هنوز مراسم شروع نشده و 30 دقیقهای به ساعت 8:30 روز 4 خرداد مانده است. عکاسها آمبولانس حامل پیکر ناصر حجازی را دوره کردهاند و درست زمانی که دوربینها از بیسوژهگی پایین میآید، ناگهان درب پشت آمبولانس باز میشود و بلافاصله بسته میشود. همین کافی است که صدای اعتراض عکاسها بلند شود و چنین است که آنها فرصت عکاسی از تابوت اسطوره را پیدا میکنند؛ آخرین عکسها از ناصر حجازی.
این بار تصاویر هیچ سنخیتی با گذشته ندارد، چهرهای از او نمایان نیست و قرار نیست دیگر چنین اتفاقی بیفتد. اما نه، آخرین عکس از حجازی تصویر متفاوتی را از او نشان میدهد. یکی از ماموران آمبولانس ادعا میکند، از حجازی عکسی دارد که هیچکس ندارد و بلافاصله آن را نشان میدهد و تاکید میکند: «آن را به هیچ کس نمیدهم.» پرترهای از حجازی در غسالخانه، در هنگام غسلدادن، بدون تردید این آخرین عکس اسطوره است و او دوباره تاکید میکند: «آقای حجازی ساعت 3صبح غسل داده شد.»
فضا غم انگیز است. بسیاری از چهرههای آشنا در زمین ورزشگاه آزادی جمع شدهاند، هنوز پیکر حجازی وارد زمین نشده است ولی چهرهها اغلب درهم است و البته اشکآلود. محمد پنجعلی درحالیکه پیست تارتان را از جنوب به سمت شمال طی میکند، سر پایین انداخته و گریه میکند. مدافع پیشین پرسپولیس خاطراتی از دروازهبان اسطورهای استقلال به یاد میآورد که گویا عذابش میدهد: «واقعا مانند او نداریم.
من از حجازی خاطرات زیادی دارم. وقتی نخستینبار به تیم ملی دعوت شدم، 18 یا 19 سال بیشتر نداشتم، در نخستین تمرین حجازی هم حضور داشت و تا دید من جوانتر هستم، گفت بیا چند شوت بزن و من را گرم کن، این کار را کرد تا روحیهام بالا برود.» و به یاد میآورد: «وقتی داشتیم گرم میکردیم به من گفت یک چیز یادت باشد، ورزشکاربودن چندان کار سختی نیست، سعی کن انسان خوبی باشی.» پنجعلی تنها نیست و پیش از شروع مراسم غلامحسین مظلومی، مهاجم پیشین استقلال نیز روبهروی جایگاه ایستاده و بدون صدا گریه میکند، احتمالا او خاطرات بیشتری از حجازی دارد.
چیزی کمتر از 10هزار نفر در استادیوم حضور پیدا کردهاند. البته گروهی هم در ترافیک اطراف ورزشگاه و پارکینگهای ورزشگاهگیر افتاده بودند و بخش دیگری که بدون وسیله نقلیه، خودشان را به ورزشگاه رسانده بودند، مراسم را از دست دادند. جمعیت بانوان هم حدود 1000 نفر میشود و بهطور کلی برگزاری مراسم تشییع پیکر یک پیشکسوت بزرگ فوتبال برای نخستین بار است که در ورزشگاه 100هزار نفری برگزار میشود. تعبیر دیگری هم میتوان کرد و آن وجه متمایز او با دیگر بزرگان فوتبال است؛ احتمالا وجه مردمیبودنش.
خانواده ناصر حجازی ساعت 9 وارد زمین میشود. بیشتر از هر کسی آتیلا حجازی مورد توجه است. تنها پسر اسطوره، درحالیکه قطرههای اشک از زیر عینک آفتابیاش سرازیر است، از میان جمعیت به جایگاه ویژه هدایت میشود.
اصغر حاجیلو یکی از کسانی است که سعی میکند نزدیک به آتیلا حرکت کند و هواداران درگذشت حجازی را به حاجیلو هم تسلیت میگویند، زیرا او و حجازی دوستان صمیمی بودند.
اما پیش از اینکه فرزند حجازی میکروفن را در دست بگیرد، علی فتحاللهزاده پشت میکروفن خطاب به جمعیت حاضر روی سکوها میگوید: «...از هواداران عزیز خواهش میکنم یک لحظه سکوت کنند.» بعد از چندینبار تکرار این جمله، جمعیت سکوت اختیار میکند و سرپرست استقلال تاکید میکند: «حالا شعار دهید: آتیلا...آتیلا، تسلیت...تسلیت.» و مردم یکصدا این شعار را فریاد میزنند.
باشگاه استقلال متولی مراسم تشییع پیکر حجازی است.
پیش از آنکه پیکر حجازی وارد زمین شود، آتیلا پشت تریبون با مردم صحبت میکند، بیشتر صحبت او هم با مردم است و میگوید:«بهترین جملهای که مردم در مورد پدرم گفتند، همین «حجازی مردمی» بود.» البته چهرههای آشنا هم بسیارند؛ از قدیمیها همایون بهزادی، حسین کلانی، منصور پورحیدری، علی پروین، جاسمیان و... حضور دارند. علی دایی و احمدرضا عابدزاده، فرشاد فلاحتزاده، فرشاد پیوس، رضا رجبی، مرتضی یکه و... هم آمدهاند. تنها چهره غایب قلعهنویی است.
عادل فردوسیپور هم هست و طرفداران زیادی هم پیدا میکند و مردم شعار میدهند: «عادل با عدالت...» فردوسیپور اما با چهره محزون از شخصیتی سخن میگوید که حالا حسرتش باقی است: «ناصر حجازی شخصیتی کاریزماتیک و خاص داشت. جمعیت بسیار زیادی برای بدرقه ناصر حجازی به ورزشگاه آزادی آمدهاند که همه آنها مشکیپوش هستند. بهنظر من حیف بود. حجازی زود از میان ما رفت.» و ادامه میدهد: «فکر میکنم نیازی به گفتن نباشد که حجازی چقدر محبوب بود. حضور این همه آدم که از فاصلههای دور خود را به ورزشگاه آزادی رساندهاند و این همه شور و شوق نشاندهنده محبوبیت بالا و جایگاه حجازی در میان مردم است.»
سرانجام تابوت ناصر حجازی، درحالیکه روی دوش سربازهای ارتش قرار دارد، وارد زمین میشود. جمعیت حاضر در پیست تارتان به سمت تابوت در قسمت پشت دروازه جنوبی در حرکت است و دور افتخار میزند. مردم پس از فریادهای یاحسین، غریو لااله الاالله سر میدهند و تابوت ناصر حجازی را همراهی میکنند. در آخر هم تابوت حجازی را درون دروازه جنوبی میبرند؛ جایی که او بارها با پیراهن تیم ملی و استقلال هنرنمایی کرده بود.
مراسم با غم و اندوه و چشمان اشکبار همدورهایها، خانوادهاش و بهویژه بازیکنانی مثل مهدی رحمتی، وحید طالبلو، فرزاد آشوبی و فرهاد مجیدی همراه است. علی دایی هم گریه میکند؛ بهشدت. اعضای تیم ملی و برخی اعضای تیم امید هم در مراسم حاضرند. کارلوس کیروش، علیرضا منصوریان، علی کریمی و آرش افشین از جمله این نفرات هستند.
پس از پایان مراسم در ورزشگاه آزادی، جمعیت به سمت بهشت زهرا در حرکتاند؛ گویا برخی از مردم به جای حضور در ورزشگاه آزادی یکراست به قطعه نامآوران رفتهاند. بر خلاف نظمی که در استادیوم وجود داشت، در بهشت زهرا بینظمی حاکم است و چنین است که خانواده ناصر حجازی از برگزاری مراسم خاکسپاری ناراضی هستند.