مهین گرجی: دیدن بازیکنان خارجی در تیم‌های زنان، آخر خبر است. هر چند این اولین باری نیست که زنان از خارجی‌ها برای نتیجه‌گیری کمک می‌گیرند اما راستش تعداد آن‌ها از انگشتان دست هم بیشتر نشده.

 امسال که اجازة شرکت زنان ایران در بازی‌های برون مرزی صادر شده،‌ باشگاه‌ها تکانی خوردند و یار کمکی گرفته‌اند. مسافران این فصل بسکتبال از یونان، ارمنستان و نیجریه آمده‌اند. دیدن بازیکنان خارجی در تیم‌های مردان هنوز عادی نشده و تماشاچیان با دیدن آن‌ها به وجد می‌آیند چه رسد به این‌که زنان بخواهند یار خارجی بگیرند.

ورزش زنان در ایران هنوز به مرزی از توسعه‌یافتگی نرسیده که  مثل تیم‌های حرفه‌ای نتیجه برایشان مهم باشد،‌این است که شنیدن حضور بازیکنان خارجی در باشگاه‌ها کمی غیرعادی است. فصل گذشته تنها سه تیم گنبد، ‌حجاب تهران و قزوین از بازیکنان خارجی استفاده می‌کردند و امسال نفت،‌ آرارات و استقلال هم به جمع آن‌ها اضافه شده‌اند.

در حال حاضر آرارات ویسمیا آدامیان بازیکن ارمنستانی را دارد که در پست پنج از او استفاده می‌کند. این بازیکن پارسال با سیما عادلی در حجاب تهران بازی می‌کرد. فرانک طیاری یک دانشجوی شیمی در دانشگاه تهران پیدا کرده که خیلی راحت او را به تیمش آورد.

دیونیسیا ددپلو اهل یونان است و نفت بدون این‌که متحمل هزینة زیادی بشود، از او در تیمش استفاده می‌کند. دیونیسیا فوروارد قدرتی است و قرارداد حرفه‌ای ندارد. آن‌طور که فرانک طیاری می‌گوید پاداش می‌گیرد. استقلال هم دو بازیکن نیجریه‌ای دارد. بازیکنان سیاه‌پوستی که سوئیت شماره101 یکی از هتل‌های نه‌چندان لوکس تهران را برایشان رزرو کرده‌اند؛ مگی و ازینه. ازینه در پست سانتر بازی می‌کند و مگی گارد رأس است. هر دو در تیم‌ملی نیجریه بازی می‌کنند.

درِ چوبی سبز رنگ، درست روبه‌روی پله‌های طبقه اول هتل بی‌صدا باز می‌شود. سوئیت تقریبا بزرگی است با دو اتاق خواب. یک آشپزخانة کوچک با بالکنی یک وجبی، همة دارایی این دو آفریقایی در تهران است. جایی که می‌گویند از ماندن در آن گاهی کسل می‌شوند.

مگی خیلی ریز جثه است و صورت بچگانه‌ای دارد اما دوست دیگرش جثه‌ای براساس تصور متداول ما از آفریقایی‌ها دارد. درست مثل همة سیاه‌پوست‌ها خیلی قوی هیکل است.

خطوط صورتش تقریبا خشن است اما این ظاهر قضیه است چون در همان  دقیقه اول، این‌قدر صمیمی شد که انگار ماه‌هاست با هم دوست هستیم. یک اتفاق ساده این دو نفر را به خاورمیانه می‌کشاند. یک تلفن و سفارش یکی از مسؤولان فیبا آفریقا: « فردریک اونیکا به من زنگ زد و گفت که یک کار برایت این‌جا دارم.

گفتم: «جاهای زیادی برای بازی کردن وجود دارد. من دوست ندارم در ایران بازی کنم، اما او اطمینان داد که این‌جا امن است و چون به او اعتماد داشتم، دیگر حرفی نزدم و آمدم.»
ازینه تنها کسی است که در این گفت‌وگو شرکت می‌کند، چون مگی خیلی خجالتی است و هر از گاهی فقط لبخندی می‌زند. وانمود می‌کند که حواسش به فیلمی است که  می‌بیند اما به بخش‌هایی از این گفت‌وگو هم واکنش نشان می‌دهد.

آن‌ها که تا به حال در خاورمیانه نبوده‌اند، تنها تصویری که از این منطقه دارند جنگ است و ناامنی. درست مثل ذهنیتی که تقریبا همة مردم از قاره آفریقا دارند؛‌ سرزمینی خشک و قحطی‌زده که با بیماری‌های لاعلاج دست به گریبان است: «من هیچ تصویری از ایران نداشتم. فکر می‌کردم این‌جا جنگ است و بمباران. اما فردریک (اونیکا) به من گفت پاشو بیا... به غیر از تو بازیکنان دیگری هم این‌جا بازی می‌کنند.»

حجم بالای تبلیغات رسانه‌های غربی از ایران، ‌تصویر سرزمین آریا را تیره کرده و ازینه درست مثل آندره پیتس، راجرز واشنگتن، وایتاری مارش و بقیة بازیکنان بسکتبالی که به ایران ‌آمدند، نظر مثبتی نسبت به این سرزمین نداشت.

هر چند آن‌ها محدودیت‌های دختران ایران را در تصمیم‌گیری ندارند اما او بی‌تعارف می‌گوید که خانواده‌اش به شدت با تصمیم او مخالفت کردند: «مامانم گفت نرو، ‌دیوانه شدی آن‌جا تو را با آمریکایی‌ها اشتباه می‌گیرند و به‌ات حمله می‌کنند یا دوستانم هم سعی داشتند منصرفم کنند و می‌گفتند که بوش به این کشور حمله می‌کند نرو، اما حالا که این‌جا هستم همه چیز متفاوت است. مردم خیلی خونگرم و مهربان‌اند.»

او مثل بقیة بازیکنان دیگر به راحتی صفت حرفه‌ای را روی خودش می‌گذارد و بادی به غبغب می‌اندازد و می‌گوید که در هر شرایطی  می‌تواند زندگی کند و اصلا دختر لوسی نیست. این است که بی‌خیال آپارتمان‌نشینی است. حرف بسکتبال که پیش می‌آید یک دفعه سرذوق می‌آید.

ازینه در لپ‌تابی که روی اوپن آشپزخانة کوچکشان گذاشته، کلی عکس دارد. یک آلبوم سیار. هم خانوادگی است و هم آلبوم ورزشی‌اش است. او درکشورش عضو باشگاه First Bank است. باشگاهی که قهرمان باشگاه‌های نیجریه است. یک فیل کوچولوی آبی رنگی در وسط پرچم سفید، علامت این باشگاه است.

با دیدن عکس‌هایش از شرایط بسکتبال کشورش می‌گوید: «بسکتبال در نیجریه، بازی سختی است. مربیان سختگیرند، سعی دارند بچه‌ها را به بازی تشویق کنند. تمرینات، زیاد و پرفشار است. تمرینات بدنسازی با جدیت دنبال می‌شود. ما بازیکنان زیادی داریم که در لیگ‌های دیگر بازی می‌کنند. بسکتبال یکی از رشته‌های پرطرفدار است. در هر بازی تماشاچیان زیادی به سالن می‌آیند. بازی‌ها از تلویزیون پخش می‌شود. روزنامه‌ها همة اخبار را دنبال می‌کنند. در خیابان که راه می‌روی مردم می‌شناسنت.  عکس می‌گیرند اما این‌جا این‌طور نیست.»

اوضاع برای ازینه و مگی در ایران کمی غیرطبیعی است، با این‌که آن‌ها خودشان را حرفه‌ای می‌دانند، اولین چیزی که باعث تعجب‌شان است، سکوتی است که در سالن‌های زنان وجود دارد: «این‌جا اصلا تماشاچی وجود ندارد و کسی اهمیتی نمی‌دهد که چه‌جور بازیکنی هستی، برای همین است که کسی به سالن نمی‌آید، ‌تلویزیون بازی‌ها را پخش نمی‌کند و همة این‌ها باعث می‌شود که تیم‌های زنان رشد نکنند. چون وقتی آن‌ها دیده بشوند مجبورند که خوب بازی کنند، ‌خود را بالا بکشند و این‌طوری سطح بسکتبال‌شان هم بالا می‌رود. بر خلاف اروپا، آمریکا و آفریقا که بازیکنان برای این‌که در بورس باشند، ‌روی وب‌سایت بروند و در تلویزیون دیده بشوند و روزنامه‌ها از آن‌ها مطلب بنویسند، حسابی تمرین می‌کنند. ولی در ایران زنان تقریبا فقط برای تفریح بازی می‌کنند.»

در آشپزخانة سوئیت این دو آفریقایی، یک ماهی‌تابه بزرگ است و یک کتری،‌ کمی هم سیب و موز و کاهو هم روی کابینت ولو هستند. ازینه با چای پذیرایی می‌کند. اتاق تقریبا نامرتب است. اطمینان دارم اگر به جای این دو نفر، ‌ایرانی‌ها این‌جا زندگی می‌کردند، همه جا از تمیزی برق می‌زد: ‌«این‌جا تمرین زیادی نداریم و تقریبا کارمان شده خوردن و خوابیدن،‌ می‌ترسم چاق بشویم.»

استقلال به دلیل مشکلات مالی تقریبا تیمش را تعطیل کرده و آن‌ها که هیچ جا را نمی‌شناسند آپارتمان‌نشین شدند: «واسة خودمان کلی غذاهای آفریقایی می‌پزیم، ‌ادویه‌هایی که لازم دارد هم داریم. اما راستش دلم تنگ شده برای دوستانم.»

این‌جا کسی جلوی کار این دو نفر را نمی‌گیرد، اما آن‌ها اهل بیرون رفتن نیستند. نه زبان فارسی می‌دانند و نه جایی را می‌شناسند: ‌«در نیجریه ساعت‌های بیکاری می‌رویم مهمانی، ‌یا قدم می‌زنیم و با دوستان بیرون می‌رویم. اما این‌جا نمی‌شود هیچ کاری کرد. همة تفریح‌مان اینترنت است یا دیدن فیلم. گاهی هم بچه‌ها می‌آیند دنبالمان می‌رویم شام بیرون، گاهی هم می‌رویم ویترین مغازه‌ها را می‌بینیم!»

دستمزدی که ازینه و مگی می‌گیرند در مقایسه با بازیکنان مرد، تقریبا خنده‌دار است. 2 هزار دلار در ماه. اما همین رقم برای بازیکنان دختر ایرانی، رؤیایی است. با این حال آن‌ها از بازی در ایران برخلاف روزهای اول اصلا لذت نمی‌برند: «برای بازی‌های این‌جا اصلا تماشاچی نمی‌آید برای همین بازی کردن اصلا لذت ندارد، اما در نیجریه این‌طور نیست. آن‌جا اگر بد بازی کنی، راحت هو می‌شوی، ولی این‌جا باید بنشینی در خانه و دست رو دست بگذاری.»

آن‌ها چه بلایی برسر ما می‌آورند؟

درست مثل مردان، بازیکنان خارجی حاضر در لیگ برتر بسکتبال زنان، تنور بازی‌های لیگ را گرم کرده‌اند. زنان تا پیش از این، سهمی از هیجان موجود در بازی‌های لیگ نداشتند، اما حضور این بازیکنان - به گفتة مسؤولان - حداقل بازیکنانی را که به زحمت در سالن می‌ماندند، به تماشای بازی آن‌ها می‌نشاند.

مسابقات زنان با وجود اجرای طرح جامع ورزش هنوز با بایکوت خبری روبه‌رو است. به همین دلیل است که حتی خبر استخدام بازیکنان خارجی هم به روزنامه‌ها درز نمی‌کند.

صرف‌نظر از گرمایی که حضور این بازیکنان به رقابت‌های لیگ می‌دهد، باید اعتراف کرد که آن‌ها می‌توانند سفیران خوبی برای ورزش زنان ایران باشند. کمتر کشوری است که فی‌البداهه اطلاعات جامعی از ورزش زنان ایران داشته باشد و خیلی‌ها شاید به سختی باور کنند که زنان ایران فعالیت‌های باشگاهی هم دارند. شاید این بهترین فرصت باشد که مدیران باشگاه‌ها بتوانند برای مطرح کردن خود از آن استفاده کنند.

صرف نظر از بعد تبلیغاتی که بعید است مدیران باشگاه‌ها به آن اهمیتی بدهند،  بحث تأثیرات فنی حضور این بازیکنان است. زنان ایران فرصت بازی با تیم‌های مطرح را ندارند و به جز چند تیم که در اولین دوره‌های بازی‌های دهة فجر یا بازی‌های زنان کشورهای اسلامی به ایران آمدند، بازیکنان ایران هنوز تیم‌های مطرحی را به خود ندیده‌اند. اما با حضور سه بازیکن آفریقایی و اروپایی، به گفتة بعضی از مربیان انگیزه‌های آن‌ها بالاتر رفته است.

فرانک طیاری سرمربی تیم نفت که امسال «ددپلو»ی یونانی را در اختیار دارد، در این‌باره می‌گوید: «خارجی‌ها از نظر روانی خیلی روی تیم‌ها تأثیرگذارند و بازیکنان ما احساس امنیت بیشتری می‌کنند. کافی است حریف بداند که باید جلوی تیمی بازی کند که یک سانتر خارجی دارد؛ آن وقت ناخودآگاه کم می‌آورد. همین فاکتور در بازی تأثیرگذار است. از طرفی بازیکنان ما در کنار این بازیکنان خارجی خیلی رشد می‌کنند. حرکات آن‌ها را زیر نظر می‌گیرند و همین به پیشرفت بسکتبال ما کمک می‌کند و در نهایت این‌که بازیکنان خارجی وقتی به کشورشان بر می‌گردند، می‌توانند به شناساندن فرهنگ ایران به دیگران کمک کنند.»

از نگاه الهه علیدوستی یکی از مطرح‌ترین داوران بسکتبال، حضور زنان خارجی باعث ایجاد رقابت در بازی‌ها می‌شود. او می‌گوید: «شاید تا قبل از این، تیم‌ها بدون توجه به حساسیت بازی تمرین می‌کردند، اما حالا وجود بازیکنان خارجی، حس رقابت را در بازیکنان بالا می‌برد.

بازیکنی که می‌داند باید یک سانتر بزرگ‌تر و قوی‌تر از خودش را دفاع کند، قطعا مثل قبل تمرین نمی‌کند و برای این‌که خودش را ثابت کند، ناخودآگاه انگیزه‌اش بالاتر می‌رود و با هدف تمرین می‌کند. همین به زیباتر شدن بازی‌ها کمک می‌کند و در بازی‌های حساس، این زیبایی‌ها بیشتر دیده می‌شود.

اما سیما عادلی، سرمربی تیم بسکتبال استقلال که با آوردن دو بازیکن ملی‌پوش نیجریه‌ای دردسرهایش بیشتر شده، عقیده دارد که خارجی‌ها به اصلاح حرکت‌های غلط بازیکنان کمک بزرگی می‌کنند: «بزرگ‌ترین نقطة ضعف بسکتبال ما نداشتن سانتر است. یعنی ما نفرات بلند قدی نداریم که بازیکنان خوبی باشند. می‌توانم بگویم که فرهنگ دختر قد بلند در خانواده‌های ما هنوز جا نیفتاده چرا که حتی بچه‌هایی که برای کار در باشگاه اسم می‌نویسند، یا می‌خواهند لاغر شوند یا این‌که کمی قد بکشند. اما اغلب مادران از ما می‌خواهند با آن‌ها طوری تمرین نکنیم که قد بچه‌هایشان خیلی بلند شود. به همین دلیل، همیشه دست ما از این جهت خالی است و حالا با آمدن این بازیکنان، کمی نگاه‌ها عوض شده است.»

او که دو بازیکن آفریقایی‌اش را با مشورت با یک Agent استخدام کرده، به فاکتور تأثیرگذاری این بازیکنان تأکید زیادی دارد: «خود من در تیمم دیدم که با رسیدن این بازیکنان، بچه‌هایم احساس راحتی کردند و انگار قوت قلب گرفتند. پارسال بازیکنی از ارمنستان برای ما بازی     می‌کرد. او هر وقت روی نیمکت بود، کاری می‌کرد که بچه‌ها از نظر انگیزشی جان می‌گرفتند و تأثیر خیلی زیادی در روحیة بازیکنان داشت. امسال با این دو نفر، تیم‌مان اعتماد به نفس بیشتری گرفته و جالب است که بقیة تیم‌ها هم چنین حسی دارند.»

بازیکنان خارجی، بی‌سر و صدا  آمده‌اند و احتمالا در سکوت مطلق از ایران می‌روند. اما تأثیری که بر بسکتبال می‌گذارند بیش از آنی است که امروز دیده می‌شود.