دوشنبه هفته گذشته اهالی شهرستان نورآباد خرم آباد با شنیدن صدای رگبار گلوله که از خانه یکی از همسایهها به گوش میرسید به خیابان ریختند و مرد جوانی را دیدند که اسلحهای در دست داشت و بیمحابا شلیک میکرد.آنها مرد جوان را میشناختند و میدانستند که او نامزد دختر همسایه است اما کسی از انگیزه شلیکهای مرگبار وی خبر نداشت.
جوان مسلح پس از آنکه 5 نفر از اعضای خانواده نامزدش را هدف گلوله قرار داد، سوار خودروی پرایدش شد و با سرعت پا به فرار گذاشت و همسایهها به سرعت ماجرا را به پلیس اطلاع دادند. با حضور ماموران در محل مشخص شد که در جریان تیراندازی مرد جوان، مادر، برادر و خواهر نامزد او جان باختهاند و 2نفر دیگر از اعضای خانواده نیز مجروح شدهاند، به همین دلیل جستوجو برای دستگیری قاتل فراری آغاز شد و در کمتر از 48ساعت این مرد که در کوههای اطراف شهر مخفی شده بود، به دام پلیس افتاد.
ماجرا چه بود؟
گرچه در جریان تیراندازی جوان 22ساله، بیشتر اعضای خانواده نامزدش کشته و مجروح شدند اما دختر 27ساله این خانواده که خانهاش کمی دورتر از خانه قربانیان است، از این تیراندازی جان سالم بهدر برد. او درباره این حادثه هولناک میگوید: فاطمه خواهر 22سالهام که در این حادثه کشته شد، قرار بود پنجشنبه 24 شهریور عروسی کند. همه ما در تدارک مراسم جشن بودیم که این اتفاق افتاد. خواهرم عقد کرده بود و هزاران آرزو برای پوشیدن لباس عروسی و رفتن به خانه بخت داشت که به هیچکدام از آنها نرسید.
او ادامه میدهد: آبان ماه سال 89 بود که علی (قاتل ) به همراه خانوادهاش به خواستگاری زهرا، خواهر 21سالهام آمدند. آنها در خیابان با هم آشنا شده بودند و ما میدانستیم که این دوستیهای خیابانی عاقبت خوبی ندارد. همه ما مخالف این ازدواج بودیم اما وقتی اصرار زهرا را دیدیم، رضایت دادیم و آنها نامزد شدند.
بعد از مدتی از مادرم شنیدم که زهرا با نامزدش اختلاف دارد و همیشه با هم دعوا و کتک کاری میکنند. درگیریهای آنها تا آنجا ادامه داشت که مادرم عید امسال طلاهایی را که علی برای خواهرم خریده بود، پس فرستاد و گفت که راضی به این وصلت نیست. اما علی دستبردار نبود و اصرار داشت که با خواهرم ازدواج کند.
زن جوان میافزاید: سوم ماه مبارک رمضان بود که نامزد خواهرم نزدیک سحر به خانه مادرم حمله کرد و با شلیک گلوله به در و دیوار خانه مادرم، آنها را تهدید به مرگ کرد. آن شب کسی در این تیراندازی آسیبی ندید و بعدها شنیدم که علی بین دوستان و هم محلیها گفته با اسلحهای که خریده میخواهد موانع ازدواجش با خواهرم را از سر راهش بردارد و سرانجام هم این حادثه تلخ اتفاق افتاد.
زن جوان میگوید: شب حادثه، علی اسلحه بهدست وارد خانه مادرم شد. پدرمسالها پیش فوت کرده بود و برادرم و خواهرهایم مشغول تدارکات مراسم عروسی فاطمه بودند. علی به محض ورود به حیاط مادرم را که برای باز کردن در وارد حیاط، شده بود، به ضرب گلوله به قتل رساند و با شلیک گلولهای به سوی خواهر بزرگم او را از ناحیه دست، مجروح کرد. همان لحظه، خواهر دیگرم زهرا، وارد حیاط شد و با دیدن نامزدش سد راهش شد اما علی با گفتن این جمله که «تو باید زنده بمانی وزجر بکشی»، به او آسیبی نرساند و به سراغ خواهر دیگرم به نام فاطمه که در گوشهای مخفی شده بود رفت و او را هم به قتل رساند. سپس به سراغ برادرم محمدامین که به خانه همسایه گریخته و در آنجا مخفی شده بود رفت و چند گلوله هم به او شلیک کرد.
محمدامین چند روز در کما بود اما حالا به هوش آمده و پزشکان تلاش میکنند گلولهها را یکی بعد از دیگری از بدنش بیرون بکشند. خواهر قربانیان ادامه میدهد: دامادمان بعد از این جنایت به خانه برادر 32سالهام که با همسر و فرزندش در همسایگی مادرم زندگی میکرد رفت و بعد از شکستن در با لگد، وارد آنجا شد. برادرم از او خواست آرام باشد و با هم حرف بزنند اما علی او را در مقابل چشمان همسر و فرزندش به ضرب گلوله به قتل رساند و بعد با عجله از خانه بیرون دوید و سوار بر ماشین پرایدش شد و پا به فرار گذاشت تا اینکه ماموران توانستند او را که در کوههای اطراف شهر مخفی شده بود، دستگیر کنند.
وی میگوید: علی اعضای خانوادهام را از من گرفت و باید به اشد مجازات و اعدام در ملأعام محکوم شود. بعد از این حادثه ما از ترس جرات نمیکنیم به سر خاک عزیزانمان برویم و شمع روشن کنیم. خواهرم بعد از این حادثه دچار مشکلات روحی شده مرتب فریاد میکشد و خودش را در مرگ اعضای خانواده مان مقصر میداند. او میگوید که اگر با علی در خیابان آشنا نشده بود، الان کار به اینجا نمیرسید. حالا همه ما منتظر هستیم که هر چه سریعتر مرد جنایتکار محاکمه و به دار مجازات آویخته شود.