تاریخ انتشار: ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۰۶:۱۱

سیروس جمالی: در سفر کوتاهی که چندسال پیش از این، همراه گروهی از علاقه‌مندان به طبیعت و حیات‌وحش به سرزمین عجایب، هندوستان داشتم ضمن دیدن نادیدنی‌های شگفت‌انگیز بسیار، هنگام بازدید از پارک ملی و معروف «رانتاهامبور» دائم مسئولان و راهنمایان مجرب و دلسوز آن با ناراحتی می‌گفتند بیش از 20 روز است که ببر رخ پنهان کرده و خیل مشتاقان دیدارش را ناکام گذاشته است.

اما در آخرین لحظات‌که می‌خواستیم پارک را ترک کنیم، موفق به دیدن این موجود فاخر شدیم که در فاصله کمتر از 50متری ما بی‌اعتنا به هیاهوی جمعیت چون مجسمه‌ای از طلای ناب با وقاری هرچه تمام‌تر آرام و پاورچین در محوطه‌ای باز و خالی از پوشش می‌خرامید و در هر گام با توقفی کوتاه به جمعیت هیجان‌زده که برای گرفتن عکس و فیلمبرداری از سر و کول هم بالا می‌رفتند نگاهی می‌افکند. متأسفانه لذت این دیدار را خاطره‌ای که از ببر مازندران داشتم به کامم تلخ کرد. زیرا در زمانی نه‌چندان دور ما هم موقعیتی مناسب‌تر از این را در خطه مازندران داشتیم که قدر آن را ندانستیم و با انقراض نسل بی‌بدیل آن سامان، ‌چنین موهبتی را از دست دادیم.

درباره چگونگی و علت انقراض نسل ببر مازندران بعد از مطالعه و تحقیقات بسیار به این نتیجه رسیدم که شکار با تفنگ هیچ نقشی در انقراض نسل ببر نداشته است زیرا در تحقیق از مطلعین کهنسال محلی که خود ناظر حضور قلمرو ببر در باغات و مزارع و اطراف منازلشان بوده و خاطراتی شنیدنی از دیدار و برخورد ایشان با این حیوان داشتند، از زبان هیچ‌کدام سخنی در این‌باره یعنی شکار ببر با تفنگ نشنیدم و در هیچ نوشته‌ای جز نوشته ظل‌السلطان در تاریخ مسعودی به این مضمون که «در میانکاله 36ببر شکار شد» مطلبی در این زمینه ندیدم.

بنابراین به این نتیجه رسیدم که انهدام تدریجی نیزار و بوته‌زارهای مازندران شرقی و میانکاله که زایشگاه و زیستگاه اصلی ببر و طعمه‌های آن یعنی گوزن، گراز و شوکا بود موجب کاهش و پراکندگی طعمه‌ها شد و ببر علاوه بر نابسامانی در تنگنای مقاومت‌ناپذیر گرسنگی قرار گرفت و برای پیدا کردن جایگاهی مناسب ناچار به ترک وطن مألوف خود و آواره سرزمین‌های ناشناخته و غریب شد و چون تا حدود رشت و لاهیجان پیش رفت و جای مناسبی نیافت مجبور به اقامت در اطراف روستاها خصوصا گاوداری‌ها و دستبرد زدن به حیوانات اهلی و رویاروشدن با انسان وابسته به دام شد.

چنین شد که حشم‌داران به صرافت دفع شر این مهمان ناخوانده که از بد حادثه به آنها پناه آورده و گاه و بیگاه به مایملکشان ناخنک می‌زد افتادند و با انواع وسایل ازجمله تله‌هایی موسوم به «شیرتله‌» که متأسفانه علی‌رغم قول و قرارها موفق به دیدن و عکس‌گرفتن از آن نشدم و استفاده از انواع سموم و لاشه‌های مسموم بی‌رحمانه به قلع‌وقمع آنها پرداختند. می‌گفتند یکی از دامداران که سال‌هاست به علت ابتلا به مرضی ناشناخته در منزلش بستری است با استفاده از این روش 13قلاده از آنها را به هلاکت رسانده. سرانجام تداوم رفتاری چنین ناجوانمردانه منجر به انقراض نسل این موجود فاخر و تأسف و داغداری علاقه‌مندان به حیات‌وحش شد.