وقتی بیمارستانهای دولتی صورتحسابهایشان را برای صندوقهای بیمه پایه ارسال میکنند معمولا بخشی از مبلغ اعلام شده از سوی بیمارستان، توسط این صندوقها کاسته میشود و مابقی بهعنوان بدهی به بیمارستان در نظر گرفته میشود تا در نوبت پرداخت قرار بگیرد.به این مبلغی که از سوی صندوقهای بیمهای از صورت حساب بیمارستانهای دولتی کاسته میشود، اصطلاحا کسورات میگویند. کم کردن کسورات از صورتحسابهای بیمارستانهای دولتی یکی از دلایلی است که سبب میشود این مراکز با کسری بودجه و به نوعی بحران مالی روبهرو شوند.
از طرف دیگر صندوقهای بیمهای فهرست و مشخصات این کسورات را به بیمارستانها اعلام نمیکنند و گردانندگان بیمارستانها هیچ اطلاعاتی از چگونگی و چرایی این کسورات ندارند؛ بنابراین نمیتوانند با صندوقهای بیمهای برای تغییر مبلغ کسورات چانه زنی کنند. هرچند بهنظر میرسد خود مدیران بیمارستانهای دولتی هم خیلی اصرار ندارند تا با صندوقهای بیمهای پایه کشور وارد بحث و کشمکش شوند. تا اینجای معادله نشان میدهد که بیمارستانهای دولتی دانشگاهی هزینههایی برای بیمارانشان متقبل میشوند به گمان اینکه این هزینهها از سوی صندوقهای بیمه پایه کشور باید پرداخت شود، غافل از اینکه صندوقهای بیمهای درمانی از هر روشی برای کاستن از صورتحسابهای بیمارستانهای دولتی استفاده میکنند تا مبلغ مورد مطالبه بیمارستان را هر چه بیشتر کاهش دهند.
جبران کسریها
بیمارستانهای دولتی خودگردان هستند، به این معنا که بیمارستانهای دولتی دانشگاه بابت ارائه خدمات درمانی به بیماران بودجهای از دولت دریافت نمیکنند؛ البته مراکز بیمارستانی رواندرمانی مبلغی را دریافت میکنند اما سایر بیمارستانها در فهرست بودجه جایی ندارند. خودگردان شدن بیمارستانها گردانندگان را وادار میکند تا در هر شرایطی مخارج بیمارستان را تامین کنند؛ وقتی بیمهها زیر بار پرداخت فهرست هزینههای بیماران نروند، گردانندگان بیمارستانها از نخستین راهحل برای برطرف کردن این مشکل استفاده میکنند.
جیب بیمار
جیب بیماران بهترین منبع برای تامین هزینههای بیمارستان و جبران کسری بودجه است، در این شرایط بیماران میبایست جور اجرای طرح خودگردانی بیمارستانها را به دوش بکشند. صورتحسابها رقمهایی را از بیماران بیمه شده طلب میکند که در بسیاری موارد در توان بیماران نیست و همین موجبات نارضایتی بیش از پیش بیماران را از ارائه خدمات در بیمارستانهای دولتی دانشگاهی به همراه آورده است. در پیچ و خم بازار درمان کشور بیمهشدگان ناچارند بار اجرای طرحی را به دوش بکشند که پیش از آماده شدن زیرساختهای مورد نیاز به بیمارستان تحمیل شدهاست.
نیروی متخصص
وقتی کارشناسان صندوقهای بیمه درمانی صورتحسابهای بیمارستانهای دولتی را بررسی میکنند با توجه به تجربه و تواناییای که دارند میتوانند موارد بسیاری را در این صورتحسابها پیدا کنند که شامل حال خدمات بیمه پایه نمیشود، اگر مسئولان بیمارستانهای دولتی خواهان بررسی این موارد باشند نیازمند به دست آوردن دانش کافی در این زمینه هستند تا بتوانند از پس چانهزنی با کارشناسان بیمهها برآیند.
بهنظر میرسد ناتوانی در زمینه دانش و تجربه یکی از دلایلی است که مدیران بیمارستانهای دولتی را از ورود به این بخش باز میدارد. شواهد نشان میدهد که در سالهای گذشته هیچگاه فهرست و شرحی از کسورات بیمه بیمارستانها از سوی صندوقهای بیمه در اختیار مدیران بیمارستانها قرار نگرفته و جالب اینکه مدیران بیمارستانها هم هرگز اصراری به بررسی این بخش نداشتهاند، به هر حال شاید هنوز جیب مردم گزینهای بهتر از چانهزنی با صندوقهای بیمهای برای اجرای طرح خودگردانی بیمارستان است؛ هر چند دنبال نکردن این موضوع از سوی مدیران بیمارستانها همانقدر قابل بررسی است که اعلام نشدن فهرست و شرح کسورات از سوی صندوقهای بیمهای.