تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۳۸۵ - ۰۷:۱۴

علی شهیدی: اسطرلاب برخلاف آن‌چه که بسیار شنیده‌ایم هیچ ربطی به رمالی و غیب‌گویی ندارد.

امروزه در موزه‌های تاریخ علم جهان، اسطرلاب‌های زیادی را می‌شود دید که ساختة دست ایرانیان قدیم و از شگفتی‌های این سرزمین است. ایرانی‌ها از این ابزار علمی برای تعیین ارتفاع آفتاب، ماه، ستارگان، حرکت اجرام آسمانی، طول و عرض جغرافیایی، شناسایی نصف‌النهار، شناسایی سمت شهرها، پیدا کردن قبله، محاسبة عمق چاه‌ها، پهنای رودخانه‌ها و فراز و نشیب تپه‌ها و دره‌ها و حتی به عنوان ساعت استفاده می‌کرده‌اند.

توضیح کار اسطرلاب در دو صفحه کار سختی است. این هفته خیلی جمع و جور و در حد معرفی، سراغ این شاهکار علمی ایرانی‌ها رفته‌ایم.

  با آن که خیلی‌ها گفته‌اند که اسطرلاب یک واژة یونانی است، اما بسیاری از دانشمندان، آن را نامی ایرانی دانسته‌اند و معتقدند اسطرلاب در فارسی دری به معنی ستاره‌یاب است. طبق این نظر، اسطر همان ستاره یا star است و  واژه ستاره‌یاب در عربی تبدیل به اسطرلاب شده و در انگلیسی Astrolabe.

  در زبان پهلوی به اسطرلاب لقب «جام جهان‌نمای» داده بودند. در ایران باستان نوع دیگری از اسطرلاب وجود داشت که به شکل کاسه یا جامی نیمه‌گرد ساخته می‌شد و در داخل آن، نقش صور فلکی را می‌کشیدند. در شاهنامه فردوسی بارها از این‌گونه اسطرلاب یاد شده: «بیاورد صلاب و اختر گرفت.» جام جمشید و جام کیخسرو شاید از همین  اسطرلاب‌ها  بوده‌اند.

  تخصص گروهی از منجمان ایران قدیم، ساخت ابزارهای  نجومی بوده. گفته می‌شود قاضی‌زاده رومی از ستاره‌شماران ایرانی در بازار کاشان، مسگری پنج وجبی به نام غیاث‌الدین دیده، که هفت طبقة آسمان را زیر پا داشته. خاندان غیاث‌الدین جمشید کاشانی، پدر در پدر مسگران اسطرلاب‌ساز بوده‌اند و ریاضی‌دان.

خاندان فزاری نیز همچون خاندان جمشید کاشانی، سخت‌افزارهای مهندسی چون گونیا، پرگار، قطب‌نما، قبله‌نما و اسطرلاب می‌ساخته‌اند. از همین رو، به فزاری (افزاری یا ابزاری) مشهور بوده‌اند. فزاری به همراه نوبخت، ستاره‌شمر و آمارگر بزرگ قرن دوم هجری، از طراحان شهر بغداد بوده.

 آن‌ها در قرون نخستین هجری که به خاطر کمبود آثار علمی «دو قرن سکوت» نام گرفته‌اند، با پدید آوردن آثار علمی هیاهویی به‌پاکرده بودند که هنوز پس از سده‌های بسیار در دانشگاه‌های جهان به گوش می‌رسد. می‌گویند فزاری نخستین کسی است که پس از روزگار ساسانیان، دوباره اسطرلاب ساخته و آثاری در این زمینه به زبان پهلوی نوشته بوده و یک اثر نجومی را هم از سنسکریت به عربی ترجمه کرده.

  اسطرلاب‌ها انواع مختلفی دارند: اسطرلاب یک بعدی یا خطی، دو بعدی یا صفحه‌ای یا دوری یا مسطح، و سه بعدی یا کروی. اسطرلاب مسطح، شناخته‌شده‌ترین نوع اسطرلاب است. 

در موزه‌های جهان، اسطرلاب‌های مختلفی به زبان‌های پارسی، عربی، سنسکریت، لاتین و انگلیسی نگهداری می‌شود.

  اگر ‌می‌خواهید شکوه اسطرلاب را ببینید، به موزه ملی ایران بخش دوران اسلامی سری بزنید.

یک اسطرلاب مسطح. اسطرلاب گذشته از این‌که یک ابزار علمی بوده، در ساختن آن هنر و ظرافت زیادی به کار رفته. در گذشته  قلمزنان چیره‌دستی بودند که به جز مسگری، در ستاره‌شمری نیز استاد بودند و کارشان ساختن اسطرلاب بود. گاهی وقت‌ها هم  ساخت علمی اسطرلاب را یکی به عهده می‌گرفت و پرداخت هنری آن را یکی دیگر انجام می‌داد.

جالب است که پای خیلی از آن‌ها امضای سازندگانشان را هم می‌شود دید. با کمی دقت می‌شود امضای عبدالحسین عبدالائمه و خلیل محمد‌بن‌حسن علی را روی این اسطرلاب دید که اولی کار هنری و دومی کار علمی این اسطرلاب را انجام داده است. این اسطرلاب مسطح متعلق به میرزا محمد طاهر، وزیر سلطان حسین صفوی بوده و در حال حاضر در موزه تاریخ علم دانشگاه آکسفورد نگهداری می‌شود

اگر با دقت به این تصویر که از یک کتاب خطی برداشته شده نگاه کنید، یکی از دانشگاه‌ها یا رصدخانه‌های قدیم ایران را که منجمان مشغول به کار با ابزار گوناگون نجومی‌اند می‌بینید.

اسطرلاب مسطح، ساعت شنی، کره جغرافیا، گونیا، پرگار و دیگر ابزار به خوبی مشخص است. از شیروانی ساختمان به نظر می‌رسد که یکی از شهرهای شمالی ایران باشد
 پس از اسطرلاب‌های ایران باستان یا همان جام جهان‌نما،  اسطرلاب کروی ساخته شد.

امروزه به این مرحله از عمر اسطرلاب کروی، کره سماوی می‌گویند. رفته رفته اسطرلاب کروی تکامل پیدا کرد  و صاحب عنکبوت و بخش‌های دیگر شد. اما چون اسطرلاب کروی، حجیم و جابه‌جایی‌اش سخت بود، منجمان به استفاده از اسطرلاب‌های کم‌حجم روی آوردند و مشهورترین شکل اسطرلاب یعنی اسطرلاب مسطح پدید آمد.

 این تصویری هم که می‌بینید، کره سماوی ساختة جعفربن عمر بن دولتشاه کرمانی است. همان‌طور که از شکل پیداست، روی پایه‌ای قرار گرفته و صور فلکی و مدارات سماوی برروی آن قلم‌زنی شده است. هنوز صنعت کهن مسگری و قلم‌زنی در کرمان رایج است

 پس از اسطرلاب‌های ایران باستان یا همان جام جهان‌نما،  اسطرلاب کروی ساخته شد.

امروزه به این مرحله از عمر اسطرلاب کروی، کره سماوی می‌گویند. رفته رفته اسطرلاب کروی تکامل پیدا کرد  و صاحب عنکبوت و بخش‌های دیگر شد. اما چون اسطرلاب کروی، حجیم و جابه‌جایی‌اش سخت بود، منجمان به استفاده از اسطرلاب‌های کم‌حجم روی آوردند و مشهورترین شکل اسطرلاب یعنی اسطرلاب مسطح پدید آمد.

این تصویری هم که می‌بینید، کره سماوی ساختة جعفربن عمر بن دولتشاه کرمانی است. همان‌طور که از شکل پیداست، روی پایه‌ای قرار گرفته و صور فلکی و مدارات سماوی برروی آن قلم‌زنی شده است. هنوز صنعت کهن مسگری و قلم‌زنی در کرمان رایج است

کره سماوی ساختة محمد بن محمود بن علی طبری، اسطرلابی که پایه‌اش به‌جا نمانده. از نام خانوادگی سازنده‌اش پیداست که به کار اسطرلاب‌سازی شهره بوده

روی آن بخش مثلثی شکلی که حلقه را  به صفحة گرد وصل می‌کند، می‌توانید آیه «وسع کرسیه السماوات و الارض» را بخوانید.

  به این قسمت اسطرلاب، کرسی گفته می‌شود که نقش اساسی در محاسبات اسطرلاب ندارد و صرفا دو بخش اسطرلاب را به هم وصل می‌کند.

جالب این‌جاست که اسطرلاب‌های ایرانی کرسی‌های پر نقش و نگاری دارند. در نمونه‌های هندی یا غربی، کرسی صرفا یک زائدة ساده است. این تصویر، پشت اسطرلاب میرزا محمد طاهر وزیر سلطان حسین صفوی را نشان می‌دهد

  اسطرلاب چرخ دنده‌ای. فرق این اسطرلاب با بقیه در این است که حرکت اجزای آن، دیگر دستی نیست و حرکت‌های اسطرلاب به کمک چرخ‌دنده و با دقت بسیار بیشتری انجام می‌گیرد.

در سال618 قمری یک ایرانی از اصفهان  با چرخ دنده‌‌هایش  ما را  به عصر جدید مکانیک برد و ابداعش‌ آغازی شد برای ساخت دستگاه‌ها و ماشین‌های دقیق چرخ دنده‌ای.

محمد بن ابی‌بکر بن محمد الراشدی الابری الاصفهانی، مخترع این اسطرلابِ چرخ دنده‌ای است. گرچه قبل از آن هم  ابزار چرخ دنده‌ای در صنایع قدیم ایران به کار می‌رفته، اما به خاطر چوبی‌بودنشان بر اثر گذشت زمان  پوسیده‌اند و اثری از آن‌ها بر جای نمانده. این  اسطرلاب چرخ دنده‌ای در موزه تاریخ علم دانشگاه آکسفورد نگهداری می‌شود

 چون اسطرلاب‌های مسطح بسیار گران تمام می‌شدند، اسطرلاب‌های خطی ساده، ارزان، کم‌حجم و قابل حمل و نقل به بازار آمدند، البته با کاربردی محدودتر.

می‌گویند یکی از نخستین اسطرلاب‌های خطی را یک خراسانی به نام شرف‌الدین توسی ساخته که به آن عصای توسی می‌گفته‌اند، اما از نمونه ایرانی آن چیزی به جا نمانده است. چون ممکن نبود همة کارهایی را که با اسطرلاب مسطح انجام می‌شود با اسطرلاب خطی انجام داد، زیاد از آن استقبال نشد. این اسطرلاب خطی هم در موزه تاریخ علم دانشگاه آکسفورد نگهداری می‌شود

 اسطرلاب را اول از بند یا علاقه آویزان می‌کنند. وقتی تراز شد، باید با چرخاندن عضاده یا خط‌کش، بشود از داخل دو  سوراخ آن، هدف را دید. چیزی شبیه مگسک تفنگ.

هدف هم معمولا خورشید، ماه، ستارگان، نوک یک کوه و... است. هر وقت  هدف دیده شد، زاویه‌ای را که آن خط‌کش با محور افقی اسطرلاب ساخته، می‌خوانند و مبدأ محاسبات قرار می‌دهند. با به‌دست آمدن زاویه، همة نسبت‌های مثلثاتی آن  نیز به دست می‌آید. فاصلة ما که اسطرلاب را در دست گرفته‌ایم از پای عمودی که از نقطه هدف می‌گذرد، در یک مثلث قائم‌الزاویه، ضلع مجاور آن زاویه خواهد بود. به این ترتیب می‌توان اندازة ضلع مقابل و وتر را حساب کرد

 عنکبوت اسطرلاب. این قسمت، روی اسطرلاب قرار می‌گیرد.

آن زائده‌های  نوک تیز هم جای ستاره‌ها را روی صفحة زیری نشان می‌دهند. در نمونة غیرایرانی، شاخه‌های عنکبوت فرم ساده‌ای دارند، اما در نوع ایرانی به شکل اسلیمی طراحی شده‌اند که نشانة توجه طراحان به زیبایی آن  است. نظامی گنجوی بیتی دارد که در آن به این بخش از اسطرلاب اشاره شده: «صبح چون عنکبوت اسطرلاب / بر عمود زمین تنیده لعاب»

 یکی از کامل‌ترین اسطرلاب‌های کروی که به دست ما رسیده. قبل از کشف این نوع اسطرلاب، فقط نامی از آن شنیده شده بود و تصور می‌شد که چیزی شبیه به یک کرة جغرافیایی است که روی آن صور فلکی کشیده شده.

اگر کمی دقت کنید، عنکبوت کروی این اسطرلاب را می‌بینید که  با شاخ و برگ‌های اسلیمی، کره برنجی میانی را در برگرفته. حلقه‌ای که اسطرلاب را از آن آویزان می‌کرده‌اند نیز پیداست. نام سازندة این اسطرلاب، موسی است و در موزه تاریخ علم دانشگاه آکسفورد نگهداری می‌شود.

برچسب‌ها