از میدان امام حسین(ع) تهران گرفته تا میدان امام(ره) همدان، خیابان خیام ملایر و... مأمنهایی برای دستفروشان امروزی هستند. اوضاع در اراک اما وخیمتر از همه اینهاست. بساطفروشان اراکی به حدی زیاد و به چشم آمدنیاند که میتوان آنها را یک صنف مجزا و حتی پرشمارترینشان به حساب آورد.
اینک این عده دایرهای به قطر حدودا یک کیلومتر را در اصلیترین و مرکزیترین بخش شهر به اشغال خود درآوردهاند. ابتدای خیابان قائم مقام در غرب تا ابتدای خیابان شهید رجایی (ملک) در شرق، محدوده بازار و کوچه سعدی در جنوب تا سهراه ارامنه و بالاتر از آن در شمال همگی محلی برای اتراق این کاسبان بینام و نشان است که فریادهای «حراج، حراجشان» شان تنها ویترین دکان بیدر و پیکرشان به حساب میآید. این کاسبان چنان گام به گام و لب به لب در پیادهروها صف بستهاند که آدمی برای عبور از این سر خیابان به سر دیگر آن، چارهای جز لگدمال کردن اجناس و سرمایههایشان ندارد. بخش عمدهای از جمعیت شهر نیز که هر عصرگاه به ناخودآگاه به سمت مرکز شهر سرازیر است در 4 قدم مانده از هر پیاده رویی چنان در هم چمباتمه میشوند که برای نجات خود یا باید به رنگ مشتریان دستفروشان درآیند تا اندکی از کلافگی پشت ترافیک ماندنشان کاسته شود یا آنکه پا به خیابان گذاشته و فرار کنند تا اینچنین، اراکیها به مردمانی که «خیابان را پیاده رو میبینند» شهره شوند.
صنف دستفروشان اراکی به مانند همسلکانشان در دیگر شهرها صنف همه کارهای است. در بساط شان همه چیز پیدا میشود؛ از نوشت افزار گرفته تا وسایل آشپزخانه، از باتری قلمی گرفته تا وسایل یدکی خودرو، از پوشاک گرفته تا لوازم برقی و... دکانشان نشانی از زرق و برق مغازهها و بازار ندارد و از آنجا که اجناسشان بهزعمشان از آب گذشته و از چشمان گمرک به دور مانده ارزانتر از سایر جاهاست.
البته اگر بخت یارتان باشد و به یکی از دستفروشان منصف یا یکی از آنهایی که در انتهای شب به اندازه کافی فروخته است بر بخورید میتوانید جنس شان را بهاندازه نیمی از آنچه فریاد میزنند بخرید.با همه اینها اراکیها روزگاری را به یاد دارند که به هنگام ورود به خیابانهای مخابرات، محسنی و عباس آباد و میدان باغ ملی اینچنین به اسارت ناخواسته دستفروشان در نمیآمدند.
امروز، کسادترین روز دستفروشان در اراک، جمعیتی به اندازه جمعیت همین عده در شبهای عید 5، 6 سال پیش به چشم میبیند. بهنظر میرسد برای یافتن چرایی انفجار جمعیت در میان دستفروشان اراکی نیاز چندانی به ور رفتن با مسئله و صغری و کبری چیدن نیست. راهحل قضیه را حجرهنشینان دورههای قاجار و پهلوی به دست دادهاند. بساط فروشان امروز، همان «بیکاران» یک سده پیشاند و به همین خاطر اراکیها ازدیاد این کاسبان بینام و نشان را با گوشت و پوستشان درک کردهاند. شهرداری اراک خود را تنها نهادی نشان داده که مصمم به حل معضل بساط فروشان است. با این حال سیاستهای این نهاد نیز نتوانسته از حجم طاقتفرسای این مشکل بکاهد. به گفته شهریار بوالحسنی مدیر روابط عمومی شهرداری اراک، شهرداری در مناطقی چون رودکی، شهرک صنعتی، الهیه و هپکو بازارچههایی برای تجمیع دستفروشان در نظر گرفته و ساخته است. برخی از دستفروشان به این واسطه در یکی دو سال اخیر به این بازارچهها منتقل شدهاند اما هنوز بخش گستردهای از دیگرانی هستند که توجیهات خود را برای نپذیرفتن این نقل و انتقال در اختیار دارند.
«علی» 36 ساله و صاحب یک فرزند که ابتدای خیابان عباسآباد بساط پوشاک دارد، میگوید تا زمانی که تهدیدی در کار نباشد بساطاش را ادامه میدهد، معتقد است که کرایههای ماهانه 800 - 900 هزار تومانی و حتی بیشتر بازارچههای شهرداری برای فروشندگانی به مانند او صرف ندارد. مدیر روابط عمومی شهرداری اراک از مبلغ دقیق هزینههای بازارچههای شهرداری اظهار بیاطلاعی میکند اما تاکید دارد که این مبلغ بهمراتب کمتر از آن چیزی است که دستفروشان عنوان میکنند. در کنار این تلاشها، شهرداری هر زمان که نتوانسته با قول لین بساط دستفروشان را جمع کند به ابزار دیگری متوسل شده است.
بدون تردید حل معضل دستفروشی در اراک صرفا از ید شهرداری بر نمیآید. امروز بیش از گذشته مشخص است که برخی از آسیبهای عمیق اجتماعی شهر از همین دستفروشیها ناشی میشود. راه حل این چالش دقیقا در چارهاندیشی ریشهای برای معضل دستفروشی است و نه تاراندن آن به بخشهای پنهان و دور از چشم دیگران تا در دوری باطل بساطی پهن شود و به زور برداشته شود و مجددا... .