این بحث وقتی اصغر شرفی بهعنوان پیشکسوت پاس تهران و عباس صوفی بهعنوان مدیر پاس همدان روی خط آمدند داغتر شد. شرفی معتقد بود که پاس به همراه خاطرات، افتخارات و پیشکسوتانش که اکثرا سابقه بازی در تیم ملی را دارند، بخشی از تاریخ فوتبال ایران است و نباید به شهر دیگری منتقل شود. صوفی اما معتقد بود که مردم همدان هم مثل مردم پایتخت حق دارند در لیگ برتر تیم داشته باشند و پاس در این شهر طرفداران زیادی پیدا کرده است.
اگر بخواهیم طبق نظریه برابری مدیر پاس همدان پیش برویم و آن را تعمیم بدهیم، همه مراکز استانها و شهرهای نسبتا بزرگ باید ادعای حضور در لیگ برتر را داشته باشند و به این ترتیب تعداد تیمهای لیگ برتر به 30 یا 40 تیم میرسد. او همچنین مدعی شد که پاس همدان بهدنبال خرید امتیاز یک تیم لیگ برتری است. با پیروی از این تفکر، هیچ تیمی نباید به دسته دوم برود و ماهیت لیگ برتر، لیگ یک، لیگ دو، سلسله مراتب و سقوط و صعود تیمها بهطور کلی زیر سؤال میرود.
ریشه چنین نگاهی را باید در فرهنگ متفاوت فوتبال ایران جستوجو کرد. فوتبال، مثل هر پدیده وارداتی دیگر فرهنگ خاصی دارد که متأسفانه بهطور کامل وارد نشده که بخشی از این فرهنگ اهمیت سابقه یک باشگاه و هویت آن برای مردم یک شهر یا منطقه است. در فوتبال اروپا هم مردم شهرهای کوچکتر دوست دارند تیمشان در بالاترین سطح بازی کند و با بهترینها رقابت کند ولی برای آنها هویت باشگاه، سابقه و خاطراتش اهمیت بهمراتب بالاتری دارد.
به همین دلیل است که فارغ از اینکه تیمشان در کدام لیگ است یا چه رتبهای دارد، آخر هفته پیراهن تیمشان را به تن میکنند و سکوهای ورزشگاه را پر میکنند. هوادار یک تیم دسته سومی در انگلیس میپذیرد که تیمش نمیتواند با منچستریونایتد رقابت کند، چرا که پتانسیل آنها متفاوت است. با وجود این تیمش را با تمام وجود دوست دارد و آن را بخشی از هویت اجتماعیاش میداند.
باشگاه ناپولی نمونه جالبی از فراز و فرودهای یک تیم در یک بازه زمانی 20ساله است. این تیم جنوب ایتالیا در سال 90 با مارادونا توانست به قهرمانی سری A هم برسد ولی به مرور زمان افت کرد و حتی به دسته دوم سقوط کرد. هواداران این تیم اما به حمایتشان ادامه دادند، تا اینکه این تیم توانست به دسته اول برگردد. ناپولی بهتدریج قویتر شد و در این فصل رقیب جدی میلان برای قهرمانی بود که در نهایت توانست با کسب رتبه سوم به لیگ قهرمانان هم برسد.
در فوتبال قدرت تیمهاست که ردهبندی یا سلسله مراتب را تعیین میکند. آنچه ورزش را جذاب میکند، رقابتی است که تیمهای ضعیفتر برای جبران فاصله شان با تیمهای قویتر دارند و همین تلاش برای بهتر شدن است که منجر به بالا رفتن کیفیت فنی میشود. تفکری که میخواهد با انتقال تیم یا خرید امتیاز، به لیگ برتر میانبر بزند و سلسله مراتب را به هم بریزد، هویت باشگاه و اصل رقابت را زیر سؤال میبرد و این ضربه بزرگی به ساختار فوتبال است. در عوض هر شهر کوچکی میتواند تیمی منحصر به فرد داشته باشد که ترسی از رقابت ندارد و همیشه برای بهتر شدن تلاش میکند. صعود به لیگهای بالاتر، افتخاری است که به نام این تیم و شهر ثبت میشود اما ناکامی ورزشی هم نمیتواند ارزش این تلاش را از بین ببرد.
نکونام: من این پاس را نمیشناسم
جواد نکونام در واکنش به سقوط پاس گفت: «ببینید من 9 سال در تیم پاس بازی کردم. از زمان جوانان تا موقع رفتن از ایران تنها در پاس بازی کردم و به آن افتخار میکنم اما این پاسی که به دسته یک رفت را اصلا به رسمیت نمیشناسم. پاسی که به دسته یک رفت نه شکل و شمایلی شبیه پاس قدرتمند تهران داشت و نه کسی آنرا چندان جدی میگرفت.
وقتی پاس از تهران به همدان رفت، بیشتر بازیکنانش به تیمهای دیگر رفتند و تنها نام پاس از تهران به همدان رفت و من بین آن تیم با هزاران تیم پاس دیگری که ممکن است در شهرستانها فعالیت کنند تفاوتی قائل نیستم. اگر پاس همدان از همدان شکل میگرفت و خودش به لیگ برتر صعود میکرد، مطمئنا به این راحتی به دسته یک نمیرفت. بدون شک، رفتن پاس به همدان کار اشتباهی بود که الان همه پشیمان هستند. من واقعا دلم از این اتفاق پر است و ناراحتم. تنها امیدواریام این است که یک تیم به نام پاس تهران سال آینده در لیگ برتر حضور داشته باشد.»