تلویزیون اقدام به پخش سری فیلم‌های پدرخوانده کرده است. 2هفته پیش «پدرخوانده1» روی آنتن رفت، هفته گذشته «پدرخوانده2» پخش شد و احتمالا این هفته نوبت به «پدرخوانده3» خواهد رسید.

 اینکه تلویزیون چگونه و با چه معیارهایی این فیلم‌ها را پخش کرده و ممیزی سلیقه‌ای، چه به روز آثار کاپولا آورده، نکته‌ای است که این روزها زیاد به آن پرداخته شده؛ اینکه پخش نکردن صحنه انتقام ویتوریو کورلئونه از قاتل خانواده‌اش در «پدرخوانده2» فقط حذف یک نمای ساده نیست و به برقراری ارتباط تماشاگر با فیلم آسیب می‌رساند و اگر خشونت اجازه پخش این نما و چندین و چند صحنه دیگر را نمی‌دهد، چه دلیلی دارد این فیلم‌ها را روی آنتن ببریم؟

خوشبختانه اغلب سینمادوستان بارها و بارها «پدرخوانده‌»ها را دیده‌اند و پخش مجدد آنها از تلویزیون از این منظر که می‌تواند موجب نگاه‌هایی تازه و متفاوت به آثار کلاسیک شود جالب توجه است. سه‌گانه‌ای که فرانسیس فورد کاپولا بر اساس رمان ماریو پوزو خلق کرد حالا سال‌هاست که جزو آثار تثبیت شده و کلاسیک جهان محسوب می‌شود.

«پدرخوانده1» تنها عظمت و شکوه را برای فیلم نوآر به ارمغان نیاورد، بلکه جزو آثار جریان‌ساز و رادیکال سینمای دهه70 بود؛ دورانی تازه که طلیعه‌اش از چند‌سال قبل از حماسه کاپولا و با فیلم «بانی و کلاید» ساخته آرتور پن آغاز شده بود. سینما با حضور نسلی تازه پوست می‌انداخت و سینماگران عصیانگری به میدان آمده بودند که نگاهی انتقادی به پیرامون خود داشتند.

«پدرخوانده» که خیلی زود تبدیل به یک «فیلم کالت» اساسی شد، نقش مهمی در تثبیت کارگردانان جوان و خوش‌قریحه دهه70 داشت؛ درواقع موفقیت این فیلم مقدمه‌ای برای ورود امثال اسکورسیزی، دی‌پالما، اسپیلبرگ، چیمینو و... به سینمای جریان اصلی شد.

معروف است که چند روز پس از اکران «پدرخوانده» این جمله معروف دن‌کورلئونه ورد زبان همه سران مافیا شده بود: «پیشنهادی می‌کنم که نتونی رد کنی!» نباید فراموش کرد که کاپولا در پدرخوانده، تصویری همدلی‌برانگیز از دن‌کورلئونه ارائه می‌دهد؛ مردی که به اصول پایبند است، به خانواده اهمیت می‌دهد و با وجود خلافکاری، حاضر نیست وارد معامله موادمخدر شود؛ مقایسه کنید این تصویر را با آنکه جیمز گاگنی، ادوارد جی رابیسنون و پل مونی در نوآرهای دهه‌های 40 و 50 از گانگسترها ارائه می‌دادند.

جدای از اینها پدرخوانده‌ها را می‌توان واکنشی به شکست آمریکا در ویتنام نیز دانست. درصحنه معروفی از «پدرخوانده1» وقتی کیت (دایان کیتون) به مایکل کورلئونه(آل‌پاچینو) می‌گوید: «فرق پدر تو با سیاستمدارها اینه که اونا آدم نمی‌کشن ولی پدر تو آدم می‌کشه.» پاسخ مایکل چیزی فراتر از یک جواب ساده است: «تو چقدر ساده‌ای کیت!» سه‌گانه «پدرخوانده» با تمام فراز و نشیب‌هایش از رسیدن به فیلمی درخشان‌تر و نبوغ‌آمیزتر در قسمت دوم تا افت فاحش در «پدرخوانده3»، پرسش‌هایی جدی در باب قدرت و تأثیراتش بر نهادهای اجتماعی و افراد مطرح می‌کند. گفتن اینکه اینها صرفا نوآرهای سرگرم‌کننده‌ای از سینمای کلاسیک هستند، حکم دست‌کم‌گرفتن فیلم‌هایی را دارد که هرگز تماشاگر خود را دست‌کم نگرفته‌اند.