به گزارش واحد مرکزی خبر، پایگاه اینترنتی هفته نامه خبری فلسطینی المنار با اعلام این مطلب نوشت: موسسه مطالعاتی بروکینگز که همواره حامی منافع هم پیمانان آمریکا در منطقه خاورمیانه است درباره آینده رژیم آل سعود حاکم بر عربستان با توجه به انقلابها در کشورهای عربی هشدار داد.
به نوشته المنار فلسطین، موسسه بروکینگز در گزارشی هشدار داد عربستان در حال گذر از لحظه تعیین کنندهای است.
المنار فلسطین افزود: هشدار موسسه بروکینگز درباره آینده عربستان نشان میدهد محافل نهادهای تصمیم گیر در دولت آمریکا خطرات و مشکلات اساسی را که عربستان از آن رنج می برند احساس میکنند.
لی نولان در تحقیقی طولانی به معضلی که حکومت ریاض از آن رنج می برد اشاره و راهکارهای لازم را ارائه کرده و درباره بی توجهی نظام سعودی به اصلاحات حقیقی هشدار داده است.
نولان تحقیق خود را با جمله نظام آل سعود در حال گذر از لحظه تعیین کننده در تاریخ خود است و چگونگی تعاملش با بحرانهای تاثیر گذار عربستان در چند سال آینده تاثیرات عمیقی خواهد داشت آغاز کرده است.
در این تحقیق آمده است بر خلاف اعتقاد شایع، نفت نمیتواند نظام آل سعود را از خشم مردم در امان نگه دارد .
با وزیدن بادهای انقلاب در منطقه خاورمیانه، عربستان با فشارهای زیادی روبروست در نتیجه امکانات و قدرت نظام پادشاهی به منظور چاره اندیشی برای چالشهای فزاینده نیز باید شناخته شود.
اگرچه بسیاری از علائم نشان میدهد ناآرامیهای اجتماعی در عربستان محدود خواهدماند اما بسیاری از عوامل بی ثباتی نیز وجود دارد که به نظر میرسد هرچه بیشتر این عوامل خودشان را نشان میدهد و اگر چارهای برای آنها اندیشیده نشود اوضاع وخیم خواهد شد به خصوص آنکه بحران جانشینی پادشاه عربستان نیز می تواند باعث برخی حوادث شود .
در ادامه این تحقیق آمده است ادعاهای آل سعود درباره مشروعیت حکومت بر پایه های قبیلهای و تاریخی و دینی مبتنی است و علمای دینی نیز در چارچوب معیارهای ولیعهدی از آن حمایت میکنند.
چنین ارتباطی بین نظام و علمای دین شمشیر دو لبه است که امکان دارد فقدان مشروعیت یکی از آنها به متزلزل شدن دیگری بیانجامد.
شورای علمای عربستان یکدست نیست و در بسیاری از مناسبتها این شورا دچار اختلاف شده است همچنانکه در سال 1979 میلادی به هنگام محاصره مسجد الحرام در مکه رخ داد. این ناهمگونی در قضیه اختلاط بین مرد و زن نیز در سال 2009 میلادی خودش را نشان داد.
مخالفت جدی با نظام آل سعود در دهه نود قرن گذشته آغاز شد که دانشجویان دانشگاهها و مخالفان دینی جوان این مخالفت را آغاز کردند و جنبش بیداری نامیده شد. این جنبش یک جنبش انتقادی از فتواهایی است که علمای رسمی سعودی در حمایت از ایجاد پایگاههای آمریکایی در عربستان پس از حمله صدام به کویت صادر کردند.
نظام برای کنترل جنبش بیداری چندین امتیاز به نفع علما به ویژه در زمینههای آموزش و قضایی داد و همین باعث شد سیطره علمای وهابی بر موسسات اجتماعی افزایش یابد. نظام به امید از بین بردن مخالفان دینی این کار را انجام داد.
این شیوه امتیاز دهی نشان می دهد نظام آل سعود بزرگترین چالش برای مشروعیتش را از ناحیه دینداران میداند نه نخبگان لیبرالی که محبوبیت ندارند .
بیکاری:
نرخ بیکاری در عربستان به بیست درصد رسیده است اما فرصتهای اشتغال زنان بسیار محدود است. بر اساس آمار رسمی سال 2009 میلادی تعداد بیکاران در عربستان که زیر سی سال هستند بیست و هفت درصد بوده است .باوجود افزایش شدید قیمتهای نفت اما میانگین تولید ناخالص داخلی عربستان در بین شش عضو شورای همکاری خلیج فارس در رتبه پنجم قرار دارد.
با توجه به فشارهای دو سویه یعنی ترکیب جوان جمعیتی و ضعف فرصتهای شغلی این دو مشکل بزرگترین معضل در مقابل نظام سعودی به شمار می روند و حل این بحران نیز اگر نگوییم به چند دهه اما به سالها زمان نیاز دارد.
مخالفان ضعیف:
کاملا روشن است که به نظر می رسد وعدههای اصلاحات پس از جنگ خلیج فارس فقط حرفهای فریبنده بوده است. قانون تاکنون آزادی تشکیل جمعیت ها و آزادی بیان را تضمین نکرده است چه برسد به مشارکت سیاسی.
اما مجلس مشورتی فقط یک شورای مشورتی متشکل از صدو پنجاه عضو است که پادشاه آنها را برای چهار سال انتخاب میکند.
بحران جوانان:
فشارهای زیادی بر رابطه کنونی بین پادشاهی و نیروهای اجتماعی مختلف در عربستان وجود دارد جایی که نسل جوان رو به افزایش، عامل فشار است.
مشکل دیگر اختلاف بین نسلها در داخل خانواده حاکم بر عربستان است.
مشخص نیست که آیا جانشین عبد الله بن عبدالعزیز نیز به اندازه وی از اعتبار گستردهای برای اجرای اصلاحات اجتماعی و اقتصادی برخوردار خواهد بود یا خیر.
یکی از مسائل بسیار مهم آن است که نسلی از آل سعود که حدود هشتاد سال عمر دارد و بر مردمی که هشتاد درصد آنها کمتر از سی سال سن دارند، تا کی می توانند حکومت کنند ؟
بهار عربی:
در این تحقیق آمده است با سرنگون شدن نظامها در تونس و مصر نگاهها به نظام سلطنتی در عربستان متوجه شده و نظام بعدی که احتمالا سرنگون خواهد شد نظام آل سعود است.
نظام آل سعود در وضع دشواری قرار دارد به خصوص آنکه اصلاحات لازم در بخشهای آموزش و اقتصاد به پایبندی طولانی مدت نیز نیاز دارد همچنین نظام با افراد مرتجع دینی و فضای ناآرام منطقه ای روبروست.
بر عکس بحرانهای سابق، فضای رسانهها به میزان زیادی تغییر کرده و به همراه آن توانایی نظام برای سرکوب مخالفان نیز کاهش یافته است.
اقلیت شیعی:
تعداد شیعیان عربستان بین پنج تا پانزده درصد جمعیت این کشور برآورده شده است. شیعیان از نظر جغرافیایی و اجتماعی یک اقلیت هستند. شیعیان در منطقه شرقی یعنی مرکز تولید نفت تمرکز دارند. تبعیض در موسسات از ظلم و ستمهای اساسی به شیعیان است.
منافع آمریکا:
توانایی سازنده آمریکا برای آنکه نظام سعودی به آزاد سیاسی اقدام کند محدود است. جنگهای آمریکا در عراق و افغانستان باعث تحریک نیروهای مرتجع در عربستان شده است و همه اقشار جامعه سعودی با این جنگها مخالفت کردهاند.
پافشاری شدید دولت آمریکا برای آزادی سیاسی در عربستان شاید مشروعیت تلاشهای اصلاح طلبانه را زیر سئوال ببرد و به نیروهای محافظه کار مخالف فرصت بدهد این تلاشها را مورد حمایت غرب توصیف کنند.
همچنین ملاحظات راهبردی مانند نفت و همکاریها با ریاض در زمینه مبارزه با تروریسم به ویژه در کشور شکننده یمن بر پیچیدگی اوضاع می افزاید.
انتخابات محلی سال 2005 میلادی نشان داد اگر آزادی سیاسی در عربستان وجود داشته باشد اسلامگرایان محافظه کار در این کشور قدرت عرض اندام دارند و امکان روی کار آمدن مخالفان رابطه بین امریکا و عربستان وجود دارد.
اما بدون آزادی بیشتر سیاسی نیز احتمالا ناآرامیها با گذشت زمان بیشتر خواهد شد و به هرج و مرج غیر قابل پیش بینی منجر خواهد شد.
با شنیده شدن بازخورد انقلابها در سراسر خاورمیانه نظام آل سعود با انتخابهای تعیین کننده ای روبروست. در عرصه بین المللی عربستان باید نیروهایش را از بحرین خارج کند تا ناآرامیها در محافل شیعی افزایش نیابد.
ماهیت مبهم این لحظه تاریخی بیانگر آن است که نظام آل سعود به جای سرکوب به مدیریت جسورانه نیاز دارد و اگر چنین نشود امکان دارد ملت عربستان نظام آل سعود را به اصلاحات وادار کند که در آن صورت شاید ثبات و بقای نظام تهدید شود.