مصطفی‌شوقی: شاید دلشان لرزیده باشد و ویران... نمی‌دانم. به قولی «دلی که بلرزد و ویران نشود،‌ حتما باید به آن دخیل بست.» و بعضی‌ها هم که در میان شوق و فریاد مانده‌اند که این نام چیست که بر همه چیز غلبه می‌کند.

حتما باید شجاع باشد این نام و مقدس؛ مگر نفرمود؟ شجاع‌ترین انسان کسی است که بر نفس خود غلبه کند؛ پس او مقدس است. یک «شهسوار مقدس».

 این نامی است که گاردین در میان هیاهوی طلای حسین رضازاده در المپیک آتن وقتی او وزنه پولادی را بالا برد بر ذکر او گذارد: «به  من روحیه می‌دهد این نام. می‌پرسید کیست؟!»

مترجم حسین رضازاده مانده بود چگونه ترجمه کند نام اباالفضل(ع) را؛ شما بگویید کسی که من از او قوت می‌گیرم، آرام می‌شوم، بگویید عباس(ع)، بگویید...  نمی‌دانم...  بگویید...  شهسوار بزرگ اسلام.

تو آن راز رشیدی که روزی فرات
بر لبت آورد  و  کنار درک تو
کوه از کمر شکست

ورزش‌های سنتی به دلیل مولفه‌های فرهنگی،‌ به مسئله عاشورا و محرم دلبستگی بیشتری دارند.  ورزش زورخانه‌ای را که به دلیل ساختارهای مذهبی‌اش کنار بگذاریم؛ کشتی که امروز مدرن‌تر از آن است، عاشورا را جور دیگری تکریم می‌کند. به قول یک پیشکسوت کشتی که وقتی از محرم سخن می‌گفت از یاران امام حسین(ع) با عنوان ورزشکار یاد می‌کرد و عباس(ع) را ورزشکاری زبده می‌دانست و شاید به همین دلیل است که اهل ورزش، برپا کردن مجالس عزاداری را وظیفه خود می‌دانند.

علیرضا دبیر- در جوانی بانی هیأتی شده است  که کمتر دوست دارد نقش خود را در آن پررنگ‌تر نشان دهد؛ شاید به همین دلیل باشد که وقتی از او  پرسش می‌شود طفره می‌رود و آخردست کلافه پاسخ می‌دهد؛ حالا  با  ما چه کار داری.

 عضو شورای شهر سوم، قهرمان المپیک و جهان محل خانه پدری را برای هیأت  انتخاب کرده. کوی سیزده آبان هیأت علیرضا دبیر که پر است از جوان‌ها و ورزشکارانی که هم‌محلی قهرمان هستند.  البته دوستان علی نیز شب‌ ها به هیأت او می‌آیند و او هم به هیأت دیگران. یک جور دید و بازدید برای پاسخ گفتن به عرض تسلیت سوگواری امام حسین(ع).

محمدرضا طالقانی- ‌وقتی رئیس فدراسیون بود در هر مراسم مذهبی به قول قدیمی‌ها خرج می‌داد و آنقدر در این کار مصمم بود که وقتی از محمدرضا طالقانی نامی برده می‌شود در کنار حاشیه‌ها و متن کشتی به خصوصیات وی در عزاداری ائمه اطهار(ع) گریزی نیز زده می‌شد.

هیأت طالقانی‌ها که به نسبتی پسر عموی مرحوم آیت‌الله طالقانی نیز هستند در محله پامنار برگزار می‌شود؛‌ یک دهه محرم کامل و بعد از آن سوم امام و...هیأتی به قدمت محله قدیمی پامنار. می‌گویند پدربزرگ حاج محمدرضا طالقانی بانی هیأت بوده.

 هیأتی که معروف است به هیأت بازار پامنار. بازاری‌های قدیمی و کنونی تهران پای ثابت این هیأت هستند و از وقتی که نوه طالقانی بزرگ سری در میان کشتی‌گیران درآورد، ورزشکاران کشتی‌گیر هم به این هیأت می‌آیند. طالقانی محرم امسال را به دور از هیاهوی کشتی سپری کرد.

عباس جدیدی- او نیز بانی هیأتی است که در سر در آن نوشته شده است:‌«هیأت ورزشکاران ولایت علی(ع).» در محله پیروزی تهران؛ سه راه سلیمانی. آنجایی که باشگاه عباس جدیدی قرار دارد، محرم‌ها تکیه ورزشکاران ولایت علی(ع) نشان از عزادارانی دارد که عمدتاً ورزشکار هستند. 

 جدیدی می‌گوید: «هیأت ما 10 سال است که تشکیل شده. خدا لطف کرد در سال 83 جای ثابت برایش درست کردیم. هیأتی که ورزشکاران در آن زیاد رفت و آمد دارند؛ همین دیشب،  امیررضا  خادم آمد و غفوری‌فرد، آقای دبیر و حیدری و دوستان عضو تیم ملی کشتی. هر چه داریم از ائمه اطهار(ع) است و بس.»

فوتبالی‌ها هم هیأت‌های خودشان را دارند که مثل این رشته ورزشی پرطرفدار است و شلوغ. هیأت‌هایی که هر کدام فلسفه وجودی مخصوصی دارند. شاید هر کدام به دلیل یک نذری شروع شده است. مثل هیأت موسی‌بن‌جعفر(ع) که وقتی فوتبالیست‌ها برای اولین بار بعد از اینکه راه کربلا باز شد به زیارت عتبات رفتند شکل گرفت  و هیأت حضرت  زینب(س) که در محله جوادیه یکی از معروف‌ترین هیأت‌های مذهبی تهران است.

مهدی اربابی- از قدیمی‌های فوتبال تهران، قول داده بود که تیم قهرمان فوتسال آن سال جام رمضان را به عتبات عالیات بفرستد. موضوعی که با توجه به شرایط سیاسی منطقه و بسته بودن راه کربلا بعید به نظر می‌رسید.

وقتی تیم تهران قهرمان شد همه منتظر بودند که بروند کربلا. فوتبالیست‌هایی مثل حمید استیلی، مدیرروستا، نامجومطلق،‌ اکبر یوسفی و... یک روز چهارشنبه رسیدند سامرا و مزار موسی‌بن‌جعفر(ع). آنجا بود که اولین جلسه هیأت موسی‌بن‌جعفر(ع) برگزار شد  و بعد از آن هر چهارشنبه به طور سیار در منزل فوتبالیست‌ها و ورزشکاران تشکیل شد  و تا امروز که در محافل ورزشی معروف است به هیأت ورزشکاران موسی‌بن‌‌جعفر(ع).

محمد دادکان- او هم مثل محمدرضا طالقانی هیأت پدر خود را اداره می‌کند. هیأتی که اگر 40 سال پیش روز عاشورا، تهران و منطقه بازار بودی هیأت حاج مصطفی دادکان، یکی از دستجات عزاداری اصلی شهر بود و  با هیأت شهید طیب حاج‌رضایی که او نیز مثل حاج مصطفی هر دو پهلوان و ورزشکار زورخانه بودند، می‌شدند دو هیأت اصلی بازار تهران.

محمد دادکان که  حالا آسوده‌تر از گذشته هیأت محب‌الزهرا(س) در پاچنار تهران به همراه برادرانش، هیأتی که پدر بنیان گذاشته است را اداره می‌کند. فوتبالیست‌های تیم‌ملی و مربیان آن تا پارسال پای ثابت هیأت رئیس سابق فدراسیون بودند.

صبح روز تاسوعا به رسم قدیم این هیأت، دسته عزاداری خود را برای سوگواری روانه بازار می‌کند، موضوعی که در گذشته و با حضور حاج مصطفی پدر دادکان همراه بود با خاطراتی که امروز قدیمی‌ها از آن زیاد تعریف می‌‌کنند.

فرهاد کاظمی- هنوز وارد نشده‌ای پارچه‌نوشته‌ای سیاه نوشته؛‌ حامی ما زینبیان، زینب(س) است. وارد  که می‌شوی جمع زیادی از فوتبالیست‌ها،‌کشتی‌گیران تیم ملی، مدیران ورزش، روزنامه‌نگاران ورزشی و... در هیأت انتهای 02 متری جوادیه که به هیأت فرهاد کاظمی معروف است را خواهی دید.

هیأتی که 40 سال پیش به طور سیار در خانه‌ها برپا می‌شد و بعد از انقلاب بچه‌های تیم فوتبال شهدای جوادیه آن را اداره می‌کردند و  در 10 سال اخیر فرهاد کاظمی بانی اصلی هیأت است. مداحان معروفی در هیأت حضرت زینب(س) می‌خوانند، محمود کریمی که گاهی از شب‌های محرم به آنجا می‌آید، دان 2 کاراته دارد و ورزشکار است.

 هیأت حضرت زینب(س) جوادیه شاید ورزشی‌ترین هیأت میان اهالی ورزش باشد؛ از تمام رشته‌های ورزشی می‌توان در آنجا پیدا کرد. فرهاد کاظمی که این روزها سرمربی هیچ باشگاهی نیست،  امسال محرم، تمام وقت خود را در هیأت می‌گذراند. نکته جالب اینکه می‌گویند فرهاد کاظمی هر وقت مسئولیت تیمی را بر عهده می‌گیرد به طور شفاهی یا کتبی در قرارداد خود ذکر می‌کند، 10 روز محرم را بیشتر از این‌که به تیم فکر کند به برگزاری هیأت فکر خواهد کرد.

علی دایی- از روزی که در تهران ساکن شده به حسینیه اردبیلی‌های چهارراه گلوبندک می‌رود. هیأتی که مخصوص آذری‌‌زبانان مقیم تهران است. هیأتی که می‌گویند روزگاری از دستجات بزرگ عزاداری تهران بوده و حالا هم البته همین‌طور است.

حتی می‌گویند زمانی که در گذشته محدودیت‌هایی برای برگزاری مراسم عزاداری وجود داشته، این هیأت به قدری بر برگزاری مراسم خود تأکید می‌ورزیده که افرادی را برای محافظت به کار می‌‌گرفتند تا مورد حمله افراد حکومت طاغوت واقع نشوند. علی دایی و برادرانش هر ساله از افراد ثابت این هیأت هستند و در برگزاری آن کمک می‌کنند.

امیر قلعه ‌نویی- امسال که در مراسم حج حضور داشت، محرم دیگری برای خود دارد. او می‌گوید: «امسال تاسوعا و عاشورا به کاشان و زنجان می‌روم. نذر دارم.»


قلعه‌نویی بچه نازی‌آباد است. از سال 62 که در هیأت جوانان سیدالشهدا(ع) حضور دارد و حتی زمانی که فوتبالیست معروفی شد  و حالا سرمربی تیم ملی و خانه‌اش با فاصله زیاد در جنوب شهر، هر ساله به محل سابق خود می‌رود. او نیز به برگزاری هیأت محل خود کمک می‌کند. خودش مایل نیست در این مورد سخن بگوید: «دیگر بس کنید. تا همین اینجا که نوشتید کافی است.»

علی پروین-او نیز هر سال ماه رمضان افطاری می‌دهد و در محرم خرج: «به خاطر مامان نصرت خرج می‌دهیم، هر سال...» علی پروین شب‌های پایانی محرم به هیأت  دوست نزدیک خود در طرشت می‌رود. او زمانی که در تیم پرسپولیس سرمربی بود، فوتبالیست‌های تیم هم به همراهش در این هیأت به عزاداری می‌پرداختند اما حالا دوستان ورزشی‌اش و آنهایی که در ورزشگاه از حامیان اصلی وی هستند، همراهی‌اش می‌کنند.

در میان لژیونرهایی که از خارج به تهران آمدند، بازیکنان عراقی که در تیم‌های باشگاه‌های ایران عضویت دارند، محرم و عاشورایی دور از وطن دارند. صلاح‌حسن بازیکن عراقی تیم پرسپولیس در بغداد ساکن است. او هر ساله به همراه برادران و خانواده، ظهر عاشورا خرج می‌دهند: «زمان صدام که ممنوع  بود و هر فردی عزاداری می‌کرد با مجازات شدیدی مواجه می‌شد، حالا بهتر است همه آزادانه عزاداری می‌کنند.  خدا را شکر. اما یک مشکل بزرگ وجود دارد، امنیت نیست.

 ما برای اینکه به مراسم عزاداری ما حمله نکنند افراد مسلحی استخدام می‌کنیم تا از حمله احتمالی جلوگیری کنند.امسال هم که دیگر آنجا نیستیم. در تهران به حسینیه کربلایی‌ها می‌روم...»

اینگونه است که خون در محرم هنوز بعد از 1300 سال می‌جوشد. در غلیان است از مصیبتی که بر حسین(ع) و خاندانش رفت. عاشورا پر است از راز رشیدی، دلاوری و معرفت. اینجاست که اهالی ورزش خود را در آن شریک می‌دانند.
تو آن راز رشیدی
که روزی فرات
بر لبت آورد
و ساعتی بعد
در باران متواتر پولاد
بریده بریده
افشا شدی
و  باد
تو را با مشام خیمه‌گاه
در میان نهاد
و انتظاردر بهت کودکانه حرم
طولانی شد.