تاریخ انتشار: ۹ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۸:۲۴

این روز‌ها با بارش سیل‌آسای مدرنیسم بر صحنه زندگی بشر خیلی چیز‌ها آب رفته‌اند و اگر دقت کنید استفاده از حرف «کاف» در پایان کلمات، کاربرد زیادی پیدا کرده است.

اتاقک‌ جای اتاق‌ را گرفته‌ و برای بشر دچار کمبود وقت، داستانک جذاب‌تر از داستان است، رمان که دیگر جای خود دارد. با وجود این به نظر می‌رسد برخی شهروندان دست به حرکات خودجوشی می‌زنند که به قول معروف قوز بالا قوز است. برای نمونه خیال می‌کنند دیگر زمان داشتن انبار گذشته و باید به وسیله یک ترکیب‌ من در آوردی به نام انبارک (انبار کوچک) از کوچک‌ترین فضا نیز به هر نحوی شده استفاده کنند. با وجود این انبارک مورد نظر آنها در یکی از بدترین قسمت‌ها یعنی بالکن آپارتمان است؛ به‌طوری که در کنار نازیبا شدن نمای ساختمان،‌ نمای کوچه و خیابان نیز غیرقابل تحمل می‌شود. کافی است ساکنان چند واحد مسکونی یا کارکنان چند شرکت در یک محله چنین استدلال و طرز فکری داشته باشند تا چیزی از زیبایی در آن حوالی دیده نشود. به طور حتم یکی از عواملی که باعث می‌شود شهر و شهروندان بهتری داشته باشیم پیروی از قانون و عمل کردن به آن است. برای نمونه از آنجا که بر هم زدن نمای ساختمان یکی از نباید‌های قانون آپارتمان‌نشینی است بدون دست زدن به حرکات خودسرانه به این قانون احترام بگذاریم؛ زیرا جدای از نازیبا شدن نمای ساختمان و محله ممکن است به محض وزش باد یکی از وسایل داخل این قسمت نیز روی سر رهگذران افتاده و حادثه‌ساز شود.

کمربند صندلی

بعضی‌ها هنگامی‌که کفش می‌پوشند به قدری با مشکل راه می‌روند، به پای خود فشار می‌آورند و مدام مواظبند زمین نخورند تا آنجا که به نظر می‌رسد پای خود را برای کفش ‌خریده‌اند نه کفش را برای پا. حال حکایت راننده‌هایی است که آنها نیز کمربند را می‌بندند اما نه برای سلامت خود، بلکه برای سلامت صندلی خودرو. راننده‌های یاد‌شده برای اینکه صندلی نشکند یا به سمت عقب خم نشود کمربند ایمنی را به پشت آن می‌اندازند. با اینکه یکی از ویژگی‌های هر فرد محتاطی، آینده‌نگری است اما این راننده‌ها به هیچ‌وجه در این مورد به آینده کاری ندارند. فقط به محتویات جیب خود می‌اندیشند که نکند چند برگ اسکناس از آن برای تعمیر صندلی کم شود.

منبع: همشهری آنلاین