این استان در چند سال گذشته یکی از ردههای بالای جدول آمار طلاق را به خود اختصاص داده است و براساس آخرین گزارشهای منتشرشده بهطور میانگین، حدودا در هر 2ساعت یک طلاق در آن اتفاق میافتد. براین اساس بسیاری از کارشناسان معتقدند که افزایش طلاق اکنون مهمترین معضل و آسیب اجتماعی در کرمانشاه است.
سال گذشته 4هزار و 174طلاق در استان ثبت شده است که در مقایسه با یک سال قبل(88) که این رقم 3 هزار و 670 بود، 13درصد افزایش نشان میدهد؛ این آماری است که مدیرکل ثبتاحوال استان کرمانشاه ارائه میدهد و میافزاید: «بهطور میانگین در هر ماه 347واقعه و در هر روز 11/5 واقعه و در هر 2ساعت یک واقعه طلاق اتفاق افتاده است.» احد جودی در ادامه، آمار ازدواج ثبت شده در استان را 24هزار و 11 مورد اعلام میکند و میگوید: «این آمار در مقایسه با سال قبل که 2هزار و 836واقعه بود 3/3درصد کاهش نشان میدهد.» به این ترتیب، مقایسه آمار نسبت ازدواج به طلاق در سال1389 نشان میدهد 6 از هر 6واقعه ازدواج در استان یک مورد به طلاق انجامیده و این در حالی است که اکنون میانگین کشوری، یک طلاق در برابر هر 6/5 ازدواج است. مدیرکل ثبتاحوال استان کرمانشاه در تحلیل وقایع چهارگانه تولد، فوت، ازدواج و طلاق در استان خاطرنشان میکند: «با آمار عجیب و در عین حال نگرانکنندهای روبهرو هستیم ؛کاهش تولد، افزایش فوت، کاهش ازدواج و افزایش طلاق جای تأمل دارد.»
نگاهی به آمارهای سالیان گذشته نشان میدهد که از سال 1380 به بعد سیر صعودی طلاق در کشور شیب تندتری پیدا کرده است، همچنین بررسی نمودار نسبت طلاق به ازدواج طی 3دهه گذشته حاکی از آن است که این نسبت 28درصد افزایش داشته است.
در این میان تعداد طلاق در استان کرمانشاه چنان افزایش یافت که سرانجام در سال گذشته رتبه دوم کشور را بهدست آورد. بررسی تعداد طلاق به نسبت کل جمعیت هر استان گویای آن است که در سال گذشته استانهای تهران، کردستان، کرمانشاه و خراسانرضوی بیشترین و استانهای ایلام، چهارمحال و بختیاری و یزد کمترین میزان طلاق را به خود اختصاص دادهاند؛ به عبارت دیگر کرمانشاه در مقایسه با جمعیتاش پس از استان تهران پر طلاقترین استان کشور است.
رحمان مردانی، وکیل دادگستری و کارشناس ارشد حقوق، با بیان اینکه آمار بالای طلاق در استان کرمانشاه زنگ خطر را برای استان و مسئولان مرتبط با این بخش به صدا درآورده است، میگوید: «دلایل طلاق در هر جامعه باید متناسب با وضع فرهنگی، اجتماعی و سیاسی حاکم بر آن، مورد تحلیل قرار گیرد؛ حتی در هر شهر و استان کشور میتوان دلایلی برای گسترش جدایی زوجها برشمرد که تا حدی متأثر از فرهنگ بومی و سبک زندگی آن منطقه به شمار میرود.» وی اضافه میکند:« طلاق در کرمانشاه با 3موضوع اعتیاد، بیکاری و مشکلات معیشتی ارتباط مستقیم دارد.»
به گفته وی، تأمین حداقل هزینههای زندگی، نخستین ضرورت زندگی مشترک است که اتفاقا بسیاری از زوجهای کرمانشاهی در این زمینه مشکل دارند. این کارشناس حقوقی بر لزوم آموزش قبل از ازدواج نیز تأکید میکند و میگوید: « در کشور ما ضرورت آموزش قبل از ازدواج به خوبی درک نشده است، به همین دلیل تنها به ارائه مشاورههای سطحی و کوتاه اکتفا میشود.»مردانی با بیان اینکه بیش از 50درصد طلاقهای ثبتشده در سه ماهه اول سال در استان کرمانشاه مربوط به زوجهایی است که از تاریخ عقد آنها حداکثر 5 سال میگذرد، تأکید میکند که این وضع نشانگر کمرنگ شدن فضای تفاهم است. وی میگوید: «متأسفانه بسیاری از زوجهای کرمانشاهی پس تصمیم به جدایی، نخستین قدم را مراجعه به دادگستری میدانند که این امر کشمکشهای فردی و خانوادگی را افزایش میدهد، درصورتی که بسیاری از زندگیها با کمک گرفتن از مشاوران متخصص قابلیت ترمیم و بازگشت دارند.»
بهاره سلطانی، کارشناس مسئول دفتر مداخله و بازتوانی سازمان بهزیستی استان کرمانشاه با بیان اینکه طلاق هنوز در جامعه پدیدهای منفی است، میگوید: «هیچ قانونی زن و مرد را مجبور به تحمل همدیگر نکرده است، بنابراین اگر با طلاق، منطقی برخورد شود، تمام جوانب آن با دیدگاههای تخصصی مورد ارزیابی قرار گیرد، همچنین فرزندان بتوانند قضاوت درستی بیابند که والدینشان قادر به ادامه زندگی با یکدیگر نیستند، میتوان با مداخلات اجتماعی طلاق را بهعنوان یک پدیده اجتماعی پذیرفت.» وی در همین حال تصریح میکند که طلاق زمانی مشکل میسازد که میزان وقوعش از حد طبیعی بیشتر و عوارضش از مرزهای خصوصی به عرصه اجتماعی کشیده شود که در این صورت به تهدید تبدیل خواهد شد و غالبا آسیبهای دامنهداری را بهدنبال دارد.
سلطانی با یادآوری اینکه طلاق معضلی تولد یافته از دل ازدواج است، اساسیترین روش کاهش این پدیده را افزایش ازدواجهای آگاهانه میداند و میگوید: «نوع نگاه به ازدواج باید تغییر کند تا ازدواجها آگاهانه شود، همچنین خانوادهها باید درباره ازدواج و کارکردهایش دیدگاه داشته باشند تا بتوانند این شناخت را به فرزندانشان منتقل کنند.» وی تصریح میکند که خانوادهها باید از نگاه درمانی به پدیده ازدواج پرهیز کنند یعنی چنانکه در کرمانشاه نیز متداول است ازدواج را راهکاری ساده و آسان برای رهایی جوانان از معضلات اجتماعی نپندارند. همچنین ضروری است که خانوادهها درک درستی از بحران بلوغ داشته باشند تا بتوانند جلوی برخی از ازدواجهای محکوم به شکست و کوتاه مدت ناشی از این پدیده را بگیرند.این کارشناس دفتر مداخله و بازتوانی میگوید که آن دسته از خانوادهها که مدام در حال کشمکش و دعوا هستند و طلاق عاطفی در آن اتفاق افتاده است، دچار سندروم «آشیانه خالی» هستند و تأکید میکند که آسیبپذیری در خانوادههای در حال نزاع بیشتر از خانوادههای از هم پاشیده است، زیرا فرزندان این خانوادهها که مدام شاهد درگیری و جنجال هستند، نمیتوانند الگوهای صحیح رفتاری را از خانواده فرابگیرند. وی میافزاید: «اگر از این زاویه به طلاق نگاه کنیم طلاق همیشه بد نیست.
طلاق بهدلیل آثار بدی که بهخصوص بر فرزندان بهجا میگذارد ناپسند و منفور است، اما برای خانوادههای در حال نزاع که میزان آسیب در آنها بیشتر از آسیب طلاق است بسیاری از کارشناسان جدا شدن را توصیه میکنند.»سلطانی نیز دلایل عمده طلاق در کرمانشاه را افزون بر ناآگاهی زوجها از اصول ازدواج، به فقر و بیکاری حاکم در استان، همچنین گسترش اعتیاد در میان جوانان نسبت میدهد. وی در این باره میگوید: «تغییر الگوی مصرف اعتیاد از موادمخدر سنتی به موادمخدر صنعتی یکی از عوامل مهم افزایش طلاق در کرمانشاه به شمار میرود، زیرا مصرف این موادمخدر بهدلیل ایجاد هیجان بیشتر و ارزان بودن به سرعت رشد پیدا کرده است.» وی با بیان اینکه آمارهای کمی نمیتوانند همه دلایل طلاق را توضیح دهند، بررسی آمارهای کیفی در روند افزایش طلاق را مهم ارزیابی میکند و میافزاید: «برای نمونه براساس آمارهای کیفی درمییابیم که آگاهی کافی جوانان درباره نحوه برقرار کردن روابط جنسی سالم، برای برخورداری از زندگی آرام و عاطفی ضروری است؛به عبارت دیگر ناآگاهی یا ارائه آموزش در لفافه به جوانان بهدلیل حساسیت حاکم در جامعه از عوامل تأثیرگذار در افزایش طلاق محسوب میشود.»