تاریخ انتشار: ۲۳ شهریور ۱۳۹۰ - ۱۹:۰۴

آنها که آزارشان به مورچه هم نمی‌رسد می‌دانند که قطره برای ما فقط یک چکه آب است اما برای مورچه‌ ممکن است سیلی ویرانگر باشد.

برای همین در عین گشاده‌دستی، حواسشان هست که بالای سر مورچه آب هم از دستشان نچکد. البته در این مورد خاص همه آدم‌ها دیدگاه یکسانی ندارند و برخی می‌گویند با یک گل که بهار نمی‌شود. با همین بهانه زباله‌ها را در شهر پراکنده می‌کنند و از آنجا که قطره‌قطره جمع گردد وانگهی دریا شود انبوه زباله‌ها مشکلاتی را به بار می‌آورند که یک از هزاران آن‌را در تصویری که علی‌اکبر فرقانی برای ما ارسال کرده مشاهده می‌کنید.

پسرک مصداق همان مورچه‌ای است که خود و تمام داشته‌هایش که فقط شامل یک دوچرخه است در آب گیر افتاده است. وجدان بیدار می‌گوید اگر فقط یک زباله هم بیرون انداخته باشیم برای مصیبتی که پیش روی این کودک است مسئولیت داریم. وصف مصیبت کارگران نارنجی‌پوشی که تا چند ساعت دیگر باید تا زانو داخل آب آلوده جوی شوند و راه آن‌را باز کنند بماند برای بعد.

داستان زبان‌بسته‌ها

اگر مانند آنچه در قلعه حیوانات گذشت همه حیوانات به زبان می‌آمدند چه حرف‌ها که برای گفتن نداشتند. شاید از حقوقی می‌گفتند که ما بیشتر آنها را رعایت نمی‌کنیم. آن هم برای ما که از سکه 50‌تومانی تا تراول‌های 50‌هزار‌تومانی را به صاحبش باز می‌گردانیم تا نکند حقی از کسی ضایع کرده باشیم. پرنده‌ها از این همه اسراف می‌گفتند. پلو‌های زعفرانی میهمانی شب پیش که یکجا دور می‌ریزیم و می‌تواند ابر سیاه و سفیدی از پرنده‌ها را سیر کند.

شاید ‌گربه‌ها از سرعت‌های بالای خودرو‌ها بگویند که راننده‌ آنها حتی اگر حیوان در حال عبوری را در خیابان ببیند وقت نمی‌کند برای وی ترمز کند. صاحبان گاو‌های جاده چالوس و هراز هم شاید با گرفتن خسارت، تلف‌شدن حیوان‌ خود را از یاد ببرند اما خود گاو‌ها در این مورد با گربه‌ها موافقند. به هر حال اگر همچنان به حقوق حیوانات نمی‌اندیشیم نگران سلامت خود و دیگران در جاده‌ها باشیم.

پله‌ برقی بدون رهگذر

بسیاری از شهروندان در نبودن پله برقی در پل‌های عابر حاضرند جان خود را کف دستشان بگذارند و برای رسیدن به آن طرف، از عرض بزرگراه و بین خودرو‌ها‌ عبور کنند. با وجود این، آمدن پله‌برقی‌ها آمار تصادف‌های اینچنینی را کاهش داد. آنهایی هم که درد مفاصل داشتند روی این پله‌ها مسئولان را دعا می‌کردند. با وجود این نکته‌ای که این اواخر جلب نظر می‌کند این است که برخی پله‌های برقی حتی در نبود رهگذر نیز مدام کار می‌کنند. حال آنکه با نصب حسگر‌های ویژه، این پله‌ها فقط در صورت نزدیک شدن افراد روشن شده و در نبود آنها به صورت خودکار خاموش می‌‌شوند.

محدودیتِ دید

لبه یا سایبان کلاه را برای آن طراحی می‌کنند که نور مستقیم خورشید چشم‌های فرد را آزار ندهد. با وجود این به نظر می‌رسد برخی موتورسیکلت‌سواران نور کف خیابان آزارشان می‌دهد. به همین منظور تکه کاغذی را روی طلق موتور نصب می‌کنند. پس از آن نیز چیز زیادی از کف خیابان مشخص نیست. شاید آنها برای نوشتن آگهی و معرفی شغل خود این کار را انجام می‌دهند اما آنچه در عمل روی می‌دهد همان است که در ابتدای مطلب آن‌را یادآوری کردیم. این در حالی است که محدودیت دید موتورسواران می‌تواند عواقب خطرناکی برای خود آنها و دیگران داشته باشد.

منبع: همشهری آنلاین