هرچند جایزه هنگفتی برای پیدا کردن معمر قذافی تعیین شده است اما نفت مسئلهای متفاوت است. آمریکاییها بهدنبال نفت ارزان و سهلالوصول هستند و این از سر قذافی خیلی مهمتر است.
مخالفان لیبی همه پایگاههای نظامی محل سکونت قذافی را تصرف کردهاند و با کلاه و وسایل معروف او در اتاقها و دفتر کارش عکس گرفتهاند. تصایری منتشر شده است که آنها را در چادر محل میزبانی مهمانهای خارجی نشان میدهد و برخی هم که از این مجتمع غنیمتی پیدا کردهاند آنها را به خانوادهشان هدیه کردهاند. نیروهای ناتو و مخالفان همه جا را برای پیدا کردن قذافی جستوجو میکنند اما واقعاً دیگر پیدا کردن مرده یا زنده قذافی برای آمریکا مهم است؟ مدت کوتاهی بعد از تصرف بابالعزیزیه ویلیام کوهن، وزیر دفاع سابق آمریکا برای مردم این کشور درباره قدمهای بعدی در منطقه حرف میزد.
افغانستان، عراق، لیبی؛ آمریکاییها دیگر بهدنبال حضور نظامی در کجا هستند؟ویلیام کوهن مخالف شرکت آمریکا در حملات نظامی به لیبی یا کشورهای دیگر نبوده است. در دوره ریاستجمهوری بیل کلینتون که او بهعنوان وزیر دفاع فعالیت میکرد حمله جنگندههای ناتو با حمایت این کشور به صربستان سازمان داده شد. مانند لیبی آن حمله هم عملیاتی نظامی برای آزادسازی خوانده شد. مانند لیبی آن حمله هم عنوان «بدون حضور نیروی زمینی» را یدک میکشید؛ عنوان مورد علاقه سیاستمداران آمریکا که به معنای کشته نشدن تعداد زیادی از نیروهای این کشور در جنگ به حساب میآید. حمله با جنگندههای نظامی و با حضور کشورهای دیگر تحت نام ناتو خیلی تروتمیزتر از اعزام نیروی زمینی مانند عراق و افغانستان به حساب میآید.
هنوز هم از عراق و افغانستان جنازه سربازهای آمریکایی به کشورشان باز میگردد. سربازانی که به بهانه سلاحهای کشتارجمعی یا مبارزه با تروریسم به عراق و افغانستان اعزام شدند هنوز هم با جراحت یا بدون دست و پا به خانههایشان برمیگردند و باعث خشم بیشتر افکار عمومی این کشور میشوند. رابرت گیتس، وزیر سابق دفاع آمریکا چند وقت قبل حمله به لیبی را به چالش کشیده و این سؤال را مطرح کرده بود که در نهایت آمریکا به چه چیزی میتواند در این کشور برسد؟ چنین انتقادی تنها به خاطر این است که گیتس اکنون عنوان وزیر دفاع سابق را یدک میکشد. همه میدانند که برای آمریکا نفت همه چیز را توجیه میکند. از زمان آغاز ناآرامیهای لیبی در نیمه فوریه، بهای نفت بشکهای ۲۰ دلار افزایش یافته است.
سیاستمداران آمریکایی همیشه وقتی درباره علت اصلی لشکرکشیهای این کشور سؤال میشود یک جواب را به رسانهها میدهند: امنیت مردم آمریکا. اما چه کسی است که نداند اولویت اصلی در حملات نظامی آمریکا به کشورهای خاورمیانه در سه کلمه خلاصه میشود: نفت، نفت و نفت. باراک اوباما زمانی حمله به عراق را نادرست خوانده بود؛ اما چطور ممکن است حمله برای سرنگونی صدام نادرست باشد و حمله نظامی برای سرنگونی قذافی را سیاستمداران آمریکایی درست بدانند؟ واضح است که مسئله اصلی سرنگونی دیکتاتورها نیست.
این همیشه نفت است که جنگها و حملات را رقم میزند و برای سیاستمداران آمریکایی آن را توجیه میکند. کشورهایی با وضعیت بسیار بدتر در جهان وجود دارند که هیچ وقت کسی از آوردن دمکراسی به آنها حرفی نمیزند. رواندا را جلوی چشمتان بیاورید؛۲۰درصد جمعیت آن سلاخی شدهاند. این کشور اما نفت قابل توجهی ندارد که کسی برایش سر و دست بشکند و دلسوزی کند. قذافی بدون شک یک دیکتاتور تمامعیار به حساب میآید اما واقعیت این است که سر قذافی اصلا مهم نیست؛ چاههای نفت لیبی در مرکز توجه آمریکا قرار دارد.