بر بام تکواندوی جهان ایستادیم، آن هم در دورهای که کرهجنوبی مدعی سنتی این رشته، میزبانیاش را بر عهده داشت و ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم داده بودند تا آنها قهرمانی همیشگیشان را مثل 19 دوره قبل تکرار کنند. حالا ما قهرمانیم، آن هم بعد از 38 سال انتظار و 5 دوره نایبقهرمانی طی 12 سال!
درست مثل جام جهانی 2000 فرانسه که ایران بهعنوان «اولین و تنها تیم غیرکرهای» جام قهرمانی را بالای سر برد و همچون مسابقات قهرمانی آسیای 2008 در چین که ایران «اولین و تنها تیم غیرکرهای» بود که جام قهرمانی قاره را از آن خود کرد، حالا باز هم ما «اولین و تنها تیم غیرکرهای» هستیم که در رقابتهای قهرمانی جهان بر بام تکواندو ایستادهایم.
اما چرا در 10-15 سال اخیر تکواندوی ایران همواره «اولین و تنها تیم غیرکرهای» بود که توانست در رقابتهای مختلف قهرمانیاش را جشن بگیرد؟ به جرات باید گفت نخستین دلیلش برنامهریزی درست و اصولی است که فدراسیون تکواندو در جذب، پرورش و شکوفایی استعدادهای این رشته دارد. بیش از 15 سال است که علاوه بر مسابقات قهرمانی کشور از رده نونهالان و خردسالان گرفته تا نوجوانان، جوانان و بزرگسالان فدراسیون تکواندو با جدیت هر چه تمامتر برگزاری مسابقات لیگ را در دستور کارش قرار داده است. به واقع از آن روزی که سیدمحمد پولادگر و فدراسیونش لیگ را جدی گرفته راه موفقیت را در مسابقات قارهای و جهانی پیش پای خود دیده است.
حاشیه امنیت نداشتن قهرمانان، دیگر راز موفقیت تکواندو در عرصههای بینالمللی است. روزی هادی ساعی میگفت: من همان 4-3دقیقهای که بالای سکو هستم قهرمان جهانم، چون بلافاصله بعد از آن برای ما همه چیز از نو شروع میشود.
در فدراسیون تکواندو چنین واقعیتی سالهاست «نمود عینی» دارد، یعنی یک تکواندوکار زمانی افتخار پوشیدن هوگوی تیم ملی را بهدست میآورد که در اوج آمادگی و بهترین باشد.
راز دیگر موفقیت تکواندو را باید در داشتن یک سرمربی سختگیر، بیحاشیه و عاشق دانست. رضا مهماندوست و دستیارانش مجید افلاکی و بیژن مقانلو در سالهای اخیر نشان دادهاند که پابهپای ملیپوشان تکواندو سختیهای اردو را به جان میخرند و بیجهت بازیکنی را به بازیکن دیگر ارجح نمیدانند. برای آنها ملاک ملی پوش شدن آمادگی جسمی و روحی، برتری تکنیکی و تاکتیکی و صد البته نظمپذیری و رعایت اصول اخلاقی است.
و اما مهمترین راز موفقیت تکواندو را باید در داشتن اقیانوس بیکران نوجوانان و جوانان مستعد و علاقهمند به این رشته دانست. امروزه دیگر مثل گذشته تکواندوی ایران به یکی دو استان خاص مثل هرمزگان و تهران خلاصه نمیشود، بلکه در اکثر استانها و شهرها و حتی روستاهای دورافتاده هم این رشته طرفداران بیشماری دارد.
تکواندوی ایران بهواسطه همین استعدادها به مرتبهای رسیده است که حتی با خداحافظی ستارهها و اسطورههایش هم احساس ضعف نکند.پیشرفت و موفقیت تکواندوی ایران بر خلاف بسیاری از کشورها به نبوغ و خلاقیت تکچهرهها بستگی ندارد بلکه هر یک از اعضای تیم ملی ستارهای هستند در خدمت تیم ملی! برای آنها بیش از آنکه موفقیت فردی مهم باشد، توفیق جمعی اهمیت دارد و این همان چیزی است که تکواندوی ایران را به «اولین و تنها تیم غیرکرهای» تبدیل کرده که توانسته
بر بام تکواندوی جهان و آسیا بایستد.تکواندوی ایران پس از موفقیت شگرف در پیکارهای جهانی 2011، حالا به المپیک لندن چشم دارد؛ بازیهایی که در سه دوره گذشتهاش صاحب 2 طلا و 2 برنز شده است.