نگار پدرام: آهنگسازان و خوانندگان موسیقی ملی ایران و آهنگسازان موسیقی پاپ به فراخور زمان و شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه، از اشعاری از شاعران ملی و شاعران نوگرای ایران در آثارشان استفاده کرده‌اند.

اما اینکه شرایط اجتماعی و دوره‌های زمانی مختلف چقدر در انتخاب اشعار از سوی آهنگسازان نقش دارد، موضوعی است که در این اقتراح به آن پرداخته‌شده‌است.

داوود گنجه‌ای، آهنگساز و نوازنده کمانچه سلیقه آهنگساز را مهم‌ترین عامل در انتخاب شعر دانست؛ «اگر بین شاعر و آهنگساز از نظر سلیقه و بینش نزدیکی وجود نداشته‌باشد ملودی و اثری جاودانه خلق نمی‌شود. ‌از یک‌سو این همان اتفاقی است که در دوره فعلی شاهد آن هستیم و از سوی دیگر نیز کسانی را به‌عنوان آهنگساز می‌بینیم که موسیقی را با تجارت اشتباه گرفته‌اند.‌

یعنی موسیقی برایشان به یک بازی تبدیل شده که در آن از هر شعر، ساز و ارکستراسیونی می‌توان استفاده کرد و همین باعث روزمرگی و تکرار در موسیقی شده‌است. در‌حالی‌که پیش از این آهنگسازان و شاعران با دقتی که داشتند به موسیقی بیشتر احترام می‌گذاشتند و همین عامل باعث ماندگاری آثارشان در دوره‌های مختلف شده‌است.»گنجه‌ای با بیان اینکه موسیقی دارای پیام‌های بسیار است بر پیوند بین شاعر و آهنگساز تأکید کرد؛ «سال‌ها پیش بین شاعر و آهنگساز این همه فاصله و اختلاف نظر نبود. اما این روزها فاصله و تفاوت‌های فکری و سلیقه‌ای بسیار زیاد شده و انگار شاعر در فضای دیگری شعر سروده و آهنگساز در فضایی دیگر برای آن ملودی می‌سازد و نمی‌توان انتظار داشت که اثری بی‌نظیر و ماندگار خلق شود.

در حالی‌که پیش از این آهنگساز و شاعر اثر یک نفر بود مثل شیدا، یا آن‌قدر با هم نزدیکی فکر داشتند که حاصل کارشان اثری هنری، عارفانه، عاشقانه و عاطفی می‌شد.»این آهنگساز همچنین درباره نقش شرایط اجتماعی در انتخاب اشعار معتقد است؛«در دهه‌های گذشته شعرا با توجه به شرایط اجتماعی دوران خود اشعاری سروده و آهنگسازان نیز از آنها در آثارشان استفاده کرده‌اند و سال‌ها بعد اتفاقات اجتماعی باعث شده که همان اشعار و ملودی‌های قدیمی دوباره یادآوری شود. بنابراین می‌توان گفت که هم شعرا در سرودن اشعار شرایط زمان را در نظر می‌گیرند و هم آهنگساز و خواننده در انتخاب اشعار این نکته را در نظر می‌گیرند.»

گنجه‌ای حال، هوا و روحیه آهنگساز و خواننده را نیز در انتخاب اشعار مؤثر دانست؛«اگر آهنگساز بخواهد در اثرش پند و نصیحت کند حتما به سراغ اشعار سعدی می‌رود، یا اگر قرار باشد اثری عاشقانه بسازد از اشعار حافظ یا اشعار شاعران نوگرا استفاده می‌کند و... بنابراین انتخاب آهنگساز و خواننده به نوع کار و حال و هوایشان نیز بستگی دارد.»

میلاد کیایی، آهنگساز و نوازنده سنتور نیز معتقد است:«سبک آهنگساز و خواننده در انتخاب اشعار تأثیر دارد.‌به‌عنوان مثال ‌سبک آهنگسازی در موسیقی کلاسیک ایرانی با اشعار مولانا، حافظ و گاه سعدی هماهنگی بیشتری دارد.‌اگر‌چه این هماهنگی دست آهنگساز و خواننده را در انتخاب اشعار سایر شعرا نمی‌بندد.‌» این آهنگساز با اشاره به نوآوری‌های برخی آهنگسازان در انتخاب اشعار گفت:« برخی از آهنگسازان برای اینکه مخاطبان بیشتری را به‌ویژه از میان نسل جدید به دست آورند، از اشعار نو در کارهایشان استفاده می‌کنند. البته انتخاب اشعار شاعران نوگرا، تنها به بهانه به دست آوردن مخاطبان بیشتر نیست بلکه ویژگی‌های خوب و منحصر به فرد شعر این شاعران را نیز نشان می‌دهد.»

کیایی همچنین به شاعران دیگری اشاره کرد؛ « تعدادی از شاعران نوگرای ما همچون فریدون مشیری، احمد شاملو، مهدی سهیلی و...اشعار بسیار زیبایی سروده‌اند که با شرایط اجتماعی و فرهنگی زمان خودشان هماهنگ بوده‌ اما در دوره‌های دیگر نیز همان کارکرد را داشته و مورد توجه قرار گرفته‌است. به‌عنوان مثال در اشعار فریدون مشیری همیشه بوی عشق، انسانیت و امید وجود دارد و همین ویژگی‌های این شاعر، شعر او را برای همه نسل‌ها شنیدنی کرده‌است. به همین دلیل است که در میان شاعران نوگرا، شعرهای فریدون مشیری بیش از سایرین از سوی آهنگسازان و خوانندگان مورد استفاده قرار گرفته‌است.»

نویسنده کتاب‌های «راز آشکارا» و «شور و شادی» معتقد است:« شرایط زمان آهنگساز و خواننده در انتخاب شعر از سوی آنها مؤثر است. همان طور که مسائلی چون صلح، آرامش، جنگ، انقلاب‌و... بر شعر شاعران تأثیر دارد، انتخاب آنها از سوی آهنگساز و خواننده نیز با توجه به شرایط زمان انجام می‌شود. اما در مجموع اثری جاودانه می‌شود که برای روز ساخته نشده باشد و در دوره‌های زمانی مختلف و برای نسل‌های متفاوت شنیدنی باشد.»

وی با تأکید بر اینکه شاعر و آهنگساز باید اثری فراتر از زمان خلق کنند، به آهنگسازی روح‌الله خالقی اشاره دارد؛ « خالقی آهنگسازی است که آثارش هیچ‌گاه تکرار نخواهد شد چرا که او همیشه فراتر از زمان خود بود ه و به همین دلیل آثارش ماندگار شده‌است. نکته جالب در مورد خالقی این است که او هم از اشعار شاعران کلاسیک ایران همچون رودکی در آثارش استفاده کرده و هم از آثار شاعرانی چون شهریار و ترانه سرایانی همچون حسین گل‌گلاب. این تنوع در کارهای خالقی به هیچ‌وجه از هنر او کم نکرده به‌طوری که امروز هم با شنیدن آثار این آهنگساز تأثیر جادویی او را بر روحمان درک می‌کنیم.»

داریوش پیرنیاکان، محقق موسیقی کلاسیک ایرانی نیز معتقد است:«دوره‌های مختلف تأثیرات خاص خود را بر همه حوزه‌های فرهنگی و هنری و از جمله موسیقی دارد.وظیفه ما این است که در بررسی موسیقی هر دوره شرایط اجتماعی و مکان ساخت و تولید آثار را در نظر بگیریم. به‌عنوان مثال شرایط اجتماعی بعد از انقلاب مشروطه تأثیرات زیادی بر موسیقی آن زمان گذاشته‌‌است. تصانیف آن دوره بیشتر مضامین اجتماعی، ملی و فرهنگی دارد. یعنی آن زمان از موسیقی به‌عنوان یک هنر متعالی برای بیان مفاهیم مورد نظرشان استفاده کرده‌اند.»

پیرنیاکان نگاه انتقادی به شرایط فعلی موسیقی دارد؛ «در رسانه‌هااین روزها شعرهایی می‌شنویم که باعث خنده است اما متأسفانه در صدا و سیما نیز از همین نوع موسیقی و کلام کم ارزش و بی‌ارزش استفاده می‌شود. از آن‌طرف هم می‌بینیم که یک آهنگساز ناپخته شعری از مولانا انتخاب می‌کند و آهنگ بسیار مبتذلی روی آن می‌گذارد و شعر را خراب می‌کند؛ چون این آهنگساز بلد نیست و موسیقی را نمی‌شناسد و طبیعی است که از شعر و ترانه هم سردرنمی‌آورد.

متأسفانه هیچ‌وقت موسیقی ایرانی به این ابتذالی که از رسانه‌ها می‌شنویم نبوده‌است.»وی درباره محبوبیت شاعران کلاسیک ایران معتقد است:« اشعار فردوسی تغزلی نیست و به همین دلیل کمتر از سوی آهنگسازان مورد استفاده قرار گرفته مگر در زمانی که بخواهیم موسیقی حماسی بسازیم. اما حافظ، سعدی، مولانا و عطار شاعرانی هستند که بیش از سایر شعرا مورد توجه آهنگسازان قرار گرفته‌اند چون اشعار هر کدام از این شعرا ویژگی‌های منحصر به فردی دارد که آنها را از سایر شعرا متمایز کرده‌است. در مجموع تأثیرات اتفاقات و حوادث در جامعه در انتخاب اشعار بسیار مؤثر است؛ اتفاقاتی همچون انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی یا تأسیس رادیو و تلویزیون که به تولید انبوه و در نتیجه کم دقتی در موسیقی منجر شده‌است.»