تاریخ انتشار: ۹ مرداد ۱۳۸۵ - ۱۱:۲۹

یاسمن هجری : مجموعه های پلیسی از مجموعه های محبوب مخاطبان تلویزیون هستند.

نمونه های خارجی این آثار که در دهه 70 پایشان به شبکه های مختلف باز شد، محبوبیت زیادی به دست آوردند. این محبوبیت باعث شد تهیه کننده ها و کارگردان های ایرانی هم به ساخت مجموعه های پلیسی تمایل و علاقه نشان بدهند. البته مجموعه سازان ایرانی در تولید این آثار بیشتر از مجموعه های معمایی الگو گرفتند تا حادثه ای و عمدتاً تقلید کردند تا ابتکار.

 شاید به این دلیل مهم که امکانات فنی لازم برای ساخت صحنه های اکشن، تصادف، انفجار و... که در مجموعه ای مثل هشدار برای کبری 11 به بهترین و جذاب ترین شکل از آنها استفاده شده در سینما و تلویزیون ما مهیا نیست.

بنابراین اغلب مجموعه های پلیسی، در ژانر معمایی- کارآگاهی قرار می گیرند. الگوی سازندگان این مجموعه ها، آثار پربیننده ای مثل شرلوک هلمز ، پوآرو و خانم مارپل است. در این مجموعه ها هوش، زیرکی و ذکاوت خاص کارآگاه باعث حل مشکلات می شود. این کارآگاه تیزهوش، با تکیه بر نبوغش مسایل پیچیده را حل می کند و به همین دلیل، لزومی نیست که درگیر حوادثی شود که احتیاج به تحرک فیزیکی دارند!

در مقایسه مجموعه های پلیسی داخلی با نمونه های خارجی جدا از ضعف فضاسازی و خلق صحنه های هیجان آور و اکشن، یک نکته دیگر هم به چشم می خورد: تصویری که از پلیس ایرانی در این آثار ارایه می شود چندان جذاب نیست. در نمونه های پربیننده و موفقی مثل ناوارو ، ماموران مخفی پلیس و هشدار برای کبری 11 شخصیت پلیس به خوبی طراحی شده است.

شخصیت پردازی این آثار علاوه بر تاکید بر وجوه قهرمانانه کاراکترهای اصلی، از آن ها سیمایی قابل باور و ملموس ارایه می دهد.

این مأمورها با وجود مهارت و خبرگی در کارشان، گاهی دچار مشکل می شوند، اشتباه می کنند و شماتت می شوند. رعایت این جزئیات، شمایلی از پلیس می سازد که علاوه بر جذابیت، برای مخاطب بیگانه نیست.

سرنخ-کارآگاه اصفهانی

سرنخ از اولین مجموعه هایی است که در آن می توان تصویری از پلیس ایرانی دید. البته این امتیاز به خاطر لهجه اصفهانی شخصیت اصلی مجموعه نیست! امیرحسین اوصیا (جهانبخش سلطانی) شخصیتی است قابل باور و دوست داشتنی؛ پلیسی که در زندگی خصوصی اش با مشکل روبه رو است و با آن که پرونده های زیادی را حل و فصل می کند در حل مسایل زندگی خود ناتوان است.

 این نقطه ضعف، شخصیت اوصیا را زمینی و ملموس کرده است. کیومرث پوراحمد در سرنخ سعی کرده به رابطه اوصیا و دستیارش، حالتی غیررسمی و صمیمی بدهد. این رابطه حتی در خارج از ساعات اداری هم ادامه دارد و اوصیا و مصطفی (بهزاد خداویسی) بارها به بهانه های مختلف با هم ملاقات می کنند.

 این ملاقات ها معمولاً در خانه اوصیا و با حضور خانم جان (پروین دخت یزدانیان) صورت می گیرد. حضور مادر و برخورد ویژه او با پسری که مامور پلیس است، یکی دیگر از ویژگی های مثبت سرنخ است.


سرنخ ساختار معمایی دارد و آنچه مهم است کشف واقعیت برای اوصیا است. فضای مجموعه، خانوادگی است و از خشونت و درگیری در آن، کمتر اثری دیده می شود. توفیق پوراحمد در ساخت این مجموعه اپیزودیک، نزدیک شدن به حال و هوای زندگی ایرانی است.

مناسبات و روابط اقشار مختلف، ناهنجاری ها و مسایل اجتماعی و خانوادگی را می توان در سرنخ دید؛ مجموعه ای که تصویری قابل قبول از پلیس ارایه می دهد. در این تصویر، پلیس یک ابرقهرمان غریب و شگفت انگیز نیست؛ آدمی است مثل خود ما با مشکلات و دغدغه هایی از جنس ما. مجموعه سرنخ تا به حال از شبکه اول پخش شده اما در هر نوبت، مخاطب داشته. این روزها سرنخ را می توانید صبح های جمعه ببینید.

دایره تردید- تلاش برای شکستن کلیشه ها

مجموعه دایره تردید مجموعه ای اپیزودیک است. کارگردان های مختلفی در ساخت این اپیزودها همکاری کرده اند. حضور چند کارگردان در مجموعه های اپیزودیک می تواند یک ویژگی مثبت باشد؛ اگر انتخاب ها درست و ضمناً حاصل نهایی کار، یک دست و هماهنگ باشد.

در مجموعه دایره تردید سعی شده جرایم و مسایلی مورد بررسی قرار بگیرد که در جامعه امروز، بیشتر با آن ها روبه روئیم. قتل های خانوادگی، اعتیاد، فرار دختران و... موضوع های جذابی هستند که می توانند تبدیل به فیلمنامه هایی پرکشش شوند. سازندگان این مجموعه تلاش داشته اند در شخصیت پردازی پلیس از الگوهای جذاب خارجی استفاده کنند و با ترسیم فضای زندگی خصوصی و روابط صمیمی چند همکار با یکدیگر سیمایی قابل باور از پلیس به تصویر بکشند.

البته انتخاب اشتباه بازیگرانی که نقش پلیس را در دایره تردید بازی کرده اند و اجرای تصنعی آن ها به کار لطمه زده و فضایی که سازندگان مجموعه در نظر داشته اند، شکل نگرفته است. در دایره تردید اگرچه با جرایم و پرونده هایی روبه روئیم که جامعه امروز با آن ها درگیر است، اما از تحرک و خشونت فیزیکی در این مجموعه کمتر اثری دیده می شود.

در دایره تردید هم مثل سرنخ ، کارآگاه و بسیاری دیگر از مجموعه های پلیسی داخلی، حل معما و کشف راز یک جنایت نیازی به درگیری فیزیکی و حادثه پردازی پلیس ندارد و همه چیز از طریق هوش و تجربه پلیس کهنه کار و دو دستیارش حل و فصل می شود.

کلانتر- یک گام پیش

سری دوم مجموعه پلیسی کلانتر در حالی ساخته شد که بازخوردهای سری اول کاملاً معمولی بود. نه استقبال فوق العاده ای از کار به عمل آمد و نه خیلی از آن انتقاد شد. منتقدان سری اول کلانتر را جدی نگرفتند و به آن اصلاً نپرداختند.

کاراکتر محوری سریال یک سرگرد نیروی انتظامی بود که بلافاصله بعد از هر ماجرایی سروکله اش پیدا می شد و سعی می کرد معما را حل کند. ایرج نوذری با این نقش، بیشتر از بقیه بازیگران سری اول دیده شد. سری اول کلانتر جز نوذری، بازیگر چندان شناخته شده ای نداشت و خود کار هم با وجود آن که مجموعه ای پلیسی بود، بهره ای از تعلیق نبرده بود.سری دوم کلانتر که به تازگی روی آنتن رفته، گامی به پیش محسوب می شود.

مجموعه هم از نظر سر و شکل نسبت به سری اول خوش ساخت تر است و هم بازیگران بهتری دارد. هرچند این یکی اپیزودهایش طولانی است و معمولاً در یک قسمت ماجرایی جنایی رخ می دهد و از قسمت بعد پلیس وارد داستان می شود. کلانتر مجموعه ای است که به جای اکشن، بیشتر به زیرگونه معمایی گرایش دارد.

در کل پلیس حضور پررنگی در کلانتر ندارد. چنان که نام سریال هم کمی بی ربط به نظر می رسد. کلانتر بیشتر مناسب فیلم با مجموعه ای وسترن است تا پلیسی!