من شنیدهام که تو میآیی و دنیا با آمدن تو جای بهتری برای زندگی میشود. من خیلی با خودم فکر کردهام که جهان با بودن تو چه شکلی میشود. خواستم چند تا پیشنهاد بدهم که بدانی من هم به تو فکر میکنم و به آن جهانی که با آمدن تو بهتر میشود هم فکر میکنم.
من فکر میکنم دنیای ما کمی پنجره لازم دارد که رو به آسمان باز شود. البته نه هر آسمانی. کمی پنجره حسابی که رو به آسمانی آبی باز شود که در آن پرندگان بهراحتی پرواز کنند و از هیچچیز نترسند، حتی نفس کشیدن!
و در ضمن دنیای ما به زمین نیاز دارد. درست است که ما الان زمین داریم، اما به نظرمیآید که دیگر جای جذابی برای زندگی کردن نیست. بسکه هر جور که خواستهایم با این زمین بد تا کردهایم. لگدش کردهایم. احترامش را نگه نداشتهایم و از آن بدتر با ناراحتیهایمان، کجرفتاریهایمان، بدیهایمان، روح زمین را آلوده کردهایم!
اما اگر قرار است روی همین زمین زندگی کنیم و دنیا جای بهتری بشود، پس لطفاً با خودت کمی نور بیاور که به قلبهایمان بتابانیم. زمین ما نور میخواهد. من شنیدهام که تو نور خالص داری. چون نزدیکترین دوست کسی هستی که صدایش میکنند : یا نور النور!