تاریخ انتشار: ۲۸ خرداد ۱۳۹۰ - ۰۶:۰۹

محمود پیربداغی: قدرت‌های بزرگ و منطقه‌ای تلاش می‌کنند که سرعت تحولات در یمن را مهار کنند و جهت انقلاب مردم را به‌سوی منافع خود تغییر دهند.


قدرت‌های بزرگ و منطقه‌ای تلاش می‌کنند که سرعت تحولات در یمن را مهار کنند و جهت انقلاب مردم را به‌سوی منافع خود تغییر دهند. اکنون علی عبدالله‌صالح در بیمارستان ریاض تحت معالجه قرار گرفته اما ساختار نظام او همچنان حفظ شده و در مقابل اراده مردم، مقاومت می‌کند. عناصر حزب حاکم (الموتمر الشعبی العام) و فرماندهان گارد ریاست‌جمهوری و سازمان امنیت (الامن القومی) که در اختیار خانواده و نزدیکان علی‌عبدالله‌صالح است مانع از تحقق اراده مردم برای تغییر نظام حاکم هستند.جوانان انقلابی و احزاب مخالف (اللقاء المشترک) خواهان تشکیل شورای انتقالی در اسرع وقت هستند. عبدربه منصور از تشکیل شورای انتقالی طفره می‌رود و برقراری آرامش در صنعا، تعز و شهرهای بزرگ را بهانه کرده است.

آتش‌بس میان نیروهای قبیله حاشد طرفدار شیخ صادق‌الاحمر و نیروهای گارد ریاست‌جمهوری برقرار شده است. اما در تعز، اطراف صنعا (همچون أرحب و الحیمه) و برخی استان‌های جنوب، درگیری میان نیروهای گارد و قبایل مسلح طرفدار مردم ادامه دارد. فقط در استان أبین، افراد مسلح، هویت مجهولی دارند و گفته می‌شود وابسته به القاعده هستند.آنچه ماه‌های قبل شاهد بوده‌ایم، تلاقی سه جریان تاریخی بوده و نتیجه انقلاب یمن و سناریوهای محتمل در آینده نیز برآیندی از ترکیب این روندها خواهد بود.بدیهی است درصورت غلبه اراده مردم یمن، قدرت‌های بزرگ نیاز به بهانه‌ای برای مداخله و اقدامات بعدی خود در یمن دارند. این بهانه‌سازی‌ از یک ماه پیش در استان أبین (شهرهای زنجبار، لودر، جعار و...) آغاز و آماده بهره‌برداری شده است. افراد مسلح ناشناس با حمله به مراکز و ساختمان‌های دولتی شهر زنجبار را به تصرف خود درآورده‌اند. یگان‌های ارتش و نیروهای امنیتی مستقر در استان، هیچ‌گونه مقاومت جدی از خود نشان ندادند.

اکنون دو سؤال اساسی مطرح است: درصورت ناتوانی آمریکا و عربستان سعودی در پیشبرد طرح شورای همکاری، آیا مردم یمن می‌توانند بر سرنوشت خود حاکم شوند؟ آیا سیاست‌های جهانی اجازه می‌دهد در منطقه استراتژیک یمن، دولتی مستقل تشکیل شود؟ به معنای دیگر ابهامات حول دو محور دور می‌زند: اول توانایی مردم یمن در تشکیل دولت وحدت ملی و دوم توانایی قدرت‌های بزرگ در تحمیل سیاست‌‌های خود به مردم این کشور.

بیداری شیعیان زیدی

سرکوب شیعیان زیدی از سال1962 و تحمیل 6 جنگ از سال 2004 تا 2009 میلادی توسط دولت یمن به نیابت از طرف عربستان سعودی که با موافقت ضمنی آمریکا و اتحادیه اروپا همراه شد نتیجه‌ای جز بیداری شیعیان و مقاومت جامعه سادات نداشت. جمعیت سادات و شیعیان یمن بالغ بر 9میلیون نفر است که در اکثر مناطق کوهستانی استان‌های شمالی اقامت دارند. از سوی دیگر آمریکا و عربستان، هر دو نگران پدیده‌ای جدید به نام جنبش الحوثی هستند که پس از مقاومت مثال‌زدنی در 6جنگ مقابل ارتش یمن و ارتش سعودی، سازمان رزم خود را حفظ کرده و در ماه‌های اخیر همراه با بقیه مردم و جوانان در اعتراضات خیابانی مشارکت فعال و مسالمت‌آمیز داشته است. گروه الحوثی در حال حاضر مشغول بازسازی مناطق مسکونی
ویران شده در جنگ‌های شش‌گانه و سر‌و‌سامان دادن به وضعیت زندگی 200هزار نفر از مردم استان صعده است که در اردوگاه‌ها زندگی می‌کنند.

انتفاضه مردم جنوب

دستاوردهای وحدت یمن در سال 1990 توسط حاکمان یمن‌شمالی سابق مصادره شد. تلاش جنوبی‌ها برای جدایی مجدد در سال 1994 منجر به جنگ سه ماهه و شکست و فرار سران حزب سوسیالیست به خارج از یمن شد. در 17سال گذشته نیز هرگونه اعتراض مردم جنوب، شدیدا سرکوب شد. از سال 2007 انتفاضه‌ای فراگیر در شهرهای جنوب علیه سیاست‌های صنعا شکل گرفت. اکنون جنوبی‌ها خود را در آستانه رهایی می‌بینند.

شبه‌کودتای سعودی

ریاست‌جمهوری علی عبدالله‌صالح در سال 1978 فرصتی برای عربستان فراهم آورد تا از طریق شیخ عبدالله الاحمر (متوفی 2008میلادی) شیخ‌المشایخ قبیله حاشد، نفوذ فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی خود را در یمن گسترش دهد. اما 3 مانع عمده در این مسیر مقاومت می‌کرد: اول شیعیان زیدی، دوم صوفیان شافعی مذهب در جنوب و سوم تمامیت‌خواهی علی عبدالله‌صالح.پس از فوت شیخ عبدالله‌الاحمر، فرزندان وی جایگزین پدر شدند اما شرایط بقا در صحنه سیاسی یمن با دوران پدر بسیار متفاوت است. اکنون دو رقیب سابق (شیعیان و جنوبی‌ها)، آماده ورود به میدان شده‌اند و حذف آنان با روش‌های نظامی ممکن نیست. تحولات اخیر فرصتی برای عربستان و خاندان الاحمر به‌وجود آورده تا از شر رقیب سرسختی چون علی‌عبدالله و اطرافیانش خلاص شوند اما آمریکا نگران منافع آتی خود در یمن است و در مقابل روند به قدرت رسیدن خاندان الاحمر مقاومت می‌کند.

احتمال تشکیل دولت وحدت‌ملی

تا قبل از حادثه حمله به کاخ علی عبدالله‌صالح، مخالفان برسر یک موضوع یعنی رفتن علی عبدالله‌صالح و تغییر نظام، اتفاق نظر داشتند. اما معلوم نیست این همدلی و همصدایی، چقدر دوام داشته باشد و آیا در دوره انتقالی، مردم یمن می‌توانند باز هم شگفتی بیافرینند و وحدت‌ملی خود را حفظ کنند؟ شواهد و قراین نشان می‌دهد که احتمال تشکیل دولت وحدت‌ملی بسیار زیاد است. چندی پیش تفاهمنامه‌ای میان اللقاء‌‌المشترک و جنبش الحوثی و سران انتفاضه جنوب امضا شد، در نتیجه همگرایی میان انقلابیون بیشتر شده و احتمال تشکیل دولت وحدت‌ملی پس از سقوط علی عبدالله‌صالح افزایش یافته است.

اظهارنظر شخصیت‌های تأثیرگذار در میان مخالفان و از طرف دیگر تأکید قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی برای حفظ تمامیت ارضی و وحدت یمن، این احتمال را تقویت کرده است.سناریوی مطلوب برای آمریکا و سعودی، تشکیل دولت وحدت‌ملی (هر چه ضعیف‌تر با حضور عناصر وابسته) است. 2گزینه دیگر یعنی تشکیل دولت فدرال و تجزیه یمن برای آمریکا و عربستان سعودی نامطلوب ارزیابی می‌شود. آمریکا و اعراب در منطقه تلاش می‌کنند تا از طریق طرح پیشنهادی شورای همکاری خلیج‌فارس، فرایند انتقال قدرت را در یمن مدیریت کنند تا ارتش، سازمان‌های امنیتی و دولت آینده یمن به‌گونه‌ای شکل بگیرد که برای منافع آنان، خطری به همراه نداشته‌باشد. به عبارت دیگر از حضور شیعیان، جنوبی‌ها و نیروهای مستقل در ساختار قدرت تا جایی که امکان دارد جلوگیری شود. اکنون جنگ اراده‌ها در صنعا آغاز شده و روزهای آینده، نتیجه کشمکش بین اراده مردم و اراده قدرت‌های بزرگ، آشکار خواهد شد.

احتمال تشکیل دولت فدرال

احتمال تشکیل دولت فدرال منتفی نیست زیرا کانون‌های قدرت در یمن شامل شیعیان، جنوبی‌ها و خاندان الاحمر، زمینه‌های عقیدتی، جغرافیایی و تاریخی برای اختلاف نظر دارند، مضاف بر اینکه نهادها و مؤسسات مدنی و دمکراتیک در جامعه سنتی و قبیله‌سالار یمن، هنوز به سطح قابل توجهی از رشد و بلوغ نرسیده اند.

درخصوص نحوه انتقال قدرت و همچنین چگونگی تشکیل دولت آینده و ترکیب آن، نگرانی‌هایی میان طرف‌های داخلی و خارجی درگیر در یمن وجود دارد. درصورتی که دولت جدید یمن، برآمده از خواست و اراده مردم و نماینده واقعی گروه‌های مختلف ازجمله شیعیان زیدی (با جمعیتی بالغ بر 9میلیون نفر) و مردم جنوب باشد و مشارکت واقعی آنان در ساختار قدرت تضمین شود، احتمال جنگ داخلی و تجزیه یمن منتفی خواهد شد.

احتمال تجزیه و خود مختاری

درصورتی که مخالفان بر سر تشکیل دولت وحدت ملی به توافق نرسند و سازوکار مناسبی هم برای دولت فدرال وجود نداشته باشد، احتمال تجزیه یمن مطرح خواهد شد. این سناریو زمانی تقویت خواهد شد که اولا مردم جنوب در یمن جدید بازهم در حاشیه قرار‌بگیرند، ثانیا اعمال نفوذ همسایگان شمالی و قدرت‌های بزرگ، دولت جدید را در مقابل شیعیان زیدی و گروه الحوثی قرار دهد. پرواضح است آمریکا و عربستان به هر قیمتی شده می‌خواهند تا حد ممکن بر روند تحولات تأثیر بگذارند و انتقال قدرت را آنگونه که منافعشان اقتضا می‌کند، به سرانجام مقصود برسانند. آنان به‌خوبی دریافته‌اند که علی عبدالله‌صالح پیش از دخالت‌های خارجی توانایی کنترل بحران را از دست داده بود و در جنگ داخلی هم بازنده میدان می‌شد و مقاومت او برای ماندن منجر به درگیری و انفجار اوضاع بود. از نظر غربی‌ها درصورت شعله‌ور شدن جنگ داخلی، آینده‌ای مجهول در انتظار یمن است و این سناریوی مطلوب غرب نیست زیرا در این‌صورت، دیگر امکان تأثیرگذاری بر روند سیاسی وجود نخواهد داشت. ضمن اینکه احتمال تجزیه یمن به ۳ یا ۴ منطقه وجود دارد.