت ایران بر این شبهجزیره و خطر گسترش انقلاب شیعی، داد سخن دادند.
بحرین با وسعتی در حدود 694کیلومتر مربع و مرکب از 35جزیره، کوچکترین کشور منطقه خلیجفارس به حساب میآید و از جمعیت 800هزارنفری آن، حدود 70درصد را شیعیان و 30درصد را اهل تسنن تشکیل میدهند. پایتخت آن منامه است و از جنوب و غرب با عربستان سعودی، از شرق و جنوب شرقی با قطر و از شمال با ایران همسایه است. زبان رسمی این کشور، عربی و مردم عموما به لهجه عربی خلیجفارس تکلم میکنند. زبان انگلیسی نیز در سطح وسیعی تکلم شده و در مدارس متوسطه بهعنوان زبان دوم تدریس میشود.
فعالیتهای سیاسی شیعیان بحرین
شیعیان بحرین با وجود اینکه اکثریت جمعیت این کشور را شامل میشوند، همواره از اینکه شهروند درجه 2 محسوب میشوند، ناراضی هستند و نارضایتی خود را بهگونههای مختلف اعلام داشتهاند. اما تاکنون خاندان حاکم وابسته به اقلیت با اقداماتی سرکوبگرانه آنها را توبیخ، تبعید و زندانی کرده و با هر نوع اصلاحات دمکراتیک که شیعیان خواهان آن هستند بهشدت برخورد کرده است. اقدامات تبعیضآمیز دولت بیشتر متوجه شیعیان است و آلخلیفه ضمن یک برنامه درازمدت شیعیان را از مناصب حکومتی و مشاغل مهم دولتی دور نگه داشتهاند.
در بحرین همواره نوعی بدبینی و بیاعتمادی متقابل میان شیعیان و خانواده آلخلیفه وجود داشته است، با این تفاوت که بدبینی و عدماعتماد شیعه به هیأت حاکمه، بهدلیل سنی بودن خلیفه نیست بلکه بهدلیل رفتار سوءمدیریت آنان در طول تاریخ بحرین است، در حالیکه بدبینی هیأت حاکمه به شیعیان بهدلیل شیعه بودن و پیوند نزدیک آنها با شیعیان ایران است.
بحرین و انقلاب اسلامی ایران
با پیروزی انقلاب اسلامی حرکتها و خیزشهای اسلامی حیاتی دوباره یافت و به تبع آن خیزشهای شیعی در بحرین نیز گسترش یافت و جایگاه شیعیان را از پیرامون به مرکز بدل کرد. شیعیانی که در طول چند دهه اخیر همواره در حاشیه و آماج حملات شدید تبلیغاتی بهویژه توسط حکام سنی آلخلیفه بودند، با پیروزی انقلاب اسلامی ایران جانی دوباره گرفتند و در صف اول مبارزه با حکومت ایستادند؛ بهگونهای که پادشاه بحرین موقعیت خود را بهشدت متزلزل دید و بر فشار دولت علیه شیعیان افزود و محیطی خفقانآورتر از گذشته بهوجود آورد.
سال1979 سالی مملو از تظاهرات و درگیری با خاندان آلخلیفه بود. یکی از مهمترین این تجمعات، راهپیمایی 23فوریه1979 بود که از مساجد و حسینیهها شروع شد و تا مراکز منامه امتداد یافت؛ اگر چه قبل از این نیز حرکتهایی صورت پذیرفته بود. اولین جرقههای این اثرپذیری از اوایل دهه1970 بود که سیدهادی مدرسی- که در بین مردم بحرین از مقبولیت بالایی برخوردار است- در حمایت از انقلاب ایران شبکهای را در بحرین و سپس در تبعید ایجاد کرد.
در اوت 1979 «هادی مدرسی» از طرف امام(ره) بهعنوان نماینده شخصی او در بحرین منصوب شد. در بحرین سخنرانی مدرسی به 2 تظاهرات علنی منجر شد؛ یکی از آنها با اجازه مقامات، روز 17 اوت مصادف با روزی که امام(ره) آن را روز قدس نامیده بود، برگزار شد. تظاهرات دوم روز 19 اوت بهدنبال بازداشت او سبب شد که حدود 500نفر تظاهرات کرده و خواستار آزادی او شوند که 28 تن از آنان بازداشت شدند.
بعد از بازگشت امام به ایران هزاران بحرینی به طرفداری از انقلاب ایران دست به تظاهرات زدند و با ماموران درگیر شدند. مدرسی که از1980 از بحرین تبعید شده بود از مردم برای قیام علیه خاندان حاکم بر بحرین دعوت کرد. در سال1981و در پی اعتراضات شیعیان در بحرین، 70نفر از اعضای جبهه آزادیبخش بحرین به اتهام تلاش برای براندازی خاندان حاکم دستگیر و روانه زندان شدند و دولت نیز انگشت اتهام را به سوی ایران نشانه رفت.
مردم بحرین پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به دعوت «سازمان آزادیبخش بحرین» با حمل پلاکارد، تظاهرات عظیمی بهمنظور حمایت و همبستگی با ایران بر پا کردند؛ «جبهه اسلامی آزادیبخش بحرین» از جمله گروههای طرفدار ایران است که در بحرین همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت میکردهاند. اینان خود را پیرو امام خمینی(ره) میدانند اما در سال1361، بسیاری از اعضای آن به اتهام قصد کودتا دستگیر و زندانی شدند.
فعالیت اسلامگرایان از سال1984 به بعد به سردی گرایید. در سال1992 نیز هنگامی که شیعیان همصدا با سنیهای معترض خواستار احیای قانون اساسی و پارلمان شدند، خاندان الخلیفه بدون پذیرش هرگونه مذاکرهای با آنان، سیاست تشدید سرکوب شیعیان را در پیش گرفتند. با این حال اعتراضات و حرکتهای سیاسی تاکنون نیز کم و بیش ادامه داشته و باعث شده که شیعیان بعد از یک دوره تحریم انتخابات، در سال2006 وارد صحنه سیاسی شده و در انتخابات پارلمانی 17کرسی را بهخود اختصاص دهند و در انتخابات2010 نیز 18 کرسی را بهدست آورند.
فعالیت سیاسی شیعیان غالباً توسط احزاب و جنبشهای این کشور سازماندهی میشود. از جمله تشکیلات و جنبشهای فعال در عرصه سیاسی بحرین که هماکنون نیز برخی از آنها فعالیت قابلتوجهی دارند عبارتند از: جبهه آزادیبخش بحرین، جبهه اسلامی برای آزادی بحرین، حزبالله بحرین، حرکت هستههای انقلابی، حزبالدعوه، حرکت ستمدیدگان بحرین، جمعیهالوفاق و دیگر حرکتها و جنبشها که برخی از آنها سنی نیز هستند، ولی از انقلاب ایران تأثیرپذیرند. در سال2011 بهدنبال تحولات شمال آفریقا و خاورمیانه، بهخصوص در مصر، تونس، لیبی و یمن که متأثر از انقلاب اسلامی ایران است، گروههای اسلامگرا در بحرین نیز بهدنبال احیای مطالبات سرکوب شده برآمدند، اما اینبار نیز آل خلیفه طبق معمول ایران را متهم به دخالت در امور داخلی بحرین کرده تا توجیهگر سرکوبهایی باشد که با همکاری آلسعود صورت میدهد.
آنچه در بحرین امروز میگذرد پدیدهای نیست که با وابسته قلمداد کردن آن به ایران و شیعه، بتوان از کنار آن گذشت. انقلاب اسلامی مردم بحرین پدیدهای مستقل از ایران - و البته متأثر از آزادیخواهی و بازگشت به هویت اصیل انقلاب اسلامی ایران - و برخاسته از مطالبات بحقی است که سالها سرکوب شده و مادامی که این ساختار معیوب بر پایه دیکتاتوری مطلق یک خاندان اشرافی استوار است، نمیتوان امیدی به بهبود اوضاع داشت و در انتظار معجزه بود.