با بالا رفتن بینش خانوادهها در امر تربیت فرزندان، هر ساله تعداد کسانی که از تعطیلات سهماهه خود نهایت استفاده را میبرند، بیشتر و بیشتر میشود. همه خانوادهها دوست دارند فرزندانشان در زمینههای فرهنگی یا ورزشی پیشرفت قابلتوجهی داشته باشند؛ تابستان این مجال را به آنها میدهد تا با بهرهبرداری از آن، به مقاصد دور و دراز خود نایل آیند.
اما خانوادهها باید توجه داشتهباشند که فرزندانشان را به چه کلاسهایی میفرستند. آنها باید با توجه به علایق فرزندان، ضمن مشورت با آنها، زمینههای حضور دلخواه آنان را در این کلاسها فراهم آورند؛ پس در چنین شرایطی به کار بردن سلیقه یا چشم و همچشمی امری نکوهیده و مذموم بهحساب میآید.
فرزندی را که بزرگ کردهاید دارای سلایق و علایق پیچیدهای است. بسیاری از این علایق، ریشه وراثتی دارند و بسیاری دیگر نیز در تعامل با محیطهای زندگی شکل میگیرند. به هر ترتیب شما باید در وهله اول، نیازهای فرزندتان را واکاوی کرده و براساس آن، بهترین راهکار موجود را انتخاب کنید. شما در این پروسه به ظاهر ساده قصد دارید تغییرات بزرگی در زندگی آینده فرزندتان بهوجود آورید، پس باید بسیار حسابگرانه و علمی دست به انتخاب بزنید. شاخههای فرهنگی و ورزشی مورد علاقه فرزندتان را بررسی کرده و به نتایج اولیهای دست پیدا کنید اما از اتخاذ تصمیم نهایی اجتناب بورزید چون اصلا قرار نیست شما تصمیمگیرنده نهایی باشید. فرزندان باید زیرسایه شما حرکت کنند و شما بهعنوان ناظر، کارهای آنها را تجزیه و تحلیل کرده و از بروز خطاهای احتمالی پیشگیری کنید.
شما پس از آنکه علایق موجود و احتمالی فرزندتان را شناسایی کردید، باید آنرا با شاخههای آموزشی مختلفی که در دست دارید هماهنگ کرده و جدولی تشکیل دهید تا کار انتخاب برای فرزندتان راحتتر شود. وقتی به این مرحله رسیدید، شما باید فرزندتان را از این تصمیم مطلع و او را بهگونهای که بفهمد حق انتخاب دارد، وارد مسئله کنید. اینکه فرزند احساس کند از روی اجبار باید یکی از شاخههای درخواستی شما را بپذیرد بار منفی بسیار بدی روی او خواهد داشت. بنابراین سعی کنید با رویهای جلو روید که گویی در یک لحظه، یک فکر بکر به سرتان زده است. فرزندان از این احساس شما بیشتر استقبال میکنند تا اینکه بفهمند شما از مدتها قبل در حال کار روی این برنامه بودهاید.
فرزندتان را دارای حق انتخاب بدانید
اینکه فرزند شما باید تمام یا قسمتی از فصل تعطیلات خود را به آموزش بپردازد، امر مهمی است که در وهله اول باید با خود او در میان بگذارید. فرزندتان باید بداند به چه دلیلی به این کلاسها میرود و توجیه منطقی آنچه چیزی است. عموما فرزندان تا سنین جوانی، افرادی سودگرا و قائل به اصالت تجربهگرایی هستند، چون تا نفهمند کارشان به چه نتیجهای منتج خواهد شد آنرا به نحو احسن انجام نمیدهند و تجربهگرا هستند چون راه افتادن امری که تاکنون در زندگی آنها وجود نداشته، کمی سخت و البته زمانبر خواهد بود. بنابراین شما با کسانی مواجهید که باید در برخوردتان با آنها تمامی اصول منطقی را رعایت کرده و بدانید که آنها در نهاد خود منطقی دارند که براساس تصمیم آنها اقدام به انجام یا رد عملی میکنند. بسیاری از والدین با این مشکل مواجهند که با ظاهر ساده فرزند خود تعامل میکنند فارغ از اینکه از درون جستوجوگر و منطقی آنها بیخبرند، همین عامل خود میتواند بزرگترین عنصر بروز تعارض را در وجود فرزند با خانوادهاش بهوجود آورد. به این تعارض بهسادگی ننگرید، تقویت این حس تعارض در آینده میتواند بزرگترین ضربات را به فرزند و خانوادهاش وارد آورد.
پس شما در دومین قدم باید فلسفه رفتن فرزندتان به اینگونه کلاسها را برای وی به شیوهای کاملا منطقی و عقلی، تشریح کنید. مطمئن باشید شما اگر بتوانید این کار را بهصورتی کاملا دلسوزانه و عقلانی در ضمیر فرزندتان جابیندازید، وی بهصورت دلخواه، 50درصد راه را میپیماید اما اگر نتوانید این رسالت خود را به خوبی انجام دهید، حتی با وجود کلاسهای مستمر و برنامهریزی شده، فرزندتان چون آن انگیزه لازم را از ابتدا در درونش نداشته، نمیتواند بهره لازم را از این کلاسها ببرد و چه بسا تا پایان عمر نیز نسبت به آن رشته احساس انزجار کند. بهعنوان نمونه، در حال حاضر انسانهای بسیاری هستند که در نونهالی یا نوجوانیشان، بهدلیل اجبار خانواده و براساس قوه قهریه به کلاسهایی همچون آموزش زبان انگلیسی رفته اما چون رغبتی برای رفتن به این کلاسها نداشتهاند، اکنون در بزرگسالی نه تنها هیچ پیشرفتی در مبحث زبان نداشتهاند بلکه نسبت به این رشته متنفر بوده و چه بسا این تنفر روی خانوادهشان علیالخصوص فرزندان تأثیر منفی به جا بگذارد.
به گزینههای فرزندتان نزدیک باشید
اکثریت قریب به اتفاق خانوادهها، برای فرزندانشان کلاسهای فرهنگی یا ورزشی را برمیگزینند. خانواده باید در چیدمان آن جدولی که قبلا بدان پرداخته شد، دیدی جامع داشته باشد و همه جوانب امر را نیز در نظر بگیرد. در برخی از اوقات اتفاق میافتد که فرزند نسبت به شاخهای که هیچ اطلاعی از آن ندارد، از روی کنجکاوی و پس از انجام تحقیقات خانواده در آن مقوله، وارد آن رشته شده و به پیشرفتهای غیرقابلباوری نیز دست پیدا میکند. بنابراین خانوادهها باید در هر موضوعی، حتیالامکان تمام شاخههای آن رشته را در جدول بیاورند. مثلا در بخش فرهنگی میتوان شاخههایی چون آموزش نقاشی، خطاطی، زبان خارجه، موسیقی و... را بگنجانند و برای هر رشته، زیرمجموعههایی را در نظر بگیرند؛ مثلا در زمینه ورزشی بدین منوال عمل کنید: فوتبال، والیبال، بسکتبال، شنا و... .
اما بهترین تابستان برای فرزندتان زمانی رقم میخورد که وی در 2 یا 3 شاخه به فعالیت بپردازد. باید قبول کرد که جمعیت کلی کشورمان به هیچیک از زبانهای خارجی تسلط ندارد. بنابراین آموزش یک زبان خارجی برای فرزندی که در عصر ارتباطات زندگی میکند امری لازم و ضروری به حساب میآید. در کنار این رشته، وی میتواند یک شاخه ورزشی و یک شاخه فرهنگی را نیز برای خود انتخاب کند و با تقسیم فعالیتهای این سه شاخه، تابستان پرباری را پشت سر بگذارد؛ تابستانی که نقش قابلتوجهی در ساختن آینده آرمانی وی بازی خواهد کرد.
اینکه فرزندتان بتواند 2 یا 3شاخه را بهصورت همزمان در تابستان پیگیری کند، یک رؤیای آرمانی و دلپذیر برای شما و اوست اما باید برای رسیدن به چنین جایگاهی با وی صحبت کرده و او را نسبت به کار بزرگی که میخواهد انجام دهد مطلع کنید. او را حساس کنید تا ترغیب شود هرسه شاخه را با تبحر بالایی پشت سر بگذارد و به تمامی آنها عشق بورزد. توجیهش کنید که یادگیری تمامی این شاخهها، جنبهای فردی داشته و جزو هنرهای شخصی وی به حساب میآید. شما علاوه بر اینکه فرزندتان را با هنرهای بسیاری آشنا میسازید، بهگونهای کاملا غیرمستقیم، راهکارهای یک برنامهریزی مفید را نیز به وی آموزش میدهید. اینکه فرزند برای هریک از شاخههای فعالیتی خود برنامهریزی کرده و روزهای هفته را به یک نسبت میان این فعالیتها تقسیم کند، خود بزرگترین درس برنامهریزی در زندگی اوست. چنین فرزندی در زندگی آینده خود از چیزهایی مانند زمانبندی برای امتحانات سراسری نظیر کنکور یا ازدواج و حتی کارهای روزمره خود، نمیترسد و بهترین انتخاب ممکنه را انجام میدهد.
نقش شما در خوشبختی فرزندتان
تابستان فصل تفریح و مسافرت است. بسیاری از خانوادهها در آرزوی رفتن به مسافرت یا انجام کارهای عقب مانده خود، در انتظار رسیدن تابستان هستند اما شما فرزند یا فرزندانی دارید که در قبال تربیت صحیح آنها مسئولید. پشتگوش انداختن امر آموزشهای فوق برنامه برای آنها، شاید خوشی یک فصل را به ارمغان بیاورد اما باید متأسف باشید که نتوانستهاید هیچگونه بهرهبرداری تربیتی برای فرزندانتان در این فصل بهعمل آورید. شما در این زمینه نه تنها نباید بیخیال باشید بلکه باید خیلی حساس عمل کنید، بهطوری که اگر خانوادههای فامیل، قصد داشته باشند فرزندانشان را به یک کلاس بخصوصی بفرستند، شما نباید چشمبسته، نسبت به تعریف و تمجیدهایشان واکنش نشان داده و فرزندتان را به همان کلاس بفرستید. جنبههای دمکراتیک آموزشی را در خانه برای فرزندانتان اعمال کنید؛ به آنها بفهمانید که باید از تمام ظرفیتهایشان نهایت استفاده را به عمل آورند تا فردا با آسودگی هر چه تمامتر بتوانند از این آموزشهای تابستانی، حظ وافی و کافی را ببرند. این آموزشها برای فرزندان حکم یک زندگی تضمین شده را دارند. همین کارهای شما به درست یا غلط از سوی فرزندان، روی نوههایتان اعمال خواهد شد؛ پس بیندیشید که در چنین روزهایی چه کارهایی از شما سر میزند.