این ادعای مرد 33 سالهای است که در دنیای توهم شیشه گرفتار شده و با سر و صورت خونآلود پیش روی دادیار دادسرای شمیرانات ایستاده است.سناریوی این پرونده زمانی کلید خورد که پیرزنی در روز پنجشنبه 20 مرداد ماه سالجاری با ماموران کلانتری 164 قائم تماس گرفت و با صدای لرزان گفت که پسرش شیشههای خانه را شکسته و به فحاشی پرداخته است. بهدنبال این تماس تلفنی، ماموران کلانتری پای در خانه این پیرزن گذاشته و پسر وی را درحالیکه سر و صورتش خون آلود بود، دستگیر کردند.
این پرونده برای رسیدگی در اختیار دادیار شعبه سوم دادسرای شمیرانات قرار گرفت و پیرزن در نخستین مراحل تحقیقات به دادیار عبدی گفت: 2پسر شرور دارم که آرامش را از ما و همسایهها سلب کردهاند. پسر بزرگم در دام مواد افتاده و همسرش سالها پیش از او طلاق گرفتهاست.وی ادامه داد: پسر کوچکم بلای جانم شده است، او از وقتی که شیشه میکشد دچار توهمات شدیدی شده بهطوری که ناگهان به سمت آشپزخانه میرود، چاقویی برمی دارد و مرا تهدید به مرگ میکند. او وقتی خشن میشود شیشههای خانه را میشکند و فحاشی میکند. مرتب با خودش حرف میزند و میگوید صداهای عجیبی به او دستور میدهد. چند بار او را به کمپ بردم اما فایدهای نداشت و نتوانست ترک کند. من دیگر از دست این پسر آرامش ندارم و از قانون میخواهم او را به زندان بفرستند تا من به آرامش برسم.
دستور از صداها
مرد 33 ساله که سرو صورت و لباس هایش خونی بود وقتی پیش روی دادیار عبدی ایستاد ادعای عجیبی را مطرح کرد که همه آنها تحتتأثیر مصرف شیشه بود. او که در دنیای توهمات گرفتار شده بود، درباره اقدامات عجیب خود گفت: همه چیز در زندگیام نابود شد. من همه چیزهایی را که دوست داشتم از دست دادم. عاشق دختری شده بودم که هیچ وقت نتوانستم با او ازدواج کنم. از آن زمان به بعد هرویین و مرفین مصرف میکنم. الان یکسال است که شیشه هم میکشم.
وی ادامه داد: چند وقت پیش مادرم غذایی برایم آورد و من وقتی آن را خوردم متحول شدم. داخل غذا یک جی پی اس بود که در پهلوهایم جاسازی شد. حتی آهنربا هم به بدنم میچسبد!
این دستگاه و صداهایی که از داخل آن میشنوم مرا تحت کنترل خود درآورده است؛ بهطوری که بدون اجازه آنها نمیتوانم کاری انجام دهم. صداها از آینده باخبرند، وقتی میخواهم پیامکی بفرستم میدانند که برای چه کسی این متن را نوشتهام. جی پی اس از من میخواهد که فحاشی کنم، شیشهها را بشکنم و دیگران را تهدید کنم!
بعضی وقتها هم از من میخواهد که بخوابم چون از شکاف موزاییکهای خانه دودگازهایی را میبینم که خوابآور هستند. این صداها افکارم وحتی احساساتم را تحت کنترل خود گرفتهاند. ساعت رفتوآمدم را تحت نظر دارند و من همیشه باید به این شکل زندگی کنم. پس از ادعای عجیب این مرد شیشهای دادیار پرونده وی را به اتهام تخریب عمدی، فحاشی و مزاحمت روانه بازداشتگاه کرد و تحقیقات همچنان ادامه دارد تا زوایای پنهان پرونده آشکار شود.