برای مردم جهان و خاورمیانه شعف انگیز بود زیرا شر یکی از کم نظیرترین جنایتکاران تاریخ از سر منطقه کم و خطر رفتارهای غیر قابل پیشبینی او که گاهی موجب کشتار صدها انسان میگشت رفع شده است، اما برای حاکمان غیر برگزیده و انتصابی در این منطقه این تصویر دلهرهآور بود و این تلنگر را به ذهن آنان وارد کرد که مبادا سرنوشت ما نیز چنین شود؟
حاکمان کشورهای عربی هنوز از حدس و گمان درباره پیامدهای گزارش بیکر - همیلتون خارج نشده بودند که دچار این آشفتگی جدید ذهنی گشتند و واکنشهای عجولانه و نسنجیده به اعدام صدام نیز جز در این آشفتگی ذهنی و فکری و تشویشهای درونی قابل درک نیست.
از آنجا که فردی چون صدام با سابقه کشتار بالغ بر5 میلیون انسان در25 سال حکومت جای هیچ دفاع و دلسوزی ندارد چه برسد به اینکه معمر قذافی 3روز برای او عزای عمومی اعلام کند؛ حسنی مبارک دستور ساخت مجسمه او را در روستای صدام در مصر بدهد و در دمشق حزب بعث مجلس ترحیم! بزرگی برای او برپا دارد.
در چنین فضای سرگردانی و دلهرهآوری رهبران کشورهای عربی بهجای تأمل و تعقل در تغییرات جدید منطقهای و اتخاذ تدابیر مناسب؛ به روش نخنما و ناکارآمد رهبران دولتهای توسعه نیافته یعنی فرافکنی روی آوردند و انگشت اتهام و تهدید را پشت درهای بسته به سوی دشمن برساخته غربیها برای اعراب یعنی ایران نشانه رفتند.
با همین انگاره سازی در3 دهه پیش توانستند85 میلیارد دلار به خرج اعراب به دخل صدام علیه ایران و در قالب جنگی 8 ساله بریزند. اما امروز دغدغه اصلی اعراب این است که تحولات خاورمیانه در چند سال اخیر تدارکات و بستر لازم را برای قدرتیابی روبه تزاید شیعیان تحت رهبری و حداقل الهام ایران فراهم کرده است .از نظر اینان شیعیان چون به اسلام سیاسی و ایدئولوژی تشکیل دولت معتقدند از این رو افزایش قدرت آنان در خاورمیانه بزرگترین تهدید علیه تاج و تخت به ارث رسیده حاکمان کنونی کشورهای عربی است.
اعراب باید بدانند شیعیان اعم از انسجام یافته و دولت شده آنها مثل عراق و ایران و غیر انسجام یافته آنان مانند اقلیت شیعه عربستان تهدیدی علیه آنها نیستند. تهدید واقعی؛خوابهای خونین چشم آبیها برای خاورمیانه است.قرار است جنگی زرگری برپا شود و مسلمانان خاورمیانه با طرح هویتهای ثانوی مثل شیعه و سنی و عرب و عجم و... در هماوردی بیسرانجام واردشوند و آنگاه دولتهای سودجوی بیگانه برای داوری و وساطت وارد این معرکه شده و برای میانجیگری خود برمبنای بشکه های نفت نرخ تعیین کنند.
اعراب ظاهراً آنقدر دچار جمود فکری و انسداد ذهنی شدهاند که گزینه اخیر را هرچند پرهزینه است بر دیگر گزینهها ترجیح میدهند و به تعبیر نادرست خودشان ولایت بیگانه قاهر(بخوانید آمریکا) را بر امامت رقیب ناصر (بخوانید ایران ) ترجیح میدهند.زیرا به زعم خودشان اولی متضمن بقای سیاسی آنهاست. تمام سخن این است که جمله اخیر توهمی بیش نیست.
برادران کاخنشین عرب تکانههای صدام بر دار تدارک دیده شده آمریکاییها را فراموش نکنند. تکیه بر متکاهای اعتباری شرط عقلانیت نیست. منافع و سرنوشت اعراب با آمریکا و انگلیس و فرانسه و روسیه گره خورده نیست و امکان قطع یکسویه آنها و باز تعریف آن با بازیگران دیگر از سوی غرب وجود دارد. حکام عرب نمیتوانند واقعیت اخیر را انکار کنند. راه پیش روی آنها تکیه بر چیزی است که نام آن را مشروعیت اسلامی و کارآمدی ملی مینامیم.
مشروعیت اسلامی از رضایت نهادینه ملتهای مسلمان بویژه منطقه خاورمیانه از مواضع و رفتارهای این دولتها استخراج میشود که ضرورتاً باید برآمده از هویت و منفعت و عزت مسلمانان باشد و روابط و همکاری صمیمانه و راهبردی با کشورهای منطقه از جمله ایران لازمه آن است. کارآمدی ملی نیز منبعث از پاسخگویی به نیازهای ملتهای عرب متناسب با مقتضیات هزاره سوم و مبتنی بر مشارکت فراگیر ملی است.
بی تردید راه اخیر پر زحمت است وهمت میطلبد و زمان میخواهد ولی مطمئن و حتی متضمن بقای سیاسی حکام عرب است و راه ترسیم شده غرب در پیش روی اعراب چون نیک بنگری بی شک کژراههای است که در واقع بیراههای بیش نیست.