دلش دربند حقوق نیست. گرچه امروز استاد حقوق دانشگاه تهران است و زمانی وزیر دادگستری بودهاست، اهل قیلوقال و دادوبیداد و محکمه و مظلمه نیست، این از حرف زدنش معلوم است. اصغری پس زا ترک کیهان، مسوولیت هایی از جمله ریاست دانشکده روابط بین الملل، سفارت جمهوری اسلامی ایران در بلغارستان و..را برعهده گرفت.
- آقای اصغری، پرسشم از شما این است که چه پیشزمینههایی در ذهن شما باعث شد که به خط مبارزه علیه طاغوت و حضور فعال در مبارزات انقلابی مایل شوید؟
زندهیاد برادرم (آقاسید شکرالله) که واعظ عارف و دانشمندی بود، در پانزدهم خرداد 42، و در آغاز قیام حضرت امام خمینی، در حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل بود. من حدود 14یا 15 سال داشتم، اعلامیههای امام را از قم میآورد و پس از تکثیرش توزیع میکردم.
همین همکاری، جذبه وصفناشدنی در من ایجاد کرد، بهحدیکه در همین ایام پس از یک سخنرانی در مسجد جامع بهار بازداشت شده و کتک خوردم. ولی همین بازداشت موجب علاقه بیشتر شده و تا دوره حضور در دانشگاه ادامه یافت و با گذشت زمان اوج بیشتری گرفت.
- آشنایی شما با بزرگان انقلاب از کجا نشأت گرفت؟ از کی وارد نهضت امام خمینی شدید؟
فعالیتهای انقلابی به خصوص از سال 51 با ورود به دانشکده حقوق افزایش یافت و در سال های 54 و بعد با جمعی به برخی جلسات خصوصی در منازل، و یا برخی مساجد مثل مسجد قبا که شهید مفتح امام آن مسجد بود، یا مسجد امیرالموئمنین که جلسات آن به امامت آیت الله موسوی اردبیلی برگزار میشد یا کانون توحید که شهید مطهری در آن سخنرانی میکرد، میرفتیم. در این جلسات با بزرگان تماسهایی داشتیم.
در حسینیه ارشاد هم در سخنرانیها و برخی نشستها، آشناییها صورت میگرفت. این ارتباطات در سالهای 56 و 57 سازمانیافتهتر شد، و بهعنوان وکیل دادگستری در دفاع از انقلابیون گرفتار ثمربخش شد و در همان زمان آشنایی ما با شهید بهشتی نزدیکتر شد.
- چه شد که شهید بهشتی، شما را به عنوان وزیر دادگستری معرفی کردند؟ و دلیل استعفای شما از این وزارتخانه در سالهای بعد چه بود؟
آشناییهای قبلی، تلاشها، مقالاتی که نوشته میشد و حضور در عرصههای انقلابی و دانشگاهی، خصوصاً تلاشهای مستمر در وزارت نفت (که از سوی انجمن های اسلامی کاندیدای وزارت نفت شدم) باعث شد، که نخستین بار شهید بهشتی از من خواستند که به همراه شهید تندگویان در تصفیه وزارت نفت اقدام کنم و در ادامه از من خواستند که به عنوان وزیر دادگستری همراه خود ایشان انجام وظیفه کنم.
در آن سالها با حضور و وجود شورای عالی قضائی، وزیر نقش مؤثری نداشت. این بود که پس از سه سال من اجازه خواستم که در مجلس حضور داشته باشم؛ علیهذا در دور دوم و سوم به عنوان نماینده تهران در مجلس بودم. به هر تقدیر در کابینههای شهید رجائی، باهنر، مهدوی کنی و مهندس موسوی به عنوان وزیر دادگستری انجام وظیفه کردم.
- چه زمانی و چطور وارد موسسه کیهان شدید؟ در حالی که نماینده هم بودید...
حدود سالهای 1364 به بعد در دور دوم مجلس بودیم که شهادت جمعی، از جمله شهید سید حسن شاهچراقی اتفاق افتاد. آن موقع من مخبر کمیسون قضایی مجلس شورای اسلامی بودم. آقای سیدمحمد خاتمی نماینده امام در مؤسسه کیهان بود، در عین حال بهعنوان وزیر ارشاد هم انتخاب شد و از من خواست که سرپرستی مؤسسه کیهان را به عهده بگیرم.
پیشنهاد سنگینی بود و با اشتغال زیاد در مجلس سنگینتر هم میشد. من نپذیرفتم، اما زمانی که در خدمت امام موضوع را مطرح کردند، دیگر حکم بود و حکم امام هم از هر مصلحتی بزرگتر. لذا بهعنوان سرپرست مؤسسه به کیهان رفتم. اما در ادامه که آقای خاتمی در وزارت ارشاد بودند و از کیهان رفتند، من به حکم رهبر انقلاب، نماینده رهبری در مؤسسه شدم و این مسئولیت حدود 9 سال، که نیمی از آن در ایام دفاع مقدس بود، ادامه داشت.
- چاپ و انتشار روزنامه و نشریات وابسته به کیهان در ایام جنگ حتما کار دشواری بوده است... از کیهان دهه شصت بگویید...
در ایام جنگ مسئولیت سختتر و سنگینتر بود و چاپ حدود 18 نشریه در هفته به اضافه روزنامه کیهان با وجود حصر اقتصادی و بمباران تهران و ... کار دشواری بود که گاه موجب تعجب برخی روزنامهنگاران خارجی میشد. تیراژ روزنامه گاه به یک میلیون هم میرسید و با وجود تیراژ بالا صف خریداران روزنامه گاه از دهها متر تجاوز میکرد، البته روزنامههای دیگر هم نبودند. بعدها بود که همشهری و روزنامههای دیگر اضافه شدند.
- به نظر شما مهمترین اتفاقاتی که در کیهان تحت مسئولیتتان منعکس شدند، چه اتفاقاتی بودند؟
حوادث مربوط به جنگ، محاصره اقتصادی، خلع آیتاللهالعظمی منتظری از قائم مقامی رهبری، ارتحال حضرت امام خمینی، انتخاب رهبری انقلاب پس از ارتحال امام با سرعت تمام، پذیرفتن قطعنامه 598 درباره آتشبس با عراق و اتمام جنگ و ... اتفاقات سیاسی مهمی بود که در آن برهه چهره مینمودند. رخدادهایی که اگر هر کدام در هر کشوری ظهور و بروز مییافت، موجب سالها بیسامانی و اغتشاش میشد.
- کیهان در دوران مسئولیت شما، چند نشریه وابسته داشت؟ آیا از تعداد نشریات وابسته به این مجموعه در حال حاضر اطلاع دارید؟ به نظر شما، کدام یک از این نشریات در روزگار تصدی شما تأثیرگذارتر بودند؟ و چرا؟
در آن برهه مؤسسه کیهان حدود 18 نشریه داشت که بیوقفه منتشر میشد. در حال حاضر به نظرم بخشی از آن نشریات منتشر نمیشود. اما استقبال زیاد مردم موجب میشد که بهر تقدیر، و با هر زحمت و کمبودی که بود، انتشار ادامه یابد. برخی از نشریات مثل کیهان اندیشه، کیهان فرهنگی، کیهان هوایی، کیهان اردو، کیهان ورزشی، تأثیر بالایی در میان مخاطبان داشتند و کیهان روزانه (روزنامه کیهان) هم درحقیقت نشریهای تأثیرگذار در سراسر کشور بود.
- نحوه انتخاب سردبیران نشریات مختلف در کیهان آن روزگار چگونه بود؟
سردبیران یا مدیران مسئول گاه از سوی جناب آقای خاتمی پیشنهاد میشد و گاه از سوی من به ایشان معرفی میشدند و پس از شور و مشورت در جلسات انتخاب و معرفی میشدند.
- آیا موضوع اختلاف در تیم مدیریتی کیهان در سالهای آغازین دهه هفتاد صحت دارد؟
پس از ارتحال امام و استعفای آقای خاتمی از مؤسسه، اختلافاتی پیش آمد که منجر به تغییر و تحولاتی شد. البته مواردی پیش میآمد که همه نظرها با معرفی فرد خاصی موافق نبودند. اما بهر تقدیر همیشه که اتفاق رأی ممکن نمیشود...
- خط مشی سیاسی مجموعه کیهان در روزگار مدیریت شما چگونه بود؟
درخصوص خطمشی سیاسی کیهان، همواره نظر من این بود که دو روزنامه کیهان و اطلاعات که درحقیقت زیر نظر رهبری انقلاب اسلامی (چه در زمان امام و چه در زمان آیتالله خامنهای) اداره میشود، متعلق به گروه یا خط سیاسی خاصی نیستند و این نشریات به کلیت انقلاب و رهبری و مردم تعلق دارند، علی هذا نباید بسته عمل کنند و نباید به اندیشه محدود و ویژهای وابسته باشند.
انصافا هم همین طور بوده و باید این طور باشد. اطلاعات و کیهان علیالاصول نباید ارگان نظر خاصی باشند. بسته و محدود عمل کردن و ارگان اندیشه ویژهای شدن به ضرر این نشریات تمام میشود. اینها رسانههای گستردهای هستند که شامل همه و پناه همهاند.
- مشی سیاسی کیهان، از سوی امام و رهبر معظم انقلاب تعیین میشد، یا این که شما در انتخاب آن مختار بودید؟
خطمشی اساسی را نماینده رهبری و مدیران مسئول در این مؤسسات تعیین میکردند و هیچگاه از طرف امام یا مقام معظم رهبری دستور ویژهای نداشتیم. فراموش نمیکنم که یک روز زندهیاد سیداحمدآقا زنگ زد و گفت: «... امام فرمودند به شما بگویم: چرا غالبا تیتر اول، و یا عکس من در صفحه نخست چاپ میشود.» و این برای من درس بزرگی بود که بعدها فهمیدم که این دستور را به اکثر نشریات آن موقع داده بودند. احمدآقا هیچگاه در تعیین خطمشی دخالت نمیکرد.
- رابطه شما با آقایان دعایی و خوئینیها که مدیران روزنامه های اطلاعات و سلام (روزنامههای رقیب کیهان در آن روزگار) بودند، چگونه بود؟
رابطه ما (کیهان) با آقایان دعایی (روزنامه اطلاعات) و موسوی خوئینیها (سلام) رابطه حسنه و خوب بود. در حقیقت همه مصالح انقلاب را میجستند. بعدا که اختلافها پیدا شد، نتیجه انانیتها بود، به گفته مولانا؛ چون که بیرنگی اسیر رنگ شد/ موسیای با موسیای در جنگ شد
- پایان کار شما در کیهان، به نوعی آغاز عصر جدیدی از کار این روزنامه بود که امروز منتقدان و طرفدارانی دارد. نظر شما درباره کیهان امروز چیست؟
به هر تقدیر روش روزنامه کیهان در سالهای گذشته تا اکنون منتقدان و در عین حال طرفدارانی دارد اما نظر من همان بود که اشاره کردم. کیهان باید چتر بزرگی بر سر مردم، بهخصوص اقشار محروم و مظلوم باشد و خود را وقف اصل و اساسی انقلاب اسلامی کند.
- هنوز هم کیهان میخوانید؟
کیهان را نه مستمر و منظم، اما اصولا میبینیم و میخوانم. امیدم آن است که در حفظ اساس و اصول انقلاب اسلامی، که اصولی روشن و مشخص است، همواره موفق باشد.
- برای پایان، از خاطرات تلخ و شیرین و عبرت و اعتبارهای آن روزگار بگویید...
خاطرات تلخ و شیرین از ایام تصدی در کیهان (حدود نه سال) زیاد است، اگر فرصتی دست دهد باید نشست و نوشت و تدوین کرد اما ارتحال امام و بروز اختلافهایی که گاه اساس درستی ندارند، تلخترین خاطرهها هستند. گاه دست شیطان نگاه دوستانه را به نگاههای خمصمانه تبدیل میکند و دشمنان انقلاب عظیمی را خشنود میسازد. درس و عبرتی که باید در هر عرصه از آنها حذر کرد.
همشهری ماه